بخشی از مقاله
چکیده
هدف این مطالعه بررسی فرهنگی اهداف مولفه هاي آموزش جهانی در کتاب هاي مطالعات اجتماعی و جغرافیا در دوره اول متوسطه در شناسایی مولفه هاي آگاهی از نظام ها ، چشم انداز ، مسئولیت پذیري و ذهنیت فرآیندي دراین کتاب ها بوده است . تحلیل محتواي فرهنگی بصورت - کمی و کیفی - صورت گرفته است آنچه ازاین پژوهش با توجه به تحلیل فرهنگی محتوا در کتاب هاي مطالعات اجتماعی و جغرافیا دوره اول متوسطه یافت می شود این است که بین فراوانی مولفه هاي آگاهی از نظام ها و چشم انداز درکتاب هاي مطالعات اجتماعی و جغرافیا از لحاظ فرهنگی تفاوت معنا داري وجود دارد.
روش پژوهش فرهنگی ، از لحاظ هدف در زمره تحقیقات بنیادي و از نظر گردآوري داده ها ، توصیفی و براساس روش تحقیق آمیخته - کمی و کیفی - صورت گرفته است . بین فراوانی مولفه هاي آگاهی از نظام ها و چشم انداز درکتاب هاي مطالعات اجتماعی و جغرافیا تفاوت معنا داري از لحاظ فرهنگی وجود دارد چون خی دومحاسبه شده 9/31 ، 5/22 از ارزش بحرانی خی دو 6/63 - ، - 3/84 با درجه آزادي 1 و سطح معنی داري ./05 بزرگتر است پس فرض صفررد می شود. بین فراوانی مولفه مسئولیت پذیري و ذهنیت فرآیندي تفاوت معنی داري ازلحاظ فرهنگی وجود ندارد،چون خی دو محاسبه شده 3/3 از ارزش بحرانی 3/84 با درجه آزادي 1 و سطح معنی ./05 کوچکتر است پس صفرتایید می شود میتوان نتیجهگرفت که بین فراوان مشاهده و فراوانی مورد انتظار مولفهي آگاهی از نظامها در کتابهاي مطالعات اجتماعی و جغرافیا تفاوت معنیداري از و لحاظ فرهنگی جود دارد
ازطرفی همچنین می توان گفت که بین فراوانی مورد مشاهده و فراوانی مورد انتظار مولفهي آگاهی از چشماندازدر کتابهاي مطالعات اجتماعی جغرافیا تفاوت معنیداري از لحاظ فرهنگی وجود دارد ضمناً بین فراوانی مورد مشاهده و فراوانی مورد انتظار مولفهي مسئولیت پذیري در کتابهاي مطالعات اجتماعی و جغرافیا تفاوت معنیداري وجود ندارد همینطور بین فراوانی مورد مشاهده و فراوانی مورد انتظار مولفهي ذهنیت فرآیندي در کتابهاي مطالعات اجتماعی و جغرافیا تفاوت فرهنگی عنیداري وجود ندارد .
بنابراین پیشنهاد می شود مولفه ي آگاهی از نظام ها به سایر کتاب ها هم تسري یابد و اهدافی که می تواند در کتاب هاي مختلف محتواي آموزشی گنجانده شود و همچنین با شناخت ویژگی هاي فردي در توانایی شاگردان و روشن نمودن نظام به صورت هدفمند در پرورش آنان توجه شود و از طرفی در محتواي کتاب بصورت واقع بینانه به موضوع فرهنگی در محتواي کتاب هاي درسی پژوهش پرداخته شود و بانگاه فراگیر مورد بررسی قرارگیرد اگر سرچشمه عملی هر جامعه در امر آموزش و توجه درست به آن می تواند آثار با ارزشی را داشته و می تواند درتاثیر فرهنگی بسیار مفیدوتاثیر گذار باشد .
مقدمه
جهان نیازمند آگاهی از اهداف و برنامه هاي درسی در هر نظام آموزشی از لحاظ فرهنگی است هدف مولفه هاي جهانی هم در محتواي فرهنگی کتابهاي درسی در واقع پی بردن به واقعیت موجود در راستاي حرکت موثر براي پیشبرد اهداف آموزشی محسوب می گردد. هر هدفی به منظور اصلاح روش هاي تاثیر گذار در کتاب هاي درسی است و نگاه فراگیر نسبت به مسائل پیرامونی در آموزش جهانی و شناخت مولفه ها با چشم انداز واقع بینانه از جهان ترسیم می شود وآموخته هاي فراگیران با توجه به نگاه جهانی به فرهنگ هر جامعه شکل می گیرد و فراگیر متوجه می شود که تنها دریک نظام آموزشی بسته محلی دانشی را فرا نمی گیرد ارتباط فرهنگی بلکه در محتواي کتاب ها نیزآنان را به کوشش بیشتر درپیشرفت و رشد و توسعه علمی سوق می دهد.پس جهان پیش روي ما ، در حال تحول ودگر گونی است.
علم نوین هرروز در حال تغییر به سوي مطلوب شدن و فراگیر بودن علوم جدید را در پی دارد دراین شرایط ما هم باید با توجه به تحولات و پیچیدگی هاي جهان امروز ، توانایی فائق آمدن بر آنها را از طریق فرهنگ هم می توانیم داشته باشیم . این هم میسر نمی شود مگرمولفه هاي جهانی را درمحتواي کتاب هاي درسی مورد بررسی و کنکاش قراردهیم.
نظام آموزشی کارآمددرجهت رشد و شکوفایی فرهنگ علم و دانش در عرصه جهان بین الملل تلاش می کند و فراگیران نیزدر تعلیم وتربیت با برنامه هاي فراملی ومتناسب با اهداف آموزشی و مولفه هاي جهانی در جامعه پرورش می یابند ، در این صورت طراحی آموزشی و برنامه ریزي عمیق و جهانی در علم روز ما را بسیار کارآمد خواهد کرد .
پژوهش ما درراستاي برون رفت از ناکارآمدي و نواقص موجود در نظام آموزشی بوده و تلاش پژوهشگردرجهت رفع این مشکلات می باشد و به از پیشگامان این ایده ، آموزش جهانی را همچون آگاهی در باره مسائل جهانی می داند مسائلی که زندگی ما را تحت تاثیر قرارداده است
ما باید بدانیم که الگوي فرهنگ حاکم بر جامه براي ارتباط بین فرهنگ جوامع جهانی در پیشرفت نظام آموزشی گام اساسی را برمی دارد و آن را براي تسري دادن به آموزشی به سمت و سوي فرهنگ جامعه سوق می دهد و علم روز متناسب با داشته هاي فرهنگی رشد می نماید چون بدون مقدمه و فراهم نمودن ایده هاي اصیل فرهنگی نمی توان علم روز را حاکم کرد . باید متناسب با رشد فرهنگی علوم روز نیز رشد یابد.
بیان مسئله
نظام آموزش و پرورش و روند روبه رشد و توسعه علم و دانش وفرهنگ در اعتلاي کمی وکیفی ، برنامه ریزي متناسب با اهداف و برنامه هاي فرهنگی درآموزش جهانی و گنجاندن معیار فرهنگی در محتواي کتاب هاي درسی دراین پژوهش اصلی ترین دغدغه می باشد . نظام آموزشی براین اساس به سمت و سوي جهانی حرکت می کند که این مولفه ها را در کتاب هاي درسی ، خصوصآ در دوره اول متوسطه که شخصیت دانش آموز درحال شکل گیري بوده و در شناخت فرهنگ خود موثر می باشد گنجانده شود .
از طرف دیگر علاوه بر اهداف تربیتی درمولفه هاي جهانی و برنامه ریزي درسی ، ابعاد فرهنگی مختلف زمانی ،مکانی ،مسائل و درونی نیز مد نظر بوده و خصوصآ هدف ازمولفه هاي جهانی ،یعنی عبارت از " آگاهی از نظام ها ، آگاهی ازچشم انداز ، مسئولیت پذیري و ذهنیت فرآیندي را در سیستم آموزشی به شکل واقع بینانه در چارچوب مشخص براي رسیدن به رشدو شکوفایی باشد
آموزش و پرورش با گسترش روزافزون ارتباطات در سراسر جهان روبه رواست و چالش اساسی در نظام آموزشی، منطبق کردن فرهنگ جامعه با الگوها و هدفها و یا نادیده گرفتن مولفه هاي جهانی و در صورت نپذیرفتن واقعیت موجود ،باعث دور شدن فرهنگ ها از اصل موضوع خواهد بود. .نظام تربیتی و آموزشی باید در راستاي بروز کردن هدفهاي موجود و برنامه ریزي مطابق با نیازهاي درون جامعه در محتواي کتاب هاي درسی تغییر ایجاد نماید و همین باعث روند رو به رشد فرهنگ در نگاه علمی خواهد بود. پس توسعه همه جانبه در نظام آموزشی ، به واسطه ظهور فنآوري نوین و فهم و بکارگیري آن در نظام آموزشی جهت تغییر در بهبود وضع موجود محسوب می گردد و تاثیر فرهنگ در مولفه هاي جهانی بر اهداف و محتواي کتاب هاي درسی در نظام آموزش وپرورش کشور می تواند با برنامه ریزي متناسب با شرایط زمانی و مکانی ، گام مثبت در روند برنامه ریزي آموزشی تلقی شود .
انتظار از نظام آموزشی دردوران مدرن بررسی همان مولفه هاي جهانی و همچنین شناخت فرهنگ جامعه بوده و چه بسا بخشی از این بحران هاي موجود حاصل کاستی هاي همین تعلیم وتربیت دوران مدرن است بر همین اساس آموزش جهانی ناظر بر تحولات مشترك و جهانی است که براي تغییر وضع موجود در زمینه آموزش و فرهنگ شکل گرفته است.
از دیدگاهی دیگر وقتی آدمی دربرابر سوالی قرار می گیرد که حتی دانستن آن به لحاظ مادي با ندانستن آن مساوي است چنین جوابی می تواند او را آرام کند که انسان همواره جویاي شنیدن و یافتن است پژوهش اززمان خلقت آدم تا امروز وجود داشته است که دربرهه هاي خاصی معانی و مبادي مختلفی یافته است.بنا براین دردنیاي امروز عقیده براین است که باید تفکر جهانی داشت وبه صورت محلی این تفکرات را پیاده کرد ، این امر می تواند به معناي بومی سازي تفکرات و اندیشه هاي جهانی نیز تلقی شود .پس مولفه هاي آموزش جهانی خود پدیده اي کهنسبتاً جدید وهرچند تاثیرات مهمی بر فرهنگ افراد و جوامع دورافتاده ترین بخش ها را دارد. درایران نیزبسیار مفید و موثر بوده و بر حوزه فرهنگ و به شکل عام بر تعلیم وتربیت به شکل خاص تاثیر گذار بوده است
و از سویی مولفه آموزش جهانی و اهداف آن یک امر کلی و ضروري است که درك آن از حرکت رو به رشد جوامع مختلف با دانش روز همراه بوده و هیچ کشوري دیگر نمی تواند خود را از واقعیت ها وچشم انداز و مسئولیت پذیري در پیشرفت علم و فنآوري به دور نگه دارد ، نظام آموزشی باید خود را با روند رو به رشد علم وتکنولوژي روز مجهز نماید. شناخت مولفه هاي جهانی شدن فرآیند رو به گسترشی است که تمامی عرصه ها را درنوردیده و تمامی کشورهاي جهان را به طریقی درگیر کرده است و جهان را دهکده اي نموده که درآن وظیفه مرزها حداقل تعیین قلمرو کشورهاست و همه چیز دردنیاي بین الملل و جوامع درحال انتقال است
تاکید بر جامعیت آموزش وپرورش : آموزش وپرورش باید تمامی زندگی آدمی را در بر گیرد و در جهانی که فنآوري درآن شتابان تغییر و دانش به نحو روزافزون تولید می شود ، بتواند بیش از مجموعه اي خاص از اطلاعات را تعلیم دهد و به بسط وشکوفایی قابلیت هاي آدمی بپردازد.شواهد موجود بسیاري از آثار بصورت کتاب و متون درسی در دانشگاهها ، مراکز آموزشی منتشر وبتدریج درشکل گیري و تدوین اهداف ، برنامه ها ، روشهاي تربیتی میهن عزیزمان در نیم قرن اخیر تاثیر بسزایی برجاي گذاشته ، که جریان تولید افکار تربیتی مستقل با مطالبات و تحولات فرهنگی کشورمان همخوانی داشته است. مجموعه تفکرات وآراي عقاید تربیتی دانشمندان قدیم و جدید سایر ممالک جهان و بهره گیري بی چون وچرا ، در تنظیم و تدوین مبانی نظري هرگونه تغییر را به رغم شایستگی توام با استقلال اندیشه و عمل تربیتی نتوانسته ایم در روند جهانی آموزش وپرورش نقش موثري را ایفاء کنیم .
بنظر میرسد اینجا کوتاهی در محتواي کتاب هاي درسی از لحاظ فرهنگی بوده است با این شیوه مشارکت فعال شاگردان در بازار جهانی سبب می گردد و برخی آن را به معناي بازنگري و دگرگونی محتواي فرهنگی در نظام آموزشی، سازمان و هدف مدرسه درکل تلقی می کنند . برخی ، رسالت تعلیم و تربیت را آشنا نمودن یادگیرندگان با مسائل جهانی و روابط بین الملل می دانند وآموزش جهانی را بعنوان انتخاب و گنجاندن برخی مسا ئل جهانی در برنامه درسی دوره دبیرستان تلقی می کنند
درپژوهشی تحت عنوان بررسی مبانی فلسفی در آموزش جهانی ، نشان میدهد که از دیدگاه وي برنامه هاي آموزش جهانی، و مولفه هاي آن درواقع همانند هستی یک مجموعه بهم پیوسته و درهم تنیده است که همه اجزاي آن باهم درتعامل هستند و برهم اثر می گذارند.. ناگفته نماند که فرهنگ جوامع نیز چنین تاثیر گذار است
درپژوهشی تحت عنوان مدرسه آینده در آینده نگري نظم نوین جهانی یکی از ویژگی هاي برجسته دوران حاضر راتغییر شتابنده و گریز ناپذیر درهمه عرصه هاي زندگی می داند