بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش به تحلیل کیفی بخش اول - الگوی عددی - فصل جبر و معادله کتاب ریاضی پایه هفتم می پردازد و از انجا که در پایه هفتم دانش اموزان برای اولین بار با مفاهیم جبری آشنا می شوند ، این فصل دارای چهار بخش است که بخش اول آن الگوهای عددی است که به آموزش مفهوم متغیر پرداخته است.

یافته های پژوهش نشان می دهد که کتاب و فعالیتها وتمرینهای بخش مربوط به متغیر ، زمینه لازم برای درک عمیق مفهوم متغیر ایجاد نمی کند. طبق سطوح کوچمن - 1981 - 1 از درک دانش آموزان از مفهوم متغیر، فعالیت ها و تمرین های ارائه شده نهایتا مربوط به سطح 5 کوچمن می باشد و هنوز به سطح 6 که مفهوم متغیر می باشد نمی رسند و عملا محتوای کتاب درسی دانش اموزان را به سطح ششم نمیرساند.

-1 مقدمه

جبر یکی از شاخه های ریاضی است که بخش اعظم ریاضیات مدرسه ای را تشکیل می دهد.طبق نظر کاپوت - 2008 - 1 مفهوم جبر را نمی توان به طور واحد تعریف کرد . کیه ران - 1992 - 2 جبر را به عنوان شاخه ای از ریاضیات معرفی می کند که با نمادی سازی و تعمیم روابط عددی و ساختارهای ریاضی و با عمل روی این ساختارها سروکار دارد. بدنارز ، کیه ران و لی - 1996 - 3 نیز جبر را به عنوان مطالعه قواعد حاکم بر روابط عددی توصیف می کنند و ویلر - 1996 - 4 جبر را به عنوان یک سیستم نمادین ، یک حساب و همچنین به عنوان سیستم بازنمایی توصیف می کند.

در سالهای اخیر با تغییر برنامه درسی ریاضی کشور جبر و مفاهیم جبری در فصل سوم پایه هفتم بیان می شود و در این پایه دانش اموزان برای اولین بار با مفاهیم جبری از جمله مفهوم متغیر که پایه و اساس تمام مفاهیم جبری و حتی ریاضیات سطح بالا است - دده، - 2004 5 آشنا می شوند. هدف پژوهش حاضر نقد و بررسی فرایند ساخت مفهوم متغیر در کتاب ریاضی پایه هفتم است در نتیجه سوال پژوهش این چنین صورت بندی می شود :

فرایند ساخت مفهوم متغیر در فصل سوم کتاب ریاضی پایه هفتم چگونه است؟

-2 مبانی نظری

مفهوم متغیر مورد توجه زیاد جامعه محققان آموزش ریاضی قرار گرفته است - کوچمن،1981,6مک گریگور و استیسی 7 ،, 1997 فیلیپ8 ، , 1992 یوسیسکین9 ، - 1988 و نتایج این تحقیقات نشان می دهد که دانش اموزان در استفاده از حروف در جبر دچار مشکلات زیادی هستند.

کوچمن - 1981 - در تحقیق خود به این نتیجه رسید که دانش آموزان 13و14 و15 ساله متغیر ها را در راههای مختلف به کار می برند که او آنها را به 6 سطح به صورت زیر تقسیم بندی کرد :

او ادعا می کند که این سطوح سلسله مراتبی هستند و در اصل 5 مورد اول بد فهمی دانش آموزان از مفهوم متغیر می باشد. اوهمچنین بیا ن میکند که بیشتر دانش آموزان 13 تا 15 ساله قادر نیستند که حروف جبری را به عنوان اعداد تعمیم یافته یا متغیر ها درک کنند.

مک گریگور و استیسی - 1997 - در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که بیشتر بچه های 11 ساله که هیچ آموزشی از جبر ندیده اند ، حروف را مخفف برای کلمات می دانند مثلا h را برای ارتفاع یا به عنوان یک عدد خاص می دانند. همچنین انها یافتند که دانش آموزانتصور می کنند که مقدار حروف برابر با ارزش الفبایی حروف می باشد برای مثال h=8 می باشد زیرا حرف h، 8 امین حروف الفبایی است.

فیلیپ - 1992 - بیان می کند که بیشتر مشکلات دانش آموزان هنگامی که با متغیر مواجه می شوند ممکن است به دلیل ناتوانایی آنها در تشخیص نقش صحیح متغیر باشد . همچنین او بیان می کند که متغیر ها در جبر می تواند نقشهای مختلف زیر را داشته باشند :

مک گریگور و استیسی - - 2001 نیز به چهار رویکرد برای معرفی جبر مدرسه ای اشاره می کند :

رویکرد سنتی : که در ان جبر را با نوشتن و ساده کردن عبارتهای جبری ، حل معادله برای پیدا کردن مقادیر مجهول شروع می شود و سپس پس از یادگیری انها به مفهوم متغیر وتابع و تعمیم می پردازند. در این رویکرد معرفی جبر بر پایه استفاده از حروف به عنوان اعداد مجهول خاص می باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید