بخشی از مقاله

چکیده
یکی از نکات مهمی که نخبگان سیاسی کشورهای مختلف مدنظر قرار میدهند، پیشبینی جایگاه و رتبهبندی جهانی کشورها در چشمانداز دهههای آتی است. در این مقاله نسبت به ارائه پیشبینی نهادهای بینالمللی از وضعیت ده کشور اول جهان در سال 2050 و همچنین تبیین آثار مثبت و مخاطرههای مربوطه اقدام شده است. در افق سال 2050، فرصتهای مختلفی برای کشورهای نوظهور و همچنین ج.ا.ایران فراهم میباشد. مشروط بر آنکه از قابلیتها و مزیتهای درونی کشور در تعامل فعالانه با محیط بینالمللی بهرهگیری مناسب به عمل آید. ج.ا.ایران دارای ظرفیتهای بالقوه فراوانی میباشد که هر یک از آنها میتواند به عنوان »پیشرانهای« اصلی توسعه و پیشرفت مد نظر قرار گیرد.

هرگاه نسبت به هر یک از ظرفیت-های مربوطه »مزیتسازیهای« مختلف صورت گیرد، تصویر امید بخشی از ج.ا.ایران در افق مزبور وجود دارد. اما اگر نسبت به بهرهگیری از ظرفیتهای بالقوه، تعلل وجود داشته باشد، با توجه به سرعت تحولات در عرصه فناوریهای پیشرفته، فرصتسوزیهای فراوانی برای کشور رقم خواهد خورد و ج.ا.ایران را از اهداف مورد نظر دور خواهد ساخت. به عنوان نمونه تصویری از فرصتزاییها و همچنین فرصتسوزیهای مربوط به بخش نفت و گاز ارائه شده است که قابل تأمل میباشد. بدین معنی که تحرک بهرهگیری از ظرفیتها و مزیتهای موجود موجب ارتقا جایگاه و رتبه ج.ا.ایران خواهد شد، ولی تعلل احتمالی برای ج.ا.ایران، فرصتسوزی و همچنین متضمن تهدیدات مختلف خواهد بود.

ریشه فرصتسوزیها، ناشی از تعلل در بهرهگیری از منابع و همچنین عدم تعامل فعالانه با محیط بینالمللی است. کشورهای همسایه که دارای تعامل فعالانه با محیط بینالمللی هستند، نسبت به بهرهگیری همهجانبه از منابع و مزیتهای درونی خود اقدام خواهند کرد. و فشار بر ج.ا.ایران افزایش خواهد یافت. آمارهای مقایسهای از وضعیت ذخایر، تولید و صادرات گاز در ایران و قطر مورد ارزیابی قرار گرفته و آثار آنها در خصوص افزایش تولید ناخالص داخلی، در آمد سرانه کشور رقیب نیز ارائه شده است. در پایان نیز به الزامات تعامل فعالانه با محیط بینالملل برای بهرهگیری از ظرفیتها و مزیتهای درونی پرداخته شده است.

کلیدواژهها: مزیتهای درونی، تعامل بینالمللی، قدرت، منزلت استراتژیک

طرح موضوع

معمولاً کشورهای مختلف جهان، نسبت به تدوین سند چشم انداز اقتصادی و استراتژیک خود در افق بلند مدت - بیست ساله و یا سی ساله - اقدام می نمایند. این امر موجب سامان بخشی اهداف و برنامه ها، تخصیص بهینه منابع و همچنین نظم دهی به فعالیتها در افق مربوطه میشود و از اینرو دارای اهمیت فراوانی است.در سند راهبردی چشم انداز، بر مولفههای اصلی توسعه و پیشرفت و همچنین رتبه کشور مربوطه در سطح منطقهای و جهانی تاکید می شود. از جمله مولفه های اصلی مورد نظر، »اندازه اقتصاد ملی« و »وضعیت رفاه آحاد جامعه« است که نمادهای آن را می توان در »میزان تولید ناخالص داخلی« و »سرانه تولید ناخالص داخلی« جستجو کرد.

تدوین و ارائه سندچشم انداز، زمینه ساز جهتگیری تلاشهای نخبگان سیاسی برای تحقق پیش بینی ها برای کسب رتبه مورد نظر از دریچه تولید ناخالص داخلی و سرانه تولید ناخالص داخلی - به قیمت اسمی - در سال مورد نظر میشود.این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که ج.ا.ایران در افق سال - 2050سی و پنج سال دیگر - برای استقرار در میان بیست کشور نخست جهان از لحاظ وضعیت تولید ناخالص داخلی - به قیمت اسمی - چه تدابیری را باید اتخاذ نماید؟برای پاسخ به پرسش مزبور، فرضیه اصلی مبتنی بر اینستکه برخورداری از رشد اقتصادی بالا و مستمر، شرط اساسی نیل به رتبه مناسب مورد انتظار از لحاظ تولید ناخالص داخلی می باشد.

-1پیش بینی وضعیت اقتصادی- اجتماعی کشورها تا سال 2050

یکی از نشریات معتبر بین المللی، نسبت به پیش بینی وضعیت اقتصادی- اجتماعی کشورها در سال 2050اقدام نموده است - - The Economist Intelligence Unit,2015 این گزارش به وضعیت تولید ناخالص داخلی ده کشور اول جهان درافق مزبور پرداخته است.

-1-1 تولید ناخالص داخلی

بر اساس گزارش مزبور، کشور چین تا کمتر از 10 سال دیگر، جای آمریکا را به عنوان بزرگ ترین اقتصاد جهان - به قیمت اسمی - خواهد گرفت. پنج قدرت برتر اقتصادی دنیا در سال 2050 بترتیب عبارتند از چین، آمریکا، هند، اندونزی و ژاپن. نمودارهای ذیل وضعیت ده اقتصاد اول جهان را در سالهای 2014و2050 نشان میدهد:

-2-1 سرانه تولید ناخالص داخلی:

ثروتمند شدن کشورهای چین، هند و اندونزی، به معنای ثروتمندتر شدن شهروندان چینی ، هندی و اندونزیایی نخواهد بود. چرا که این کشورها به سبب برخورداری از جمعیت بسیار بالا، دارای سرانه تولید ناخالص داخلی بالا در میان 10 کشور برتر جهان نخواهند بود. اما این کشورها طی سالهای مزبور، دارای رشد قابل توجه سرانه تولید ناخالص داخلی خواهند بود. بدین معنی که سرانه رشد تولید ناخالص داخلی چین تا سال 2050، از متناظر آن برای کشوری چون ژاپن فراتر می رود و به 50 درصد میزان سرانه GDP شهروندان آمریکایی می رسد. همچنین نسبت سرانه تولید ناخالص کشور هند نیز به تناظر آن برای آمریکا از 3 درصد در سال 2014 به 24 درصد در 35 سال آینده افزایش پیدا میکند.جدول ذیل وضعیت تولید سرانه - به قیمت رسمی و برابری خرید - کشورهای چین آمریکا، ژاپن، هند و اندونزی را در سال2014و همچنین تغییر نسبتها را در سال 2050 نشان میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید