بخشی از مقاله
مقدمه
در سه ربع اول قرن حاضر درباره شخصیت نظریههای متعدد و گوناگون آورده شده است. بطوری که تعاریف مختلفی برای شخصیت ارائه شده است که ناشی از گوناگونی این نظریههاست که صاحبانشان نظرات متفاوتی از چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند. نظریههای مربوط به شخصیت هر چند که باهم فرق دارند، در مواردی و در اصولی نزدیک به یکدیگرند و تا حدی همانند هستند. از این رو چنین به نظر میرسد که میتوان آنها را با توجه عامل یا عواملی که در هر کدام مهمتر از عوامل دیگر پنداشته شدهاند، طبقه بندی کرد. ولی لازم است خاطرنشان سازیم که هیچ طبقه بندیی ، به خصوص در مورد نظریههای مربوط به شخصیت ، نمیتواند خالی از عیب و نقص باشد و قطعی محسوب شود.
نظریهای که به یک اعتبار در طبقهای آمده است، ممکن است به اعتباری دیگر در طبقهای دیگر قرار گیرد و این خود دلیل اختلاف طبقه بندیهایی است که تاکنون صورت گرفته است. سوال اصلی در مطالعه عوامل تاثیرگذار بر تحول شخصیت و مدرسه چیست؟ .با وجود مطالعات و تحقیقات زیاد به دلیل پیچیدگی شخصیت که ناشی از پیچیدگی انسان بخصوص دانش اموزان است هنوز پاسخ واحد یکسانی به این سوال داده نشده است و به همین دلیل نظریههای مختلفی پیرامون این موضوع شکل گرفته است که میتوان آنها را در هشت رویکرد اصلی روانکاوی ، تیپ شناسی ، رفتاری ، یادگیری اجتماعی ، تحلیل عاملی ، شناختی ، انسان گرایی و رویکرد حیطه محدود مورد بررسی قرار داد.. مکارم اخلاق از ارزشهای انسانی است که با روح مجرد و ملکوتی او تناسب و سنخیت دارد و تخلق به آنها موجب تکامل نفس و تقرب الی االله و نیل به سعادت اخروی خواهد بود.
از طرف دیگر رذایل اخلاقی موجب شقاوت خواهد شد. اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز تأثیر به سزایی دارد. سلامت و آرامش روانی هر انسانی تا حد زیادی مربوط به خلق و خوی اوست.انسان ، اصالتاً موجودی است اجتماعی و نخستین بستر فعلیت یافتن این ویژگی به طور قطع کانون خانواده است . خانواده ها به مثابه ی اصلی ترین پایگاه های رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان ، همانند حلقه های زنجیر اجتماع انسان ها ، اساسی ترین سهم را در سلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده دارند و بخش قابل توجهی از شکل گیری شخصیت ، تبلور رفتارهای اجتماعی ، تعاملات بین فردی ومسئولیت پذیری انسان ها حاصل چگونگی بازخوردها ، بینش ها و تجارب آنان در زندگی خانوادگی است .
پایه های اساسی رشد شخصیت کودکان و نوجوانان از طریق تقلید نهاده می شود و این شیوه ی تقلید بیش از آنکه تقلید بصری باشد ، تقلید شنیداری است . یعنی آن گاه که جنین چهارماهه می شود و قدرت شنیدن و درک صدا را به وضوح پیدا می کند ، شخصیتش از طریق کلام مادر ، سخن پدر و گفت و گوهای میان آنان شکل می گیرد .بدون تردید برای کودکی که پای به عرصه ی وجود می گذارد ، پیکره ی پدر و مادر ، کامل ترین و خوشایندترین پیکره ی هستی و شخصیت و منش آنان کامل ترین الگو برای همانند سازی است . کودکان ، اولین تجربه ی ارتباط اجتماعی شان را از پدر و مادر خویش می آموزند .چگونگی ارتباط والدین با کودک ، الگوی تمام عیار ارتباطات اجتماعی برای وی به شمار می آید ، به طوریکه آن را به سادگی تعمیم داده ، پیش فرضهایی برای خود ایجاد می کند و به داوری درباره ی شخصیت بزرگسالان می نشیند .
یعنی اگر پدر را خشن و پرخاشگر و یا مادر را گوشه گیر و منفعل می پندارد ، تصور می کند که همه ی مردان و زنان چنین هستند . بنابراین تمایلات کودکان برای برقراری ارتباط با معلمان و همسالان در مدرسه و دیگر بزرگسالان جامعه ، بر مبنای همین پنداشتهای اولیه شکل می گیرد . بچه هایی که تجربه ناکام و ناخوشایندی از ارتباط با پدر و مادر و سایر بزرگسالان دارند ، وقتی که وارد مدرسه می شوند با سوءظن و شک و تردید به معلمان و مسئولان مدرسه می نگرند و منتظر کوچکترین بهانه و یا نشانه ای هستند که پیش فرضهای خود را تأییدکنند در این رهگذر اگر معلم ، مربی ، ناظم و یا مدیر مدرسه رفتاری قهرآلود داشته باشند ، با بی مهری به کودکان بنگرند ، به نگاههای نیازمند بچه ها توجهی نکنند و ارتباط بصری و کلامی شیرین و دوست داشتنی با آنان نداشته باشند ، فرض نخستین کودکانی که تجربه های ناموفقی در زندگی داشته اند ، ثابت می شود و پایه های کجروی اجتماعی و رشد بیمارگونه ی شخصیت نهاده می شود .
و در این شرایط است که بچه هایی با هوش سرشار و استعدادی فوق العاده ، دچار بی اشتهایی تحصیلی ، بی اشتهایی روانی و تهوع فکری می شوند .وقتی که کودک با بی میلی و بی رغبتی به کلاس و معلم بنگرد ، برای گریز از محیط ناخوشایند مدرسه و به دنبال تعادل جویی شخصیت ، سعی می کند به خود برگردد و تعادل خویش را حفظ کند .کودکی که نیازهای اصلی او ارضاء نمی شود ، شخصیتش به گونه ای است که نمی تواند یاد بگیرد و بیشتر دچار فراموشی می شود زیرا آن گاه که اضطرابی فراگیر شخصیت انسان را در بر می گیرد ، بیش از آنکه درصدد ارضای نیازهای ذهنی و خلاقیت های فکری باشد و بیش از آنکه بخواهد یاد بگیرد و یاد بدهد ، درصدد تعادل جویی ، حل تعارض ها و تضادهای درونی و گریز از شرایط موجود و زندان وجود است و بس .
اهمیت موضوع
معلم از دیر باز نقش مهمی درپرورش شخصیت اجتماعی و اجتماعی شدن دانش آموزان داشته است، اما قبل از این که به نقش معلمین عزیز در اجتماعی کردن کودکان بپردازیم، تعریفی از شخصیت ارائه دهیم.کلمه شخصیت برابر معادل کلمه Personality درحقیقت از ریشه لاتین persona گرفته شده که به معنای »نقاب یا ماسکی« بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر پرچهره می گذاشتند. این تعبیرتلویحاً اشاره دارد بر این مطلب که شخصیت هر کس ماسکی است که او برچهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد، پس نباید این تعریف شخصیت از دیدگاه روان شناسان چنین است.
در فرآیند شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان ، بیشترین نقش متوجه الگوهای رفتاری است . چراکه یادگیری ، اساس رفتار آدمی را تشکیل می دهد . یادگیری های غیر مستقیم ، ضمنی و یا مشاهده ای پایدارترین و مؤثرترین یادگیری ها محسوب می شوند و در این میان مهمترین نقش بر عهده الگوهای رفتاری است . تأثیر شخصیت الگوها در شکل گیری رفتار و منش کودکان و نوجوانان فوق العاده چشمگیر است . برای کودکان پیش دبستانی و بخصوص دبستانی که در کنار خانواده با الگوهای رفتاری دیگر همچون معلمان محشور می شوند ، نقش الگوها حائز اهمیت فراوان است .