بخشی از مقاله

چکیده
تغییر و تحول و همگامی با علم روز جهت بهتر شدن وضعیت آموزش و پرورش و در نتیجه ارتقا همه جانبه جامعه از اهداف عالیه سیستم های پیشرفته و نظامهای تربیتی می باشد، یکی از این همگرایی ها, هماهنگی محتوای کتب درسی با علم روز است و این مورد باعث می گردد که بطور دائم محتوای کتابها دستخوش تغییر می گردند و در این راستا کتاب فارسی سوم نیز تغییر نموده است و اکنون در این تحقیق تلاش شده با توجه به موضوع مطرح شده که" تحلیل مقایسه ای محتوای کتاب جدید التألیف فارسی سوم از طریق فرمول های خوانایی فلش وفرای" بوده ، به بررسی پانزده درس موجود پرداخته و میزان خوانایی آنها را از طریق فرمولهای خوانایی مورد بررسی قرار داده است .

باید اشاره گردد که این تحقیق موفق به مشخص نمودن نقاط قوت و ضعف کتاب سوم گردیده است و در پایان نیز نتایج را نیز بیان نموده است و به ضرورت پیشنهاداتی را نیز مطرح کرده است که اگر این پیشنهادات مورد توجه قرار گیرند و در بازنگری های بعدی این کتاب اعمال گردند ،آموزش و پرورش قادرخواهد بود در سطح خواندن و درک مطلب دانش آموزان در این پایه تأثیر مناسب بگذارد.

مقدمه:

تحقیقی که پیش روی خوانندگان قرار دارد، سعی می نماید تا کتاب فارسی پایه سوم را مورد بررسی محتوایی قرار دهد تا میزان تناسب یا عدم تناسب - تحلیل محتوا - این کتاب را با توانمندیهای دانش آموزان در حد امکان مشخص نماید.روشن شدن وضعیت طراحی و برنامهریزی این کتاب به آموزگار و سیستم آموزشی کمک خواهد نمود تااولاً کتاب را به خوبی شناخته و با شناخت بهتر این کتاب، خود را مجهز به ابزار بکار گیری این کتاب نماید و در واقع با بینش واقع بینانه تری آن را تدریس نماید،ثانیاً در صورت داشتن این احساس که کتاب تا حدودی آسان و یا مشکل تر از حد معمول برای تدریس شاگردانش است با خلاقیت و ابتکار خویش، تا حدودی مطالب را تعدیل نماید تا از این طریق بر میزان یادگیری محتوای درسی در کلاس خویش بیفزاید و در واقع معلم می تواند بر اساس برنامه ریزی از نوع تجربی در کتاب تغییر مناسب هماهنگ با وضع دانش آموزانش ایجاد نماید .

در این مقاله تحقیقی تلاش می گردد تا با مراجعه به کتاب فارسی سوم و بررسی پانزده درس اطلاعات مفید و واقع گرایانه ای بدست آورده شود ، سپس با استفاده از فرمولهای خوانایی فلش وفرای به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته و نتایج بدست آمده از هر فرمول خوانایی را با یکدیگر مقایسه و نتایج کسب شده را محضر معلمان گرامی جهت اطلاع و بکارگیری در امر تدریس ارائه نماید .پرواضح است که آنچه که دراین تحلیل آمده است به طور کامل پاسخ گوی تمام نیازهای موجود در کتاب درسی نمی باشندبنابراین می توان بااستفاده ازفرمول های خوانایی کلوز،مک لافلین،،گانینگ،ویلیام رومی ودیگر شاخص های خوانایی به بررسی کتاب ها ,همچنین به مقایسه نتایج پرداخته می شود.

بنابراین تحلیل گردراین تحقیق تلاش برتحلیل عوامل نموده است وتأکیدی برتحلیل کلی ندارد. بایدتوجه داشت در ارتباط با تحلیل محتوا نظرات ودیدگاه های مختلفی بیان شده است که اکنون به عنوان پیشینه ی مقاله ی تحقیقی, به برخی از آن ها اشاره می کنیم .

مروری بر تعریف تحلیل محتوا:تحلیل محتوا از تکنیک های مربوط به روش اسنادی در پژوهش علوم اجتماعی می باشد. روش اسنادی به کلیه متدهایی گفته می شود که در آن ها هدف پژوهش با مطالعه، تحلیل و بررسی اسناد و متون برآورده می شود. چنانچه از نام تحلیل محتوا پیداست، این تکنیک به تحلیل و آنالیز محتوا می پردازد و می کوشد با استفاده از تحلیل داده هایی را در مورد متن استخراج کند. با این حال آنچه تحت نام تحلیل محتوا نامیده شده است، گونه خاصی از تحلیل است که با شیوه های دیگری که می کوشند یافته هایی را از متن استخراج کنند، تفاوت دارد.

هیژمن  نوع تحلیل محتوا را شناسایی کرده و توضیح داده است، که عبارتند از: تحلیل معانی بیان، تحلیل اسطوره و روایت، تحلیل گفتمان، تحلیل ساختاری یا نشانه شناختی، تحلیل تفسیری، تحلیل محاوره، تحلیل انتقادی و تحلیل نرماتیو. گاهی اوقات این گونه های تحلیل محتوا تحت عنوان تحلیل محتوای کیفی به کار می روند، ولی نقطه آغاز بحث ما در مورد تحلیل محتوا تکنیکی است که به گونه ای خاص و با هدفی ویژه به تحلیل داده می پردازد.تعاریفی از تحلیل محتوا:

 تحلیل محتوایک روش پژوهش برای توصیف عینی ، منظم وکمی محتوای ظاهری ارتباطات است

از تحلیل محتوا تعاریف گوناگونی به عمل آمده که بخشی از اختلاف به تاریخچه این تکنیک و روند تکاملی آن بر می گردد و بخشی دیگر از آن مربوط به تفاوت در حوزه گسترده این تکنیک است

کریپندورف تحلیل محتوا را تکنیکی پژوهشی معرفی می کند که به منظور استنباط تکرارپذیر و معتبر از داده ها در مورد متن آنها بکار می رود

او هدف این تحلیل را همانند سایر تکنیک- های پژوهشی فراهم آوردن شناخت، بینشی نو، تصویر واقعیت و راهنمای عمل می داند - همان جا - .

برلسون- از پیشگامان تحلیل محتوا- این تکنیک را »پژوهشی برای توصیف عینی، سیستماتیک و کمی محتوای آشکار پیام« معرفی می کند

در تعریفی دیگر تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی دانسته شده که برای استنباط هایی برحسب شناسایی نظام روز و عینی ویژگیهای خاصی در یک متن بکار می رود

لورنس باردن نیز به نقل از لانذری می نویسد : »تحلیل محتوا فنی است که توصیف های ذهنی و تخمینی را تلطیف و تصفیه می کند و ماهیت و قدرت نسبی محرک هایی را که به شخص داده می شود، به صورت عینی آشکار می سازد

دانیل رایف تحلیل محتوا را بطور خلاصه چنین تعریف می کند: »قراردادن قاعده و محتوای ارتباطات در طبقات - مقوله های - خاص براساس قواعد، و تحلیل روابط بین آن مقوله ها با استفاه از آزمون های آماری

کاپلان در این زمینه اظهار داشته که »روش تحلیل محتوا، معناشناسی آماری مباحث سیاسی است«

بارکوس معتقد است که تحلیل محتوا به معنای تحلیل علمی پیام های ارتباطی است. از نظر وی این روش کاملاً علمی است و با وجود جامع بودن، از نظر ماهیت نیازمند تحلیلی دقیق و منتظم است.

پسیلی بر این است که تحلیل محتوا مرحله ای از جمع آوری اطلاعات است که در آن محتوای ارتباطات از طریق بکارگیری عینی و منتظم قواعد مقوله بندی به اطلاعاتی که می توانند خلاصه و با هم مقایسه شوند، تغییرشکل می یابد.

استمپل - 1981 - ، تحلیل محتوا را سیستمی رسمی برای انجام کاری می داند که همه ما بطور غیر رسمی آن را انجام می دهیم، یعنی استخراج نتیجه ناشی از مشاهده محتوا.

وبر - 1991 - نیز در رابطه با تحلیل محتوا می گوید »روش تحقیقی است برای گرفتن نتایج معتبر و قابل تکرار از داده های استخراج شده از متن.

کرینجر - 1973 - نیز آن را روش مطالعه و تحلیل ارتباطات به شیوه ای قاعده مند، عینی و کمی به منظور بخش متغیرها می داند.

با این حال، از بیشتر تحلیل های محتوا برای مشخص کردن تاکید یا فراوانی انواع مختلف پدیده های ارتباطی استفاده می شود، نه برای پی بردن به مفاهیم مهم نظری. نئوندورف نیز در اثری جدید تحلیل محتوا را چنین تعریف می کند:تحلیل سیستماتیک، عینی و کمی ویژگی های پیام که شامل بررسی دقیق تعاملات انسانی، تحلیل ویژگی تصاویر در آگهی های تجاری تلویزیون، فیلم ها و رمان ها، بررسی کامیپوتری کاربرد کلمات دراخبار منتشره و سخنرانی های سیاسی و بسیاری چیزهای دیگر می شود

هولستی نیز تحلیل محتوا را فنی برای یافتن نتایج - پژوهش - از طریق تعیین عینی و منتظم ویژگی های شخصی پیام ها می داند. او معتقد است که این تعریف سه معیار را به هم پیوند می دهد: اینکه روش تحلیل محتوا باید عینی ومنتظم باشد و اگر قرار است از بازیافت اطلاعات، فهرست بندی یا اقدامات مشابه متمایز شود، باید پشتوانه نظری داشته باشد.

هولستی در تعریف خود به کمی کردن اشاره نمی کند، چرا که معتقد است قائل شدن تمایز شدید میان کیفی و کمی برای مستثنی کرد، نه بررسی های معین، همچون نمونه های تحلیل منتظم اسنادی، یا فقط برای افزایش یا کاهش اعتبار روش تحلیل محتوا، امری غیر مجاز است. همچنین این تعریف شرط محدود کردن روش تحلیل محتوا را به توصیف ویژگی های آشکار پیام ها می پذیرد. هر چند تنها ویژگی های آشکار متن را می توان رمزگذاری کرد، ولی استخراج دوباره معانی پنهان پیام ها مجاز است، اگرچه باید این استنباط ها با مدارک مستقل تایید شود

جهت آشنایی با فرمولهای خوانایی فلش و گانینگ خوانندگان محترم می توانند به کتب تحلیل محتوای کتب درسی مراجعه نمایند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید