بخشی از مقاله

چکیده

طبق یک گزارش از انجمن بین المللی فرودگاهها، تعداد مسافر فرودگاهی در سطح جهانی %6.4 در سال 2015 افزایش یافته است. که رسیدن به تقریبأ 7.2 میلیارد را نشان میدهد. ترافیک مسافری در فرودگاههای بازارهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه سریعتر رشد کرده است و در ترافیک مسافری جهانی، بازارهای نوظهور سهم %44 دارند. در سال 2015 بیشترین تعداد مسافر از طریق فرودگاههای منطقه آسیا- اقیانوسیه - 2.46 میلیارد، تا %8.6 بیش از - 2014، عبور کرده اند.

چگونه می توان ازاین پتانسیل عظیم مکانهای ترافیک بالا برای افزایش درآمد فرودگاه، تقویت اقتصاد محلی وتبادل فرهنگی استفاده کرد؟از طریق بررسی و نظر سنجی ازمسافران و آگاهی از نیازها و انتظارات آنان از فرودگاههای آینده این کار امکان پذیر است. امروزه مسافران خواستار فضای معنامندتری در فرودگاهها هستند؛ آنها می خواهند فرودگاهها؛ فرهنگ محلی و ویژگیهای جغرافیایی را انعکاس دهد. امروزه فرودگاه ها دیگرفقط یک فضای جریانهای مسافری نیست و در حال تحول به مکانی با حس مکان برای مصرف کنندگان درحال حرکت است.

این مقاله متکی بر فرآیند پژوهشی کتابخانه ای و کنکاش در منابع مختلف است. مقاله حس مکان را شرح می دهد وتوضیح می دهد چگونه حس مکان می تواند نیازها وتوقعات مسافران آینده را بهتر پاسخ دهد. نمونه های موردی از فرودگاههایی که حس مکان را تقویت کرده اند ارائه خواهد شد، نقش تکنولوژی در راحتی یک سفر مورد بحث قرار خواهد گرفت درنهایت سودمند بودن تقویت حس مکان برای پاسخگویی به نیازهای مسافران، فرودگاهها، شرکت های هواپیمایی، رشد اقتصاد محلی وتبادل فرهنگی شرح داده خواهد شد.

مقدمه

طبق یک گزارش از انجمن بین المللی فرودگاهها، تعداد مسافران فرودگاهی در سطح جهانی % 6. 4 در سال 2015 افزایش یافته است. 1 کمی به عقب برگردید و زرق و برق مربوط به آغاز عصر جت، صرف نظر از روزهای اولیه مسافرت هوایی زمانیکه خدمات شخصی و سفر درجه یک برای انتخاب عده معدودی که استطاعت مالی و جرات داشتند محفوظ بود، را به یاد آورید. در حال حاضر، اغلب اوقات خودمان را گمشده در میان هزاران فرد دیگر در حال طی کردن مراحل عبور از طریق فرودگاه می یابیم، جایی که راحتی و خدمات شخصی ممکن است بعضی اوقات، قربانی سرعت و بهره وری، مقرون به صرفه بودن، و البته اقدامات امنیتی مورد نیاز به منظور محافظت از ما در برابر گروه جدیدی از تهدیدها و خطرات، شود.

 زمانیکه جهان مدرن، جهانی طاقت فرسا و ترسناک می شود، بسیار مهم تر از همیشه است که از نظر احساسی بر آن مسلط شد، و درک آن را از طریق آنچه "دید شاعرانه" نامیده می شود؛ آموخت. تنها از طریق چنین دیدگاهی است که انسان می تواند عشقی جدید بپروراند و به اشیا احترام بگذارد، و بدین ترتیب قادر به حفظ زمین شود - هایدگر - . از دیدگاه معماری این امر به معنای خلق مکانهای واقعی، و بر این اساس، بازیابی انگاره ساخته شده است. کیفیت در معماری حاکی از برگشت به " این جا" ی عینی است، یعنی برگشت به مکان، هم بر حسب ثبات و هم تغییر. بنابراین حال و هوا، در ریشه دادن به سنت جدید، باید به بخشی از آن برگردد.

امروزه فرودگاه ها به ندرت به عنوان یک مقصدی که استفاده کنندگان برای تجربه و تنوع انتخاب می کنند شناخته می شود و اغلب، در درجه اول به عنوان یک محل تبادل و تسهیل انتقال کارآمد مسافران از یک روش حمل و نقل به دیگری، یا در مورد مراکز بزرگ، تبادل از یک روش حمل و نقل به روش مشابه، انتخاب می گردد. ایجاد یک نقش جدید برای فرودگاه به عنوان رابط و داستانگوی هویت اصیل فرهنگی، علاوه بر فضایی که دسته های مسافری را به یک مرکز خرید بزرگ وصل می کند، فرودگاه را به یک مقصد معنی دار تبدیل می کند.

یک محل شهری که در آن فن آوری، فرهنگ، کار، اوقات فراغت و مردم ارتباط بر قرار می کنند.4 توجه از یک رویکرد سطحی ایجاد حس مکان به یک رویکرد عمیق بسیار سخت است ،و نیاز به درک درستی از تاریخ، فرهنگ، تجارت، واطلاعات جغرافیایی دارد.5 در ادامه بخش ها حس مکان و مکان تعریف خواهد شد. توضیح داده می شود چگونه فرودگاهها می توانند بوسیله معماری و طراحی المانها، موقعیت جغرافیایی خاص و در نهایت فرهنگ و سنت ها، حس مکان را تقویت کنند و تجربه های مسافرت منحصر بفرد خلق کنند.

حس مکان

محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیام ها، معانی و رمزهایی است که مردم بر اساس نقشه ها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل آن را رمزگشایی و ادراک می کنندو در مورد آن به قضاوت می پردازند. این حس کلی پس از قضاوت نسبت به محیط خاص در فرد باعث بهره برداری بهتر از محیط و رضایت استفاده کنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها به محیط و ت داوم حضور در آن می شود.6 از نگاه پدیدارشناسان ، حس مکان به معنای مرتبط شدن با مکان به واسطه درک نمادها و فعالیتهای روزمره است.

این حس می تواند در مکان زندگی فرد بوجود آمده و با گذشت زمان عمق و گسترش یابد. در تفسیرهای امروزی حس مکان چیزی است که افراد در دوره زمانی خاص می آفرینند و نتیجه رسوم و اتفاقات تکراری است و حال و هوای محیط را توصیف می کند. بعضی از مکانها آنچنان احساسی از جاذبه دارند که به فرد نوعی احساس وصف نشدنی القا کرده و اورا سرزنده، شاداب و علاقمند به بازگشت به آن مکانها می کنند که حس مکان نامیده می شود.

در حوزه انسان شناسی سیتالو1 اعتقاد دارد تعلق به مکان ورای تجربیات احساسی و قابل درک و شامل اعتقادات فرهنگی و فعالیتهایی است که انسان را به محیط پیوند می دهد. همچنین معمار منظر جان جکسون2 معتقد است که حس مکان، حسی است که فرد در نتیجه یک اتفاق یا سنت در درون خود می سازد و با حس بازیابی و خواندن دوباره وقایع، نگهداری می شود.8 و بالاخره از دیدگاه روانشناسی محیط، انسانها به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیط زندگی نیاز دارند. این نیازها از طریق تعامل صمیمی و نوعی هم ذات پنداری با مکانی که در آن سکونت دارند قابل تحقق است. این تعامل صمیمی و هم ذات پنداری روحی، حس مکان نامیده می شود.

شکل گیری حس مکان

حس مکان متاثر از "معانی" و بسیاری از قراردادهای روانی- رفتاری اجتماع است. حس مکان به معنای مرتبط شدن با مکان به واسطه درک نمادها و فعالیتهای روزمره است.10 رجوع شود به جدول شماره .1 ارزشهای فردی و جمعی بر چگونگی حس مکان تاثیر می گذارند و حس مکان نیز بر ارزشها، نگرشها، و به ویژه رفتار فردی و اجتماعی افراد در مکان موثر است و افراد معمولا در فعالیتهای اجتماعی با توجه به چگونگی حس مکانشان شرکت می کنند.

زمانیکه به مکان نزدیک می شویم - رفع دوری - و وجودمان در مکان جهت می یابد، احساسی در ما برانگیخته می شود که آن را حس مکان می نامیم. در واقع حس مکان نتیجه روشنی از رفع دوری و جهت گیری وجود در مکان است و در فرم و فضای معماری ریشه دارد. این احساس در تعامل فرد، در جهت تطبیق و همانند سازی او با مکان حاصل می شود. این حس مجموعه ای از معناها، ارزشهای اصیل و احساسات را به همراه دارد و به صورت پویا در فضا جاری می شود.

 میزان رسوخ مکان به درون آدمی موجب افزایش تعلق خاطر به مکان می شود و این ممکن نمی شود مگر اینکه خاطره ای از مکان در ذهن داشته باشیم. خاطره مستلزم خوگرفتن و جهت گیری نسبت به مکان است. اگر مکانی در ذهن خاطره شده باشد، نظام فضایی منسجمی شامل مسیرها و مقصدها و نقاط یادمانی در ذهن شکل می گیرد و به راحتی به یاد آورده می شود. خاطره موجب یگانه پنداری با محیط هم می شود. بدین ترتیب زیستن و مکان زیستن بخشی از یک کلیت اصیل و ریشه دار محسوب می شود که هنر معماری می تواند آن را آشکار سازد.

از سوی دیگر مفاهیم جهت یابی مفاهیم فضایی هستند. جهت گیری در طی حرکت می تواند به کالبد معماری راه یابد. انسان با حرکت در طول مسیر به طرف مقصد جهت گیری دارد و ذهن او معطوف به مقصد است".12 به منظور جهت گیری در مکان باید نخست بتوانیم عناصر بنیادین مکان را در ذهن تصویر کنیم". 13 در نمودار - 1 - ارتباط مکان مندی انسان و معماری را می بینیم. انسان با قرار گرفتن در مکان سعی در جهت یابی خود دارد. گونه ای از جهت یابی را می توان در ساخت مسکن بر روی زمین دید. در جهت افقی ارتباط با زمین و دنیا بیشتر دیده می شود. این در حالی است که در بناهای مقدس مثلا گنبد و مناره، جهت گیری به سمت بالا و قدسیان بر جهت افقی غلبه کرده است. ارتباط بنا با زمین و آسمان تاثیر بسزایی بر هویت مکان دارد.

نمودار:1 ارتباط مکانمندی انسان و معماری

زمانی وجود انسان در مکان جهت می یابد که نشانه هایی روشن و قابل تشخیص در محیط طراحی شوند. اگر وجود در مکان جهت بیابد احساس گمشدگی، بیگانگی و عدم امنیت از بین می رود و بدین ترتیب آن مکان هیچ گاه در وجود انسان نمی میرد.12 تقویت حس مکان با خلق مکان و ایجاد ارتباط با آن هویت یکی از وجوه تمایز مکان با فضای توخالی است و در مقایسه مکان و فضا، " مکان" جا یا قسمتی از فضا می باشد که از طریق عواملی که در آن قرار دارد صاحب هویت خاصی شده است.

مکان نیازی به آن که اشغال شود ندارد و به این نیز احتیاج ندارد که با یک شی خاص مشخص شده باشد - گروتر،. - 1375 به عقیده "هایدگر " فضاها بودن خود را از مکان می گیرند و نه از خود. چنین فضایی سرشار از مکان است.12 معمار انسان را در مکان سکنی می دهد. کارکرد اصلی هنر معماری به عقیده نوربرگ شولتز - - 1388 معمار نروژی، این است که مکان را حاضر کند. به دیدار آمدن مکان با ساختن تحقق می یابد. اگر انسان در مکانی قرار گیرد که هیچ نوع سنخیتی با وجودش نداشته باشد، هیچ خاطره ای در ذهن او تداعی نکند و در نهایت حس تعلقی به آن نداشته باشد، از درون تهی می شود.

بنابراین از دیدگاه پدیدارشناسانه، مکان چیزی بیش از یک محل انتزاعی است؛ مکان کلیتی است که از اشیا و چیزهای واقعی ساخته شده و دارای مصالح، جنس، شکل و رنگ است. مجموعه این عناصر با هم کاراکتر محیطی را تعریف می کنند. برای مداخله انسان در محیط، انسان باید کاراکتر اصلی مکان را بشناسدو محیط هایی ایجاد کند که در هماهنگی با آن کاراکتر باشد. از نگاه رالف - - 1976، حس مکان به معنای مرتبط شدن با مکان به واسطه درک نمادها و فعالیت های روزمره است. این حس می تواند در مکان زندگی فرد بوجود آمده و با گذر زمان عمق و گسترش یابد.

دلیل نیاز به تقویت حس مکان در فرودگاهها

ترمینال فرودگاه یک نوع ساختمان غیر معمول است. این ساختمان اغلب نمادین در طراحی، اما بندرت مقصد مورد توجه مسافران برای تجربه و تنوع است. در درجه اول به عنوان یک محل تبادل و تسهیل انتقال کارآمد مسافران از یک روش حمل و نقل به دیگری، یا در مورد قطب های بزرگتر، تبادل از یک روش حمل و نقل به روش مشابه، است.3 تنوع مسیرهای مسافری، هر کدام با نیازهای خاص خود، به سرعت باعث پیچیدگی فرم و سیستم های فرودگاهی شده است. در این محیط پیچیده، مسافران خواستار یک فضای در حد امکان آرام، بدون دردسر و بدون استرس، یک تجربه رسیدن سالم و به موقع به مقصد نهایی با کمترین مداخله، می باشند.کارایی بیشتر و سطوح استرس کمتر علاوه بر بازدهی برای صاحبان فرودگاهها در رضایت بیشتر مصرف کننده و در نتیجه بازده تجاری فرودگاهها نقش اساسی دارد.

چگونگی تقویت حس مکان در فرودگاهها

در ارزیابی ای که اخیرا انجام گرفته، % 62 از پاسخ دهندگان امکانات رفاهی، %22 هزینه، و%15 آسایش را به عنوان اولین اولویت درسفرشان انتخاب کردند.14 تجربه به ما میگوید مسافرانی که از خدمات اصلی رضایت داشته باشند و زمان انتظارشان نیز معقول باشد، خاطره خوشتری در ذهنشان میماند و به ارزش سایر امکانات رفاهی نیز توجه بیشتری نشان میدهند. شماری از عواملی که باعث سریع تر شدن روند تقویت حس مکان می شوند، عبارتند از: درجه حرارت، لمس، نور، صدا، لبخند، پاکیزگی، ادب کارکنان، ایمنی، تکنولوژی، معماری، طراحی داخلی، فرهنگ، و دسترسی. این عوامل در محیط فرودگاه برای ایجاد یک محیط فرهنگی و به طور کلی تجربه ای که فرودگاه را به موقعیت مکانی آن وصل می کند، ترکیب می شوند.

تغییر نیازها و انتظارات مسافران

طبق گزارش اخیر آمادئوس تا سال 2025 حدود %62 از مسافران می خواهند فرودگاه و پرواز یک بخش از تجربه سفر باشد نه فقط یک شکل از حمل و نقل. به طور مشابه، % 56 از پاسخ دهندگان اظهار داشتند که ایجاد حس مکان یک توسعه مهم است و تجربه فرودگاه را بهبود خواهد بخشید.16 حس مکان مسافر را به فرودگاه و همچنین فرودگاه را به ویژگیهای منحصر به فرد جغرافیایی، سبک زندگی، وفرهنگ وصل می کند.

اتصال فرودگاه به فرهنگ و منطقه جغرافیایی

به منظور ایجاد یک حس منحصر به فرد از محل، فرودگاهها به تجزیه تجربه مسافرو ایجاد تجربه های مختلف روی آورده اند، نه تنها با طراحی بدون تاخیر و کارآمد فرآیندها و پایانه های فانتزی، بلکه با ایجاد یک محیط مجزا با یک نمونه کارهای منحصر به فرد و انعطاف پذیر از خرده فروشی، محصولات غذایی، آشامیدنی و خدمات مفهومی.. فرودگاه ها دیگر فقط یک فضای جریانهای مسافری نیستند، بلکه در حال تحول به مکانهایی با ارائه حس مکان به مصرف کنندگان درحال حرکت هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید