بخشی از مقاله

چکیده:

بی شک یکی از آرمانهای هر سازمانی رسیدن به موفقیت است ودستیابی به موفقیت در هر سازمانی،تلاش اعضای آن سازمان را برای فراگیری وبکارگیری اصول ومهارتهای خاصی می طلبد که دراین بین می توان به نقش فرهنگ سازمانی در موفقیت سازمانها اشاره کرد. فرهنگ سازمانی مجموعهای از معانی و ارزشهای مشترک میباشد که اعضای سازمان را به یکدیگر پیوند میدهد، نظام ارزشی حاکم بر سازمان را تشکیل میدهد و باعث تمایز سازمان از سازمانهای دیگر میشود. در در این پژوهش تلاش شده تا ضمن مفهوم سازی فرهنگ و موفقیت سازمانی،رابطه ان را در سازمان تبیین نماید.

مقدمه

یکی از اهداف اصلی هرسازمانی دستیابی به موفقیت است. موفقیت های چشمگیر دهه اخیر سازمان هایی با حداقل امکانات از یک سو و شکست سازمان هایی با بهترین توانایی های مادی از سوی دیگر، بیانگر نقش قابل توجه عوامل غیرمادی و معنوی در موفقیت آنها بوده است که در این میان فرهنگ سازمانی به عنوان عاملی موثر در عملکرد سازمان تلقی می گردد.

موفقیت سازمان در اجرای هر استراتژی تا حدود زیادی به حمایت و پشتیبانی فرهنگ سازمانی از آن استراتژی بستگی دارد. تلاش سازمانها برای تبدیل شدن به سازمان دانش محور در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که ویژگیهای فرهنگی موردنیاز در سازمان وجود داشته باشد. دانش درصورتی می تواند به طور موثر درسازمان خلق وتسهیم شود،که مورد حمایت فرهنگ سازمان قرار گیرد.

یکی از اهداف اصلی هر سازمانی،دستیابی به موفقیت است.برای رسیدن به این هدف،راهی جزتوسل به نوعی دیدگاه سیستمی،بومی وکاربردی وجود ندارد.موفقیت های چشمگیر دهه اخیرسازمان هایی با حداقل امکانات از یک سو وشکست سازمان هایی با بهترین توانایی های مادی از سوی دیگر ، بیانگر نقش قابل توجه عوامل غیر مادی ومعنوی در موفقیت آنها بوده است که در این میان فرهنگ سازمانی به عنوان عامل موثر در عملکرد سازمان تلقی می گردد.

فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت ودر قلمرو رفتارسازمانی راه یافته است.به دنبال نظریات وتحقیقات جدید در مدیریت ،فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده ویکی از مباحث اصلی وکانونی مدیریت راتشکیل داده است.تا آنجاکه بسیاری موفقیت یا شکست سازمان را نتیجه فرهنگ حاکم برآن سازمان می دانند.

از این رو شناخت فرهنگ سازمانی برای مدیران اهمیت حیاتی دارد، زیرا فرهنگ حاکم برسازمان مبین بقا ورشد سازمان است.شناخت فرهنگ سازمانی زمانی ملموس می گردد که بدانید اگر فرهنگ را هدایت نکنید ،فرهنگ ،سازمان شمارا هدایت می کند.به بیانی دیگر موفقیت سازمان،در ارتباط مستقیم با کارکنان ومدیران سازمان می باشد ارتباط مدیران وکارکنان در فرآیندی پیچیده فرهنگ سازمانی را تشکیل می دهد.

در همین راستا در این پژوهش تلاش شده تا ضمن مفهوم سازی فرهنگ و موفقیت سازمانی،رابطه ان را در سازمان تبیین نماید.

تعاریف فرهنگ سازمانی میر کمالی: فرهنگ سازمانی عبارت است از الگوی رفتاری غالب در بین افراد یک سازمان که بر اساس ارزش ها، اعتقادات، عادات افراد پدید آمده و مورد حمایت اکثریت افراد قرار می گیرد و تحت تاثیر عواملی چون نظارت، کنترل، ارتباطات، مشارکت، تعارض، همکاری، رعایت ارزش های اجتماعی و نظایر آن قرار دارد.

لوییس فرهنگ سازمانی را چنین تعریف می کند مجموعه ای از دریافت ها وتفاهم های مشترک برای سازمان دادن کنش هاست که زبان و دیگر محمل های نمادی برای بیان تفاهم مشترک به کار می رود. - ایران زاده، . - 1377
استانلی دیویس فرهنگ سازمانی را چنین تعریف کرده است: فرهنگ سازمانی الگویی از ارزشها و باور های مشترکی است که به اعضای یک نهاد معنی و مفهوم می بخشد و برای رفتار آنها در سازمان دستور هائی فراهم می آورد.

پیترز و واترمن فرهنگ را مجموعه ای از ارزشهای مشترک غالب و دارای ارتباط منطقی است که با وسایل نمادین مانند داستان ها، افسانه ها، حکایت و کلمات قصار مبادله می شود، تعریف کرده اند.

دنیسون فرهنگ سازمانی را کاربردی برای تعیین ارزش ها، اعتقادات، فرضیات و شیوه های مشترکی می داند که نگرش و رفتار اعضا را در سازمان شکل می دهد و سپس هدایت می کند.

کارکردهای فرهنگ سازمانی

-1 اعطای هویت و شخصیت به اعضای سازمان هویت سازمانی با تخصیص پاداش ها تقویت می گردد که در نتیجه باعث تقویت خلاقیت می شود.

-2 ایجاد تعهد گروهی کارکنانی که فرهنگ سازمانی را پذیرفته اند تمایل دارندتا مدت زمان حضور و فعالیتشان در سازمان طولانی باشد و از اینکه عضوی از سازمان محسوب می شوند افتخار می کنند.

-3 افزایش ثبات سیستم اجتماعی:ثبات سیستم اجتماعی نشانگر یک محیط کاری مثبت و تقویت کننده است که در چنین محیطی پدیده تغییر و تعارض به طور اثربخش اداره و کنترل می شود.

-4کمک به تثبیت رفتار کارکنان از طریق درک محیط در سازمان:

این کارکرد به کارکنان کمک می کند تا علت فعالیت های سازمانی و نیز نحوه ایجاد و دستیابی سازمان به اهداف بلند مدت را دریابند.

مدل های فرهنگ سازمانی

·    مدل پارسونز : - AGIL -

یکی از چارچوب های تجزیه و تحلیل ارزش های فرهنگی متعلق به تالکوت پارسونز است. پارسونز الگوی AGIL را برای مشخص کردن وظایف معینی که هر سیستم اجتماعی خواه یک جامعه یک اقتصاد یا یک سازمان باید انجام دهدتا به حیات خود ادامه دهد و کامیاب شود ارائه داده است. این وظایف با چهار حرف A سازگاری، G تحقق اهداف،I یکپارچگی، L مشروعیت مشخص شده است یک سیستم اجتماعی برای ادامه حیات و کامیاب شدن بتواند خود را با محیط سازگار کند اهدافش را تحقق بخشد زیرا اجزایش را یکپارچه می کند در نظر مردم و سایر سازمان ها مشروع جلوه کند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید