بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله ابتدا عوامل اصلی تعیین کننده ی محتوای درسی ریاضیات مدرسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. سپس اهمیت و ضرورت هر کدام از این عوامل در تکامل محتوای ریاضی مدرسه ای مطرح گردیده است. پشتوانه علمی و پیشینه تاریخی مختصری از هر کدام نیز بیان شده است.
.1 مقدمه
برنامه درسی عبارت است از یک سلسله رویدادهای آموزشی طراحی شده که به قصد تحقق نتایج آموزشی برای یک یا چند دانش آموز پیش بینی شده است - ایزنر، . - 1994 رشد و توسعه برنامه درسی جنبه های مختلفی دارد کلی ترین دسته بندی این جنبه ها به صورت زیر است - مارتین، جی. ال و دیگران، : - 1394
الف - هدف: هدف ها در برنامه درسی شامل دو دسته اصلی هدف های آرمانی - هدف و دلیل آموزش یک موضوع - و هدف های نهایی - شامل هدف های محتوایی، رفتاری، نگرشی و فرایندی - هستند.
ب - محتوا: دانش، مهارتها و مفاهیمی که در یک برنامه درسی باید آموزش داده شود را محتوای برنامه درسی می نامیم. محتوای برنامه درسی ریاضیات مدرسه ای تابعی از ضرورتهای موضوع ریاضی و نیازهای زمانی و مکانی جامعه ای است که مجری آن برنامه است.
پ - روش تدریس: روش تدریس شامل مواردی چون طرح درس و پیش بینی؛ کلاس درس؛ تمرین های کلاسی و تکالیف شب؛ زیر نظر گرفتن یادگیری دانش آموزان و... است.
ت - منابع و مواد آموزشی: این منابع شامل ایده ها و تجربه های دانش آموزان، معلمان و دیگران؛ کتاب درسی، کتابهای کتابخانه؛ تخته ی سیاه یا تخته هوشمند؛ عکس ها، تصویرها، پوسترها و نمودارها؛ بسته های آموزشی، الگوهای آموزش؛ ابزار اندازه گیری و ... است.
ث - ارزشیابی: ارزشیابی در سه مرحله ی قبل از تدریس، در حین تدریس و پایان تدریس امکان پذیر است. به منظور دست یافتن به یک ارزشیابی درست، توجه به دو نکته می تواند کارساز باشد: چه چیزی باید ارزشیابی شود؟ - ارزشیابی با چه روشی باید انجام شود؟ از طرفی ریاضیات در برنامه درسی مدارس نقش برجسته ای ایفا می کند. یکی از مهم ترین شاخص های ارزیابی آموزش در یک کلاس، مدرسه، منطقه یا یک کشور میزان سواد ریاضی دانش آموزان آن است. عوامل مهمی در تعیین، تغییر و تکامل برنامه درسی ریاضیات مدرسه ای تاثیرگذار است. برای لزوم بازنگری در برنامه های درسی دلایل متعددی را می توان بر شمرد:
· تغییر اهداف، چشم اندازها و انتظارات آموزشی؛
· فراگیر شدن استفاده از محصولات متنوع فناورانه؛ مانند ماشین حساب، رایانه، اینترنت، نرم افزارهای آموزشی و تخته های هوشمند؛
· مطالعه نتایج حاصل از اجرای برنامه های درسی در حال اجرا؛
· دستاوردهای تازه در حوزه مطالعات نظری.
"اصول و استانداردهای ریاضی مدرسه ای" 1 از جمله بارزترین نتایج تلاشهای انجام شده برای تبیین مبانی برنامه ریزی درسی ریاضی تا انتهای قرن بیستم است که در سال 2000 میلادی توسط شورای ملی معلمان ریاضی2 - آمریکای شمالی - منتشر شد. در دوره پانزده ساله بعد از انشار این سند که نقطه عطفی در تبیین معیارهای برنامه ریزی درسی به حساب می آید، تلاش ها و مطالعات پژوهشگران حوزه ی آموزش ریاضی، وجود تازه ای از ملزومات برنامه ریزی درسی ریاضی را آشکار کرده و بازتاب بر این یافته ها به ارائه چارچوب های تازه ای در این حوزه منجر شده است - بهرامی بیدکلمه، مسعود، . - 1395
از طرفی یونسکو توصیه می کند که حتی در ابتدایی ترین شکلی که آموزش ریاضی برای همه باید عرضه شود، این آموزش، نباید تنها، محدود به ایجاد سواد ریاضی شود. هر برنامه درسی ریاضی، علاوه بر حداقل های سواد ریاضی، باید به سایر نیازهای دانش آموزان نیز بپردازد. ریاضی باید همه را قدرتمند کند تا بتوانند نقشی را که ریاضی در توسعه علوم، تکنولوژی، اقتصاد و جامعه ایفا نموده و هم چنان ایفا می نماید، درک کنند - قسمتی از پیام ICMI به سیزدهمین کنفرانس آموزش ریاضی ایران - . از اینرو با توجه به نیاز اساسی و غیرقابل انکار تعیین روز آمد و تکامل برنامه ریزی درسی ریاضی دوره عمومی در این مقاله به بیان عوامل اصلی و تعیین کننده ی محتوای برنامه درسی ریاضیات مدرسه ای می پردازیم.
.2 عوامل اصلی محتوای برنامه درسی ریاضیات مدرسه ای در این بخش به بیان و توضیح سه عامل اصلی ای که در تعیین محتوای برنامه درسی ریاضیات مدرسه ای و تکامل آن نقش اساسی دارند می پردازیم. این عوامل عبارتند از - رابرات، ای. ریس و دیگران، ترجمه: نوروزیان، مسعود،: - 1391
.1 ضرورتهای محتوا .2 نیازهای کودک .3 نیازهای جامعه
.1-2 ضرورتهای محتوا - مفاهیم و مهارتها -
طبیعت ریاضیات خود تا حدی تعیین کننده ی این است که چه محتوایی و در چه دوره ی سنی باید آموزش داده شود. اعداد صحیح مبنایی برای بسیاری از اندیشه های ریاضی محسوب می شود و یادگیری آن بر کودکانی که وارد مدرسه می شوند لازم است. بنابراین ابتدا بر کار با اعداد صحیح تاکید می شود طوری که دانش آموز کارکردن با آنها را تجربه کند. از نظر منطقی کار با اعداد گویا - کسری - پس از کار با اعداد صحیح می آید. این چیدمان دستآورد تکامل برنامه درسی طی سالیان دراز است.
به منظور دستیابی به تکامل برنامه درسی ریاضی می بایست ابتدا به دنبال پاسخ این سوال باشیم که » هدایت اندیشه ها از یک سطح به سایر سطوح، نیازمند دانستن چه محتوایی است؟.« پس از تعیین و تایید پاسخ های این سوال می بایست تجزیه و تحلیل فراوانی صورت گیرد تا مشخص شود که چه مواردی فرآیند پیشرفت از » ساده« به »دشوار« را تشکیل می دهد. چنانچه یک برنامه درسی در دوره ای طولانی اجرا شود، از طرف جامعه به عنوان تنها توالی » حقیقی« تصور می شود. در نتیجه تصمیم بر حذف یک محتوا یا تغییر توالی مفاهیم، نیازمند صرف توان و زمان زیادی درجهت پذیرش آن می گردد. گاهی یک حادثه به کمک این فرآیند می آید. برای مثال وقتی شوروی ها اسپوتینک یک را به مدار فرستادند، برتری تکنولوژیکی شان، ضربه ای بر سایر کشورهای مدعی قدرت، از جمله ایالات متحده امریکا شد. این امر باعث سرعت بخشیدن به تغییر برنامه درسی در این کشورها گردید.
ریاضیات جدید در سالهای 1950 تا 1960 میلادی حاصل این اقدام بود و با میلیونها دلاری که به سوی ریاضیات و آموزش علوم سرازیر شد، برنامه های مدارس تقویت گردید، ریاضیات به طور کامل وارد میدان شد و به سبب منافع آن و مشاهده عقب ماندگی برنامه های پیشین و به دلیل نیاز ایجاد شده، برنامه های جدید ریاضی به طور چشمگیری توسعه یافت. در این راستا نه تنها مباحث تازه ای به برنامه درسی ریاضی مدارس اضافه شد، بلکه برخی از مباحث قدیمی تر در سطوح پایین تری ارائه گردید.
.2-2 نیازهای کودک
چگونگی یادگیری کودکان در تعیین، تغییر و تکامل برنامه درسی ریاضی، باید دقیقا مورد بررسی قرار گیرد. تا سالهای اولیه قرن بیستم، در تدریس ریاضی نظریه ای به نام نظریه نظم فکری غالب بود. در آن زمان ریاضیات برای پروردن قوای ذهنی و ایجاد نظم فکری تدریس می شد و تلاش و تفکر در حل مسائل ریاضی نوعی تمرین فکری در نظر گرفته می شد که به کارکرد منظم مغز کمک موثری می کند.
در اواخر قرن بیستم، روانشناسی به نام ادوارد لی ثوراندایک3 نظریه ی جدیدی در یادگیری مطرح کرد . این نظریه پیوند گرایی - محرک-پاسخ - نام داشت که بر رفتار آشکار تاکید می ورزید. در آن زمان نظریه محرک-پاسخ بر نظریه نظم فکری غالب گشت. در نظریه محرک -پاسخ بر ضرورت بهره گیری از ارتباط یا پیوستگی قوی تاکید می شد در نتیجه سرعت، دقت و توسل به تکرار و تمرین مورد توجه قرار می گرفت. در این نظریه چگونگی تسلط یافتن کودکان بر مهارتهای خاص و همچنین تشخیص سطح نسبی دشواری یا سادگی مباحث خاص مورد تاکید عمده قرار گرفت.
پس از آن، حدود سال 1920 میلادی تحت تاثیر افرادی همچون جان دیویی4، جنبش پیشرو به دفاع از یادگیری اتفاقی پرداخت. طرفداران این جنبش بر این باور بودند که کودکان تا اندازه ای حساب یاد می گیرند که به آن نیاز دارند و آموزش حساب زمانی موفق تر است که آن را با برنامه ی از پیش تعیین شده تدریس نکنند. بهتر است معلم مترصد فرصتی باشد یا خود موقعیتی فراهم آورد که میل به یادگیری حساب در کودکان برانگیخته شود.
در سالهای میانی دهه سوم قرن بیستم - 1930 - ، باظهور نظریه میدانی یا گشتالت5، دگرگونی دیگری رخ داد و تاکید بیشتر بر طرح ها و برنامه هایی قرار گرفت که در آن ها افزایش آگاهی، ارتباطات، ساختار، الگوها، تفسیر و اصول تشویق می شد. در این راستا سخنران برجسته ای به نام ویلیام براونل 6 باعث تغییر تمایلات و علاقه مندی ها و تغییر رویکرد آن ها به سوی موضوعاتی چون معنایابی و ادراک گردید. از آن پس به یادگیری به عنوان یک فرآیند معنی دار نگریسته شد و تمرین در درجه دوم اهمیت پس از درک مفاهیم قرار گرفت. علم روانشناسی همچنان رو به رشد است و این پیشرفت به تدریج به مربیان ریاضی باورانده است که چیدمان درست برنامه درسی ریاضی و وجود ارتباط معنادار بین آن ها با میزان ادارک کودک ارتباط مستقیم دارد و برای تدریس موفق یک مفهوم ریاضی باید کودک به سطحی از آگاهی و آمادگی یادگیری رسیده باشد.
.3-2 نیازهای جامعه
تعیین محتوا درسی ریاضی و زمان تدریس آن تا حد قابل توجهی از کارایی و سودمندی ریاضی در فعالیت ها و حرفه های روزمره جهت گرفته است. این موضوع از زمان استعمار و استعمارگری باقی مانده است. در آن زمان آگاهی از حساب و مختصری از سایر علوم ریاضی برای حسابداران و دفترداران ضروری بود و برنامه ی ریاضی مدرسه ای به مواردی مثل شمردن، اعمال مقدماتی محاسباتی مثل جمع، تفریق، ضرب، تقسیم و تا حدودی اندازه گیری و کسرها محدود می شود.
در اواخر قرن نوزدهم با پیشرفت تجارت و بازرگانی، اهمیت فراگیری ریاضی بیش از پیش آشکار و برنامه ی حساب مدارس وسیع تر شد و مطالبی مانند درصد، نسبت، تناسب، توانها، ریشه ها و سری ها به آن اضافه شد بعلاوه اهمیت تدریس مفاهیمی که در شغل ها و حرفه های قرن بیستم کاربرد دارند، مورد تاکید قرار گرفت. در آن زمان این نظریه که برنامه ی درسی ریاضی مدرسه ای باید بر اساس میزان سودمندی هر محتوا تنظیم گردد، طرفداران زیادی داشت.