بخشی از مقاله
چکیده
هدف تحقیق حاضر، تعیین رابطه عوامل مؤثر در بهره وري عملکرد زنان در پست هاي مدیریتی درآموزش عالی به منظور ارائه یک مدل مناسب بوده است. . روش تحقیق حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماري این پژوهش را کلیه رؤساي زن دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران در 1394 تشکیل داده اند. براي انتخاب نمونه از روش طبقه اي متناسب با حجم استفاده شده است . ابزار تحقیق سه پرسشنامه محقق ساخته بوده است.
.1 پرسشنامه محقق ساخته عوامل سه گانه - توانمندسازي، حمایت اجتماعی و ماهیت شغلی - .2 - α=0/87 - پرسشنامه محقق ساخته انگیزش شغلی - - α =0/93 و .3 پرسشنامه محقق ساخته توسعه بهره وري - . - α =0/89 براي تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش همبستگی پیرسون ، رگرسیون چندگانه گام به گام و روش مدل معادله ساختاري براي آزمون مدل تجربی تحقیق استفاده شده است. بطور کلی نتایج تحقیق نشان داد، بین توانمندسازي رؤساي زن مبنی بر ابعاد پنج گانه - رفاه، دسترسی ، آگاهی،مشارکت و کنترل - و توسعه بهره وري در سطح P<0/05 رابطه معناداري وجود دارد. بین حمایت اجتماعی مبنی بر ابعاد پنج گانه - حمایت عاطفی، شبکه اجتماعی، خودارزشمندي، ابزاري وحمایت اطلاعاتی - و توسعه بهره وري در سطح P<0/05، رابطه معنا داري وجود دارد.
بین ماهیت شغلی مبنی بر ابعاد چهار گانه - ارزش شغلی، فرصت هاي شغلی، امکانات شغلی، چالش هاي شغلی - و توسعه بهره وري درسطح P<0/05، رابطه معناداري وجود دارد. انگیزه شغلی رابط بین عوامل سه گانه توانمندسازي، حمایت اجتماعی و ماهیت شغلی را با توسعه بهره وري ، میانجی گري می کند. نیز نتایج نشان داد، مدل تجربی تحقیق از برازش نسبتاً مطلوبی برخورداربوده است.
-1 مقدمه
بی تردید از عوامل تاثیرگذار بر توسعه پایدار جوامع، گسترش بهره وري است. - فروزان و بیگلریان،. - 1382 فرایند بهره وري تلاش جوامع در جهت ارتقاي کیفیت زندگی و توانمندسازي انسان ها به ویژه زنان در ایجاد فرصت هاي برابر در تامین نیازهاي اساسی، رشد آگاهی، اعتقاد به اهداف توسعه و حفظ امنیت و آزادگی تعریف می شود.طبق اعلام نظر بانک جهانی - 1382 - ، زنان به عنوان عاملان توسعه قلمداد شده اند و میزان اشتغال زنان از شاخص هاي توسعه اجتماعی به شمار می رود »هر چه حضور فعال زنان در اداره امور اجتماعی بیشتر باشد، آن کشور از درجه توسعه یافتگی بیشتري برخوردار خواهد بود« - هادیان، 1378، ص - 21، به طوریکه در برنامه توسعه سازمان ملل »ارتقا برابري جنسیتی و توانمندسازي زنان در سطحی گسترده، یکی از اهداف کلیدي اعلامیه هزاره سوم« اعلام گردیده است.
- بانک جهانی، . - 1382: 126 در این میان اشتغال زنان در موسسات آموزش عالی به عنوان عناصر مدیریتی نقش بسزائی دارد. این در حالی است که بر اساس کنفرانس جهانی علم - - 1999، زنان نسبت به مردان از امکانات کمتري در دست یابی به مشاغل و پست هاي مدیریتی برخوردارند. گزارش جهانی یونسکو - - 2000، تنها 20 الی 30 درصد مشاغل علمی در زمینه تحقیقات و آموزش عالی را دراختیار زنان مطرح می کند.
تامپسون - 1991 - 1، براین باوراست مدیران زن امروزه با دو چالش عمده مواجه هستند، -1 درکار خود موفق شوند و -2 فرهنگ موجود را به گونه اي تغییر دهند تا سایر زنان مجبور نباشند همان مشکلاتی را که آنها داشته اند تجربه کنند. در تحقیقی که شمس السادات زاهدي در مورد »موقعیت زنان در جامعه دانشگاهی« انجام داده به این نتیجه رسیده است که در بیشتر موارد، اولین عامل تعیین کننده براي انتخاب افراد در جامعه دانشگاهی جنسیت است. اگر شرایط احراز، ملاك انتخابها باشد زنان نیز می توانند به مشاغل کلیدي و مدیریتی راه پیدا کنند. به طور کلی شرایط استفاده از زنان در مشاغل مدیریتی به آسانی فراهم نیست.
محمود کتابی و همکاران - 1382 - ، در تحقیقات خود بر روي عوامل مؤثر در توانمند سازي زنان در حوزه اشتغال به این نتیجه رسیدند که افزایش سطح تحصیلات، بهبود وضع سلامت، برخورداري از حق مالکیت قانونی و حذف باورهاي سنتی در افزایش بهره وري زنان در عرصه هاي مدیریت نقش مؤثري دارد. شهبازي - 1383 - ، بر این اعتقاد است در طراحی راهبردهاي بهبود بهره وري اشتغال زنان در عرصه هاي مدیریتی باید به مواردي از جمله تعیین چگونگی استفاده زنان از قدرت، تعیین نحوه مشارکت زنان در مدیریت، تأکید بر عدم استفاده زنان از قدرت براي سلطه گري و تأکید بر استفاده زنان از قدرت براي افزایش برابري و استقلال توجه کرد . شناسایی شاخص هاي توانمندسازي، سبب ارزیابی علمی و اصولی فعالیت هاي حرفه اي و تسهیل و تسریع در فرآیند توسعه بهره وري اشتغال زنان در عرصه هاي مدیریتی در آموزش عالی می گردد.
دراین پژوهش، سعی شده است با ارائه تصویري روشن از وضعیت زنان در عرصه آموزش عالی با ارائه تعریفی از بهره وري ، ضرورت و اهمیت توانمندسازي زنان توصیف گردد و سپس ضمن تشریح مطالعات نظري و مطالعات میدانی انجام شده، مهمترین شاخص هاي توانمندسازي زنان در عرصه هاي مدیریتی به منظور افزایش بهره وري تبیین شود و در پایان راهکارهاي لازم به منظور بهره وري بیشتر زنان پیشنهاد می گردد.
-2 چهارچوب نظري تحقیق
یکی از ابعاد بهره وري، توانمندسازي است.درادبیات مربوطه، براي تعریف این مفهوم به گستره اي وسیع از مفاهیمی نظیر حق انتخاب، کنترل داشتن، دسترسی به منابع و غیره اشاره شده است. فارست - 1999 - 1، توانمندسازي را به معناي به چالش کشیدن مناسبات سنتی قدرت میان زن و مرد و تلاشی براي باز توزیع قدرت و منابع تعریف می کند. توانمندسازي زنان به معناي کسب قدرت تفکر و اقدام آزادانه، توسعه احساس خودارزشمندي، اعتقاد به توانایی ایجاد تغییرات مطلوب در خود، حق کنترل زندگی خود، حق انتخاب، قدرت چانهزنی، بالفعل نمودن همه پتانسیلهاي زنان و برابري در جامعه است.
به طورکلی توانمندسازي زنان کنترل آنها بر زندگی خودشان در هر فرآیند و فعالیتی است - قلی پور وهمکاران، - 1387 مالهاترا - 2002 - 2، معتقد است توانمند سازي زنان درروند بهره وري به عواملی گفته میشود که به وسیله آن، زنان براي سازماندهی خویش، اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند و از حقوق خود براي انتخاب مستقل و کنترل بر منابع، که منجر به از بین رفتن جایگاه فرودستی ایشان گردد، دفاع می کنند.
توانمندسازي زنان به عوامل متعددي بستگی دارد ، سارا لانگه، یکی از نظریه پردازان در امور زنان، معتقد است براي توانمند سازي زنان باید پنچ مرحله را که به ترتیب شامل رفاه، دسترسی، آگاهی، مشارکت و کنترل می باشد، طی کرد. در مرحله رفاه، درآمد بعنوان رفاه مادي زنان بررسی می شود. دراین مرحله، رفع تبعیض بین زنان و مردان مد نظر قرار می گیرد. در مرحله دسترسی، عواملی چون خدمات آموزش هاي مهارت زا مد نظر قرار می گیرد. درمرحله آگاهی، زنان باید تشخیص دهند که مشکلات آنها ناشی از کمبود هاي شخصی شان نیست. آگاهی در این مفهوم به معناي باورداشتن برابري است. در مرحله مشارکت، زنان در تمام برنامه هاي مربوط به خود شرکت می کنند.