بخشی از مقاله

مقدمه

شهروندي از مهمترین مفاهیم اجتماعی است که به منظور کمک به شناخت بهتر جامعه، روابط درونی آن و هدایت کنش ها و رفتارها خلق شده است. شهروندي پیوندهاي میان فرد و جامعه را در قالب حقوق، تعهدات و مسئولیت ها منعکس می سازد و چارچوبی براي تعامل افراد، گروه ها و نهادها، ارائه می کند - کلدي و پوردهناد،. - 34-35: 1391 همچنین شهروندي زمینه حضور فعال و پرثمر افراد را در جامعه فراهم می آورد و افراد در جامعه صاحب حقوقی هستند که از آنها با عنوان حقوق شهروندي یاد می شود. حقوق شهروندي یکی از زمینه هایی است که در دهه هاي اخیر در بسیاري از جوامع ملی و بین المللی از جایگاه ویژه اي برخوردار شده و در واقع به مجموعه حقوقی اشاره دارد که افراد به اعتبار موقعیت شهروندي خود دارا می شوند و نیز اطلاقی عام است بر مجموعه امتیازات مربوط به شهروندان و نیز مجموعه قواعدي که بر موقعیت آنان در جامعه حکومت می- کند - گل پرور و نوروزي،. - 180 :1390 براي حقوق شهروندي ابعاد مختلفی شامل: ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... در نظر گرفته شده است. به عقیدة ترنر هر شهروند داراي حقوقی است: حقوق سیاسی،حقوق فرهنگی،حقوق اقتصادي و حقوق اجتماعی؛ که حقوق اقتصادي مربوط می شود به نیازهایی مانند غذا و سلامتی؛ حقوق فرهنگی به امکان دسترسی به رفاه و آموزش؛ حقوق سیاسی به آزادي هاي متعارف و حق بیان و حقوق اجتماعی نیز این فرض کلی را در بر دارد که شامل کسانی می شود که عضو دولت-ملت می باشند - کوزر، . - 108 : 1386
بیان مسئله:

از مفاهیم جدید در ادبیات اجتماعی و سیاسی جامعه ما حقوق شهروندي است که به مجموعه قواعد و قوانینی اشاره دارد که بر روابط اشخاص در یک جامعه کلان دولت-کشور حکومت می کند و آمیخته اي از وظایف و مسئولیت هاي شهروندان در قبال یکدیگر و یا دولت و قواي حاکم و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن بر عهدة حاکمیت است - رزاق پور،. - 1390 برخی از حکما و عقلاي بشریت مثل زنون وقتی عقل و درك خود را حاکم می کنند، انسان را،»بماهو هو«، یعنی منهاي نظر به اختصاصات فردي و جمعی، شایسته چنین حقوقی می شمارند. قسمی از عقلاي عالم نیز همچون کانت، چنین گمان دارند که کرامتی در انسان هست یا کرامتی به او قابل انتساب است که او را سزاوار مراعاتی می کند که سایر موجودات شایسته آن نیستند - مردي ها، . - 301 :1387 به موازات امتیازات و حقوقی که به افراد داده می شود، الزامات و تکالیفی نیز براي آنان جعل می گردد - مصباح یزدي، . - 24 :1388 امروزه، مسئله حقوق شهروندي، جزء لاینفک جامعه مدنی و مبناي تشکیل آن به شمار می رود؛ زیرا امکان مشارکت داوطلبانه افراد در حل مسائل و مشکلات جامعه را فراهم می آورد. آموزش حقوق شهروندي در قرن حاضر، به یکی از مهم ترین دغدغه هاي اکثر نظام هاي تعلیم و تربیت تبدیل شده است. آموزش حقوق شهروندي و آگاه کردن دانش آموزان از حقوق و وظایف خود به آنها اجازه دخالت آگاهانه در سرنوشت خود را می دهد و منجر به احقاق حقوق خود و زندگی بهتر براي خود و دیگر اعضاي جامعه می شود - شیانی و داودوندي، . - 38: 1389 به این وسیله، نظام اجتماعی روند رو به رشدتري به خود می گیرد و می توان امید داشت جامعه به جامعه اي پویا و فعال تبدیل شود و دانش آموزان، تعاملات اجتماعی خود را با یکدیگر و با نظام سیاسی حاکم بر جامعه بهبود بخشند.

اگرچه نهادهاي رسمی و غیررسمی مختلفی به این امر مبادرت دارند، با این حال قسمت اعظمی از وظیفه آموزش حقوق شهروندي بر عهدة نظام آموزش و پرورش و یکی از ابزارهاي اثرگذار آن یعنی برنامه هاي درسی و کتاب درسی است. شواهديدالّ بر این مسئله وجود دارد که دانش آموزان و دانشجویان به مدرسه و دانشگاه می روند بدون آنکه دانش و مهارت و ارزش هایی را بیاموزند که پایه و اساس شهروندي باشد یا باعث شناخت آنها از حقوق خود شود. سلطانی فر و همکاران - - 1390 اعتقاد دارند که آگاهی و شناخت از حقوق شهروندي، از مراحل اساسی و پیش نیاز تحقق شهروندي به معناي کامل آن می باشد؛ بنابراین با آگاهی از حقوق شهروندي و مسائل پیرامون آن گامی مؤثر به سوي تحقق شهروندي برداشته می شود و راه ها براي رسیدن به جامعه اي با کمترین ناهنجاري هاي اجتماعی و فرهنگی هموار می گردد. ریوللی - - 2010 بر این اعتقاد بود که سطح علایق و دانش سیاسی- مدنی دانش آموزان، همبستگی قوي با آنچه که در برنامه هاي درسی ارائه می شود، دارد؛ این در حالی بود که در پژوهش خود نشان داد که 49/5 درصد از دانش آموزان از کمک مدارس براي رشد آگاهی هاي سیاسی و مدنی شان رضایت ندارند. از قرن ها پیش متفکرانی چون افلاطون و ارسطو به گونه اي به مسئله آموزش سیاسی کودکان و ایفاي نقش شهروندي به وسیله آنهاتوجه نشان داده اند. افلاطون فساد موجود اداري، نظام سیاسی، نهادها و تشکیلات وابسته به آنها را به کمبودهایی که در آموزش سیاسی وجود داشت و غفلتی که در این باره صورت می گرفت نسبت می داد. ارسطو نیز بهترین جامعه را جامعه اي می دانست که بهترین زندگانی را براي شهروندان فراهم آورد - فرمهینی فراهانی،. - 1393 از اینرو آموزش حقوق شهروندي مستلزم برنامه ریزي دولت در عرصه تعلیم و تربیت است و دولت باید مفاهیم حقوق شهروندي را از طریق رسانه ها و از جمله کتابها به مخاطبان خود آموزش دهد. در ایران کتاب درسی نماد محتواي کتبی برنامه هاي درسی است، زیرا بیشتر فعالیت هاي آموزشی در چارچوب کتابهاي درسی صورت می گیرد. از آنجایی که در نظام آموزشی کشور ما کتاب درسی معینی تحت عنوان آموزش حقوق شهروندي وجود ندارد، در این پژوهش کتاب هاي درسی علوم اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفتند؛ زیرا این درس بیش از دیگر دروس بر آگاهی افراد از حقوق و تکالیف خود می افزاید و فرد را به امور اجتماعی و سیاسی علاقهمند می کند.

مبناي نظري این پژوهش دیدگاه مارشال - 17 :1994 - می باشد. به عقیدة وي تمام کسانی که از پایگاه شهروندي برخوردارند، بنابر حقوق و وظایف مرتبط با این پایگاه، با هم برابرند و هیچ اصل عامی وجود ندارد که تعیین کند حقوق و وظایف مذکور چه باید باشند. به عقیدة او شهروندي به سه اصل یا عضو - مدنی، سیاسی و اجتماعی - تقسیم می شود: - 1 حقوق مدنی شامل: آزادي هاي فردي، آزادي بیان و فکر، حق مالکیت و حق بهره مندي از عدالت است - 2 حقوق سیاسی شامل: حق رأي دادن و شرکت در انتخابات و حق شرکت در قدرت سیاسی است - 3 حقوق اجتماعی شامل: حق بهره مندي از امنیت، رفاه اجتماعی، خدمات مدنی و طبق معیارهاي عمومی جامعه شهري زندگی کردن است - مارشال، . - 2009
سؤال هاي پژوهش:

1.    ماهیت حقوق شهروندي چیست؟

2.    چرا پرداختن به آموزش حقوق شهروندي ضرورت دارد؟

3.    در کتاب هاي درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه دوم نظام آموزشی ایران، چه میزان به حقوق شهرونديتوجه شده است؟

4.    کتاب هاي درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه دوم نظام آموزشی ایران، چگونه مقوله هایی نظیر: حق آموزش، حق آزادي بیان، حق بهداشت، حقامنیت، حق اشتغال و حق مشارکت سیاسی را به کار گرفته اند و آیا موفق بوده اند؟

5.    داوري و نتیجه گیري پژوهشگران از اینکه آیا کتاب هاي درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه دوم نظام آموزشی ایران، مؤلفه هاي حقوق شهروندي را به صورتی آگاهانه و مرتبط به هم بکار برده اند؟

روش پژوهش:

در این پژوهش، دو روش تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. جهت پاسخ به دو پرسش، نخست با راهکاري کتابخانه اي از روش پژوهش تحلیلی-استنتاجی استفاده شده که شرح آن در مقاله خواهد آمد. همچنین به منظور ارائه تصویري از وضعیت آموزش حقوق شهروندي، کتاب هاي درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه دوم با استفاده از روش تحلیل محتوايکمی و کیفی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. در این قسمت واحد تحلیل شامل کلمات، جملات و مضامین متون کتاب هاي درسی بود.

یافته هاي پژوهش:

با عنایت به نکات یاد شده و نیاز امروز جامعه که حضور انسان هایی آگاه، مشارکت جو و حق طلب است، جا دارد که نظام آموزش و پرورش رسمی به امر آموزش حقوق شهروندي، که همانا نهادینه سازي نظامی از حقوق و تکالیف متناسب با شهروندي است توجهجدي نماید و از ظرفیت برنامه درسی و محتواي کتاب هاي درسی جهت تحقق و تقویت حقوق شهروندي بهره گیرد. با توجه به یافته هاي تحلیل محتواي انجام شده، در کتاب هاي درسی علوم اجتماعی دوره دوم متوسطه در مجموع 245 مورد به مؤلفه هاي حقوق شهروندي اشاره شده است. بیشترین اشاره به مؤلفه هاي حقوق شهروندي در کتاب هاي مورد بررسی، به ترتیب در کتاب مطالعات اجتماعی پایه اول عمومی با100 فراوانی 40/81 - درصد - ، کتاب علوم اجتماعی پایه چهارم رشته علوم انسانی با 69 فراوانی - 28/16 - و در رتبه سوم، کتاب هاي جامعه شناسی - - 1 و - 2 - پایه هاي دوم و سوم رشته علوم انسانی هر کدام با 38 فراوانی - - 15/51، می باشد. در مجموع، حق مشارکت سیاسی با 84 فراوانی - - 34/28 و حق اشتغال با 58 فراوانی - - 23/67، بیشتر از دیگر مؤلفه هاي حقوق شهروندي در کتاب هاي علوم اجتماعی مورد توجه قرار گرفته اند که مؤلفین و برنامه ریزان درسی در لحاظ کردن مؤلفه هاي حقوق شهروندي به نیازهاي دانش آموزان در این دوره - قرار گرفتن در سن رأي دادن و انتخاب رشته تحصیلی که با انتخاب شغل در آینده ارتباط مستقیم دارد - توجه داشته اند. در حالی که در این کتاب ها به حق آزادي - آزادي بیان - با 17 فراوانی - - 6/93، کمتر از دیگر مقوله هاي حقوق شهروندي اشاره شده است. از اینرو بر خلاف نتایج پژوهش هاي انجام شده، میزانتوجه به مؤلفه هاي حقوق شهروندي در کتاب هاي مورد بررسی قابل قبول بوده است. اگرچه در میزانتوجه به مؤلفه هاي مورد نظر در پایه هاي مختلف تحصیلی، تفاوت هاي نسبی وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید