بخشی از مقاله

چکیده :

حکمرانی خوب شهری از جمله مفاهیمی است که با مشارکت شهروندان و تغییر نقش کارکردهای حکومت های محلی همراه است . از منظر سیستماتیک حکمرانی فراتر از حکومت بوده و مبین وجود ساختارهای داخلی و خارجی مبتنی بر قدرت سیاسی و اقتصادی است که از طریق این ساختارها مشکلات مربوط به کمبود، منابع تولیدو توزیع سامان می یابد . از مهمترین مباحث مربوطه در این دیدگاه تغییر نقش دولت از یک تأمین کننده به توانمند ساز است .در این مقاله تلاش میگردد تا با بررسی ابعاد مختلف حکمرانی خوب ، شهری پیش زمینه های تبدیل شهرداری به یک نهاد توانمند ساز اجتماعی در عوض تأمین کننده کالاها و خدمات مورد نیاز شهروندان از طریق مشارکت خود ایشان واکاوی گردد .تغییرات بنیادی در شرح وظایف و تکالیف ، شهرداریها تغییرات ساختاری در بدنه شهرداریها ودر نهایت تغییرات هنجاری در ذهنیت شهروندان - در رابطه با وظایف و تکالیف شهرداری - از جمله مباحثی است که در راستای تبدیل کارکردهای شهرداری از یک تأمین کننده کالا و خدمات به یک نهاد توانمند در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت و همچنین اثر مشارکت بر پیشبرد این اهداف بررسی خواهد شد .

واژگان کلیدی : حکومت محلی ، توانمند سازی ، مشارکت ،حکمرانی خوب شهری

-1 مقدمه

آنچه امروزه در اداره امور شهر مورد توجه و تأکید قرار می گیرد و به عنوان پارادایمی در مدیریت شهرها معرفی میشود؛ بهره گیری از الگوی حکمرانی خوب شهری بوده که در آن دولت ،شهروندان و نهادهای خصوصی در یک جریان افقی و فرابخشی به مشارکت می پردازند. در این بستر است که می توان امیدوار به حل مشکلات و معضلات ساختاری وکارکردی شهرها بود ، امروزه کیفیت زندگی شهری و ارتقاء آن به هدف اصلی بسیاری از سیاستها، برنامهها و اقدامات مدیران شهری تبدیل شده و به عنوان شاخصی برای ارزیابی و نظارت بر عملکرد تصمیمگیران و مدیران مورد استفاده قرار میگیرد.

وجود مشکلاتی مانند ضعف منابع درآمدی، کمبود وسایل حمل و نقل عمومی، سنگینی ترافیک و تراکم خودروها و اتلاف وقت شهرنشینان در ترددهای شهری، کمبود فرصتها و موقعیتهای شغلی مناسب، کمبود مراکز درمانی، گرانی و کمبود مسکن مناسب، مشکلات و آسیبهای ناشی از نابرابریهای اجتماعی، تغذیه نامناسب، آلودگی آب، آلودگی هوا، آلودگی محیط، کمبود فضای سبز، کمبود امکانات فرهنگی، ورزشی و فراغتی، جرائم، ناامنی و آسیبهای اجتماعی و ... زندگی شهری را با چالشهای جدی مواجه ساخته است و بر لزوم توجه به کیفیت زندگی شهری بیش از پیش افزوده است ، گرایش انسان به زندگی در شهر با میل بشر برای رفاه و امنیت تبیین شده است. - باندز، - 1390

در واقع انسان برای تأمین امنیت و رفاه بیشتر شهرها را پدید آورده و استقرار پرستشگاهها، معابد، کاخها، انبارهای آذوقه،مازاد تولید و تراکم ثروت در شهرها؛ اقتضای توجه به نظم و امنیت شهرها از طریق برج و باروها و قلعهها را در شهرهای گذشته فراهم مینموده و امنیت و رفاه را برای ساکنان شهر به ارمغان میآورده است. حتی در شهرهای امروزی، تفاوتها در قیمت زمین و مسکن در نواحی مختلف شهری را هم میتوان با عواملی چون میزان رفاه و امنیت مدل سازی و تبیین کرد.بر مبنای همین روند ، رشد شتابان شهرنشینی و شهری شدن بخش قابل توجهی از جمعیت جهان نیز قابل درک خواهد بود.

افراد به دنبال کسب عدالت، آزادی و رفاه بیشتر، کسب درآمد و شغل مناسب تر، امنیت و امکانات بیشتر روانه شهرها شدند.به رغم چنین تمایل و انتظار، تراکم بیش از ظرفیت جمعیت شهرها و کمبود منابع و امکانات در کلیه ابعاد موجب شده تااغلب شهرها، با افت شدید قابلیت زندگی، زیست پذیری و کیفیت زندگی مواجه باشند و با مشکلاتی چون نابرابری،آلودگی، فقر، بیکاری، جرم و ناامنی موجه باشند شهرها گرچه ظرفیت جذب و شکوفایی سرمایههای اقتصادی و انسانی رادارند ولی جرم و جنایت، ناامنی و آلودگی و اتلاف وقت و شلوغی و اذحام جمعیت و تنازع و درگیری و سردی روابطاجتماعی و مشکلات عصبی و نظایر آن را نیز با خود دارند.

براساس برآورد بانک جهانی تعداد فقرای شهری تا سال 2025تقریباً به بیش از 1500 میلیون نفر خواهد رسید. حداقل 600 میلیون نفر که بیشتر آنها را فقرا تشکیل میدهند در شرایط تهدیدآمیز بهداشتی در محیطهای شهری آلوده به سر میبرند. یک سوم ساکنان شهری در مسکن غیراستاندارد زندگی میکنند. حداقل 250 میلیون ساکن شهری هیچگونه دسترسی فوری به آب لولهکشی سالم ندارند و 400 میلیون نفر از امکانات بهداشتی مناسب برخوردار نیستند. همچنین بسیاری از مراکز شهریدر محاصره مشکلاتی چون افزایش جرم و جنایت و بزهکاری، فساد و رشوه خواری و جرائم سازمان یافته، قاچاق مواد مخدر، فحشا و نظایر آن قرار دارند. - World Bank, 2011 - این مسائل و مصادیق نشان میدهد که در زندگی رو به گسترش شهری کیفیت زندگی واجد اهمیت فراوان است، که توجه برنامهریزان توسعه، مدیران و دولتمردان را به خود جلب مینماید.

-2 حکمروایی خوب شهری
برایان مک لالین اولین نظریه پردازی است که در سال 1973 مفهوم حکمروایی خوب را مطرح کرد. - کاظمیان، - 5 :1386 از نظر او "حکومت شهری" باید نسبت به روندهای تغییر در شهر پاسخگوتر1 باشد، اقداماتش با مسائل شهری و تحول آنها متناسب تر2 باشد، نسبت به اجتماع مسئول و پاسخگوتر و بعنوان بخش مهمی از نظام یادگیری اجتماعی بهتر عمل کند و سرانجام نقش مهمی در پیش بینی، کشف و استقبال از آینده ایفا کند. این فرایند ها به وجود شبکه ارتباطات در داخل سازمانهای رسمی حکومت ونظامهای برنامه ریزی آن وهمچنین شبکه ارتباطات میان آن سازمانها واجتماع ونظام های شهری آن بسیار متکی است - برک پور، . - 1388براساس تغییر و تحولاتی که در رویکردهای اداره شهرها و ظهور رویکردهای مشارکت و اجتماع محور روی داده است می توان دو ویژگی عمده را برای حکمروایی خوب شهری عنوان کرد :

- 1 تأکید بر ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و - 2 تأکید بر مبانی توسعه پایدار شهری که بر روی هم ارتقاء کیفیت زندگی شهری، رفاه و عدالت اجتماعی را مدنظر دارد.مرکز سکونت گاههای انسانی سازمان ملل متحد - هابیتات - 3 مهمترین سازمانی است که به تشریح اصول حکمروایی مطلوب شهری پرداخته است. از نظر این سازمان حکمروائی در جهان شهری شده امروز بسیار پیچیده و دشوار است و عوامل در هم تنیده و متعامل کثیری در آن دخیلاند. مدیران شهری با افراد ذینفع متعدد، منابع و اقدامات به هم وابسته، اهداف مشترک و مرزهای نامشخص میان بخش خصوصی و عمومی، رسمی و غیررسمی و بخشهای جامعه مدنی و دولتی سروکار داشته و با چالش هماهنگی بیشتر، مذاکره و ایجاد اجماع - بین همهی ذینفعان و کنشگران - مواجه اند. - هابیتات، - 2001 این نهاد برای تحقق حکمروایی شهری خوب، »رویکرد توانمندسازی4« را برگزیده است. این رویکرد از راهبردهای متعددی تشکیل شده که عبارتند از: تمرکز زدایی 5 از مسئولیتها، منابع و حق تصمیمگیری6 و سهیم کردن آن با مقامات محلی، محاسبه پذیری7؛ تشویق مشارکت جامعه مدنی بویژه زنان در طراحی، اجرا و نظارت بر تضمیمات و اقدامات و تعیین اولویت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید