بخشی از مقاله

چکیده
هدف این پژوهش بررسی نحوه تربیت فرهنگی دانش آموزان به عنوان رویکردی نوین در نظام آموزش و پرورش ایران است. روش شناسی تحقیق توصیفی - تحلیلی است. یافته ها نشان می دهد معلمان نقش انتقال دهنده ی فرهنگ را دارند و معلمان برای تحقق این امرمهم، باید قبل از ورود به کلاس روش ها وفنون تربیت فرهنگی دانش آموزان واهدافی که طی تربیت فرهنگی می خواهند در کلاس دنبال کنند را فراگیرند و درحین تربیت فرهنگی که درکلاس اتفاق می افتد به نیازهای دانش آموزان توجه و آنها را تا حد امکان برطرف نمایند و در آنها انگیزش تربیت فرهنگی به وجود آورند ودرنهایت روش های صحیح تربیت فرهنگی را درکلاس به کارگیرند. همچنین نتایج نشان می دهد تربیت فرهنگی به عنوان رویکردی نوین در نظام آموزش و پرورش ایران می باشد.

.1مقدمه

از آنجایی که یکی از مهمترین وظایف معلمان تربیت کردن دانش آموزان است. ابتدا باید معنای تربیت روشن گردد. یونسکو تربیت 1 را این چنین تعریف می کند:

»تربیت تغییر بدنی و روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، دینی و سیاسی، همه جانبه، مداوم، هدف دار، مسولانه و متعهدانه است

از نظر کاردان تربیت عبارت است از:
» عملی که نسل های بالغ بر نسل هایی که هنوز برای زندگی اجتماعی به بلوغ نرسیده اند انجام می دهند. 

«نکته قابل تامل اینکه افراد بالغ تنها به دلیل برخورداری از رشد بیشترنمی توانند مدعی تربیت دیگران باشند و تربیت افراد نابالغ را برعهده بگیرند، این افراد برای برعهده گرفتن تربیت افراد نابالغ باید شرایط دیگر را نیز دارا باشند.

درباره ی اهمیت تعلیم و تربیت دانشمندان مختلف نظریات متفاوتی دارند اما نکته قابل ذکر این است که اکثر دانشمندان وجود تعلیم و تربیت را ضروری می دانند.

با توجه به تعریف یونسکو، تربیت دارای ابعاد بدنی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، دینی و سیاسی است. با توجه به این تعریف می توان گفت که تربیت فرهنگی1 یکی از ابعاد تربیت است.

قبل از پرداختن به تربیت فرهنگی، به توضیح فرهنگ و اهمیت آن در زندگی می پردازیم. با توجه به وسیع بودن معنای فرهنگ تعریف آن به این آسانی نیست و تعریف آن نیازمند مطالعات دقیق تر در این زمینه می باشد، ما در این مقاله به تعریفی از علاقه بند که تعریفی کلی است بسنده می کنیم.

علاقه بند فرهنگ را چنین تعریف می کنند:

»فرهنگ دلالت دارد بر نحوه و روش زندگی ای که هر جامعه ای برای رفع نیازهای اساسی خود از حیث بقا و دوام و انتظار امور اجتماعی اختیار می کند

با دقت عمیق درتعریف فرهنگ می توان دریافت که در زمان حال نیز می توان فرهنگ را تغییرداد و فرهنگ امری متحرک است و برخلاف تصور عموم مردم امری ثابت نیست. نکته قابل ذکراینکه چیزی که تغییر نمی کند تمدن است که برخی از افراد معنای تمدن را با فرهنگ اشتباه به کار می برند یا آنها را از نظر معنایی مترادف هم می دانند. پس می توان گفت تمامی افرادی که در کره ی زمین زندگی می کنند دارای فرهنگ هستند اما ممکن است دارای تمدن نباشند.

فرهنگ ازاین نظر که باعث بقا و دوام افراد می شود دارای اهمیت ویژه ای است. فرهنگ آن قدر درزندگی افراد تاثیرگذاراست که ویگوتسکی روان شناس روسی آن را عامل مهمی در رشد عاطفی و ذهنی کودکان و نوجوانان می دانست وبرپایه اهمیت فرهنگ، نظریه ی فرهنگی خود را پایه گذاری و مطرح می سازد که امروزه با پیشرفت علم روان شناسی ارزش کاری او بیشترنمایان شده است.

جهانگیری و جهانگیری فرهنگ را عامل حفاظت کننده ی سلامت افراد می دانند و درباره ی برتری یک فرهنگ بر دیگری این چنین می نویسند: ارزش ها و رسوم - فرهنگ - برخی ازاقلیت های قومی، اعضای آنها را از آثار زیان بخش فقر و... مصون نگه می دارد. در برخی از اقوام پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها، نقش با اهمیتی درهدایت نسل های جوان دارند؛ بزرگسالانی که مشکلات استخدامی، زناشویی و فرزند پروری دارند، کمک وحمایت عاطفی دریافت می کنند؛ ومراقبت از کودکان بهترصورت می گیرد

درباره ی اهمیت، ضرورت و برتری یک فرهنگ نسبت به دیگری توضیحاتی مطرح شد که باعث می شود ما آن را جز تربیت به شمار آوریم و برای تربیت فرهنگی دانش آموزان تلاش کنیم.

از آن جایی که نقش و اهمیت فرهنگ در زندگی افراد انکار ناپذیر است، اما متاسفانه در کشور ما تربیت فرهنگی جایگاه آن چنانی در امر تربیت ندارد و معلمان به آن کمتر بها می دهند و در برخی موارد آن را کنار می گذارند. به نظر می رسد در دوره دوم متوسطه کنکور برای دانش آموزان و والدین و حتی برای معلمان تبدیل به هدف شده و تربیت فرهنگی جایگاه آن چنانی دربین معلمان و دانش آموزان ندارد. این عدم توجه آثار جبران ناپذیری برمیراث فرهنگی ما وارد کرده است که ازجمله آنها می توان به کم رنگ بودن روحیه حفظ میراث تاریخی در بین افراد جامعه شاره کرد که نشانه ی آن هم وجود یادگاری نویسی برروی آثارتاریخی است یا در بسیاری از موارد ما شاهد وجود رسوم منحط و خرافی دربین افراد جامعه هستیم که ازجمله آن می توان به مراجعه ی افراد برای حل مشکلاتشان به رمالان اشاره کرد.

در این زمینه سوالاتی مطرح می شود که عبارتند از: نقش معلم در تربیت فرهنگی دانش آموزان چیست؟

1 -   معلمان در زمان تربیت فرهنگی دانش آموزان باید به چه نکاتی توجه کنند؟

2 -   جایگاه معلمان در تربیت فرهنگی دانش آموزان در کجا قرار دارد؟

3 -   چگونه می توان دانش آموزان را تربیت فرهنگی نمود؟

.2یافته ها
یکی از اساسی ترین مولفه های تربیت فرهنگی، معلم است. اگر فرآیند تربیت فرهنگی را به کاروانی تشبیه کنیم، بدون شک معلم قافله سالار این کاروان است .اگر این قافله سالار تمام پیچ و خم ها و فراز و نشیب های مسیر را نداند، کاروان را به بی راهه خواهد برد. پس اگر معلم در وظیفه اش اغفال کند، نه تنها اهداف تربیت فرهنگی محقق نمی شود بلکه تربیت فرهنگی ماهیت خود را از دست می دهد، باید توجه داشت که رابطه دانش آموزانبا معلّم یک رابطه باطنی و معنوی است و از طرفی یکی از اجزا مهم شخصیت انسان، نظام خویشتن؛ یعنی ادراک های فرد از خویش است که از رابطه فرد با اشخاص مهم به وجود می آید

در دوران مدرسه یکی از اشخاص مهم تاثیر گزار بر زندگی دانش آموزان معلم است، از این رو دانش آموزانمعلّم را شخصیتی محترم و ممتاز می دانند که آنها را در بالغ کردن فکری و به استقلال و آزادی رساندن نقش اساسی دارد. به همین جهت معلم درمیان دانش آموزان به عنوان یک الگوی محبوب پذیرفته می شود.

دانش آموزاناگر چه قبلاً در محیط خانواده علوم و اطلاعات فراوانی را کسب کرده اند، رفتارهایی را آموخته اند و به اموری عادت کرده اند و تا حدودی شخصیت2 آنان شکل گرفته است، ولی شخصیت آنان هنوز شکل ثابت به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل انعطاف و تغییر می باشد، و معلم نقشی حیاتی در تغییر شخصیت دانش آموزان ایفا می کند.

به نظر می رسد تربیت فرهنگی دانش آموزان برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، نه تنها کار آسانی نیست بلکه برای کسی که در این زمینه تخصص کافی نداشته باشد، به غایت دشواراست، به خصوص در این زمینه به هیچ وجه نمی توان صرفاً روی حسن نیت معلم حساب کرد. تربیت فرهنگی دانش آموزان زمانی ثمر بخش است که معلم با اصولی که طی قرون متوالی توسط متخصصان باتجربه کشف شده و کارایی آنها عملاً به اثبات رسیده است، آشنایی داشته باشد تا او را قادر سازد همواره آنها را ضمن به کاربردن اقدامات تربیتی خود مدنظر قرار دهد. معلمی که اطلاعات کافی در زمینه ی تربیت فرهنگی دانش آموزان ندارد، با اقدام به تربیت فرهنگی دانش آموزان فقط اشتباهاتش دراین زمینه را تکرار می کند و باید توجه داشت که کمبود فرهنگ را می توان جبران کرد اما اشتباه درتربیت فرهنگی را نمی توان جبران نمود.

در تربیت فر هنگی ابتدا معلم باید اهداف فرهنگی که آموزش و پرورش آنها را دنبال می کند بشناسد و بعد به دنبال تربیت فرهنگی دانش آموزان باشد که لازمه ی تحقق این امرمهم، مطالعه مستمرمعلمان دراین زمینه می باشد.

طی سال های اخیرآموزش وپرورش اهداف فرهنگی که دنبال می کند به شرح زیر می باشند:

-1 شناخت هنر اسلامی و هنرهای ملی و جهانی مناسب.

-2  پرورش روحیه حفظ میراث فرهنگی، هنری و تاریخی.

-3 شناخت ادب فارسی به عنوان جلوه گاه ذوق و هنر و وحدت ملی و اجتماعی کشور.

-4 تقویت روحیه احتراز از رسوم منحط و خرافی.

-5  شناخت فرهنگ و آداب و سنن مطلوب جامعه ی اسلامی ایران.

-6  شناخت تاریخ و فرهنگ و تمدن اسلام، ایران و جهان با تاکید بر فرهنگ معاصر

به نظرمی رسد معلمان بهتراز هرکس دیگری با اهداف فرهنگی آشناهستند و نباید مشکلات موجود دراین زمینه را به عدم آگاهی آنان نسبت داد، بلکه مشکلات موجود دراین زمینه از دیدگاه آنان نسبت به فرهنگ و تربیت فرهنگی سرچشمه می گیرد.

ابتدا باید دیدگاه های معلمان دراین زمینه را موردبررسی قراردهیم تا در به منشا مشکلات پی ببریم. درادامه به دیدگاه های اصلی معلمان دراین زمینه می پردازیم.

دیدگاه معلمان درباره فرهنگ و تربیت فرهنگی

برای معلمان به طور کلی دو نقش یا دو وظیفه منظور گردیده است. نخستین وظیفه آنان مسوولیتی است که در برابر فرهنگ جامعه خود به عهده گرفته اند و دیگری وظیفه ای که در قبال شاگردان پذیرفته اند. این دو وظیفه اغلب همزمان با یکدیگر انجام می گیرد. در مورد نخست ممکن است معلمان نسبت به فرهنگ حاکم بر رفتار جامعه خود نظرهای خاصی را دنبال کنند و در مورد دوم فقط به آموزش کودکان و نوجوانان توجه نمایند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید