بخشی از مقاله
چکیده:
برطبق قسمتی ازماده 54منشور حقوق شهروندی،حق همه شهروندان به ویژه زنان و کودکان است که از تعرض وخشونت گفتاری و رفتاری دیگران در تمام محیطهای خانوادگی و اجتماعی مصون باشند.با عنایت به جایگاه و اهمیت نحوه ارتباطات کلامی و گفتاری دراین منشور،هدف مقاله حاضر پرداختن به ابعاد مختلف نحوه سخن گفتن و تعاملات لفظی در خانواده جهت عینیت بخشیدن به یکی از مصادیق حقوق شهروندی در محیط خانوادگی می باشد.
مقدمه:
زن و مرد دو رکن یک خانواده هستند و بدون هر کدام از آنها خانواده مفهوم خودش را از دست میدهد. هیچکدام بی نیاز از دیگری نیست. از آنجا که خداوند مرد را به صورت خاصی و زن را نیز به شکل خاصی ساخته و مکمل همدیگر هستند ولی مرد را سرپرست خانواده قرار داده است. بنابراین، مسئولیت بیشتری را به عهده مرد گذاشته است. مرد باید بتواند با تعقل و تدبیر موقعیت مناسبی را برای رشد و تکامل همسر و اعضاء خانواده - دختران و پسران - خود آماده کند، ایجاد چنین موقعیتی به عهده مرد است.
اما سرپرست بودن مرد در خانواده نباید به این معنی تلقی شود که مرد بصورت عنان گسیخته و بیپروا میتواند به هر عملی برای ارضاء خودخواهی خود اقدام نماید، یا آنکه مجاز است هر چه دلش میخواهد به همسر خود تحمیل کند. بلکه مرد و زن یک حقوق متقابل نسبت به همدیگر دارند که رعایت حقوق هر کدام بر عهده طرف مقابل است. حفظ همسر در تمام ابعاد آن اعم از حفظ همسر از گزند بیماریهای جسمی روانی، عاطفی، اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بر عهده شوهر است. اگر در این راه کوتاهی کند ضامن است.
در این صورت مرد نه تنها در مقابل نیازهای اولیه زن باید خود را مسئول بداند بلکه هر چیز که به مسائل روانی، اعتقادی، اجتماعی او نیز مربوط میشود باید مورد توجه قرار دهدویکی ازاین مسائل، تعامل گفتاری و کلامی در محیط خانواده می باشد کهبرطبق قسمتی ازماده 54منشور حقوق شهروندی،حق همه شهروندان به ویژه زنان و کودکان است که از تعرض وخشونت گفتاری و رفتاری دیگران در تمام محیطهای خانوادگی و اجتماعی مصون باشند. جهت تبیین این حق شهروندی ضرورت دارد ابعاد مختلف نحوه سخن گفتن و تعاملات لفظی در خانواده مورد بررسی قرار گیرد که به مهمترین آنها می پردازیم.
-1راستگویی
یکی از ویژگیهای ارزشمند یک انسان راستگویی است. بخصوص نسبت به همسر خودش. زیرا دروغگویی انسان را در این دنیا خوار و ذلیل و در آخرت رو سیاه خواهد نمود. آدم دروغگو مورد اعتماد مردم نیست و کسی حرفهای او را باور نمیکند و همین امر سبب مشکلات زیادی در روابط اجتماعی او میشود حال اگر انسان به همسر خودش هم دروغ بگوید مشکلات عدیدهای در زندگی او پیش خواهد آمد.از نظر روانشناختی فرد دروغگو فرد با عزت و با احترامی نیست و حتی همسر او نیز بیمقدارش میشمارد. ضمن اینکه دروغگویی دلیل واضحی بر ضعفها و عقدههای پنهانی است که فرد جرأت بیان آنها را ندارد، لذا،به دروغگویی متوسل میشود و چنین افرادی از نظر حافظه نیز دچار مشکل هستند .
چنانکه در ضربالمثلهای عامیانه نیز گفته میشود »آدم دروغگو کم حافظه است.« البته در حدیثی از امام صادق نیز نقل است که »خداوند نسیان را بر دروغگو غلبه داده است« روانشناسان نیز »یکی از عوارض دروغگویی را کم حافظه گی دانستهاند.« البته دروغگویی هر یک از دو طرف به زودی آشکار خواهد شد ممکن است چند روز یا چند ماه اول بتوان با دروغگویی زندگی را سپری کرد و بقول معروف خود را برای طرف مقابل جا زد، اما بزودی دروغگو رسوا شده و توان ادامه دروغگویی را نخواهد داشت. زنان دوست دارند که مردانی راستگو داشته باشند.
این یک واقعیت است که اکثر زنان با بدترین شرایط اقتصادی حاضرند سازگار باشند و آنرا تحمل کنند به شرط اینکه شوهران آنها دروغگو و خیانت پیشه نباشند. بنابراین، بهترین روش جلب اعتماد به همسر صداقت در گفتار و کردار است. البته لازم به ذکر است که در بعضی موارد گفتن دروغ جایز است که خوانندگان موارد آن را در کتب فقهی مطالعه نمایند ولی فقط در ابراز محبت، اشکال ندارد که اگر مرد همسرش را دوست نداشته باشد، ولی ابراز علاقه نماید که از نظر روانی و عاطفی اثر مثبتی دارد و روانشناسان نیز چنین سخنهایی را با اثر مثبت تجربه نمودهاند.
2 ابراز محبت
کلام مرد با همسرش باید همراه با ابراز محبت باشد و همچنین زن نسبت به شوهر ضمن اینکه لحن کلام مؤدبانه باید باشد نوعی محبت و لطف نیز از آن استنباط شود. اما گذشته از لحن کلام همیشگی مرد که باید نشان دهندهی لطف و محبت باشد. لازم است در مواردی مرد با ابراز محبت به همسر خود و با بیان جملهی »من تو را دوست دارم« محبت خودش را به همسرش ابلاغ نماید. جالب است که بدانید ابراز کلامی علاقه به همسر و لو اینکه واقعا همسر را دوست نداشته باشد، اثرات کارسازی دارد. بخصوص از دیدگاه روانشناسی، همینابراز علاقه ساده تحوّل بزرگی در زندگی خانوادگی ایجاد میکند.
زیرا وقتی مرد اظهار علاقه به همسرش میکند طبق یافتههای علم روانشناسی اجتماعی خود مرد گرفتار نوعی تعارض در رفتار و گفتار میشود که به »نا هماهنگی شناختی« معروف است. - رمضانی، - 1393 یعنی مردی که همسرش را دوست نداشته با گفتن اینکه » من تو را دوست دارم« گرفتار تعارض میشود که باید تعارض را حل کند و تا زمانی که تعارض حل نشود ناهماهنگی شناختی نیز ادامه دارد و اضطراب بر مرد مستولی است. لذا،برای کاهش این ناهماهنگی شناختی یا باید به خود بقبولاند که حتما او را دوست داشته که به او ابراز علاقه نموده است. یا آنکه برای کاهش میزان اضطراب ناشی از تعارض باید رفتارش را تغییر دهد.
از طرف دیگر مردی که ابراز علاقه میکند، نمیتواند رفتاری خلاف آن از خود نشان دهد. پس رفتار او نیز باید در جهت و هم سو با ابراز محبت و علاقه او قرار گیرد. لذا، رفتار دوستان نسبت به همسر خود خواهد داشت. هم چنین، وقتی زنی از همسرش بشنود که به او میگوید »تو را دوست دارم« در پاسخ به این گفته مرد، رفتاری خلاف علاقه و دوستی از او سر نمیزند و میکوشد رفتاری انجام دهد که هم سو با ابراز علاقه شوهر باشد. در نتیجه رفتار زن نیز دوستانه میشود.
اگر فرض کنیم که زن فهمید که شوهرش دروغ میگوید باز هم میکوشد حفظ ظاهر نموده و مطابق با ابراز علاقه شوهر رفتار دوستانهتری از خود بروز دهد. این رفتار دوستانه زن،اولاً: در خود زن ناهماهنگی شناختی ایجاد کرده و او را به این سمت سوق میدهد که او نیز همسرش را دوست داشته باشد. ثانیا: با رفتار دوستانه یا پاسخ دوستانه قدمی را در نزدیک کردن خود به همسر برداشته که فاصله عاطفی موجود را کم کرده است. حال با این استدلال روان شناختی مشخص شد که اگر در احادیث وارد شده است که »مرد ابراز محبت به همسرش نماید و لو اینکه او را دوست نداشته باشد« بیحکمت نبوده و چقدر دستورالعمل زیبا و کارگشایی