بخشی از مقاله
جايگاه مديريت دانش در صنايع هوايي مطالعه موردي : شرکت هواپيماسازي بوئينگ
چکيده
امروزه دانش به عنوان «منبعي » ارزشمند و استراتژيک و نيز يک «دارايي » مطرح است و ارايه محصولات و خدمات با کيفيت مناسب و اقتصادي ، بدون مديريت و استفاده صحيح از اين منبع ارزشمند، امري سخت و بعضا ناممکن است . لذا به عنوان يک پارامتر بسيار تاثير گذار ،"مديريت دانش "يا هنر ايجاد ارزش افزوده از اين سرمايه ناملموس ، از ارزش و اهميت ويژه اي برخوردار است . در عصر دانايي و دانش محوري ، مديريت دانش در اولويت سازمانها قرار گرفته است . در واقع سرمايه فکري و مديريت دانش به موضوع هاي بسيار مهمي در عرصه فعاليت هاي راهبردي سازمان ها تبديل شده است و براي استفاده صحيح از اين منبع پرمايه موضوع مديريت دانش در دستور کار سازمان هاي پيشرو قرار گرفته است .
از سوي ديگر صنعت هوايي نيز صنعتي است که در بسياري از تخصص هاي آن تجربه و مهارت حرف اول را مي زند و حساسيت زيادي بر روي اعمال کارکنانش وجود دارد؛ به اين خاطر که اولين اشتباه در اين صنعت آخرين اشتباه است . صنايع هوايي براي بدست آوردن تجربه و دانش بعضا هزينه هاي گزافي (مانند حادثه فضاپيماي کلمبيا و سقوط هواپيماها) پرداخت مي کنند، که اين امر نوع دانش صنايع هوايي را نسبت به صنايع ديگر خاص تر مي کند.
بنابراين در اين مقاله ضمن بررسي مقدمات و تعاريف مديريت دانش ، فرايند مديريت دانش در شرکت بوئينگ به عنوان بهترين تجربه در صنايع هوايي بطور جامع مورد بررسي قرار گرفته و سپس با توجه به شرايط شرکت هواپيماسازي ايران (هسا) پيشنهاداتي ارائه مي گردد.
واژه هاي کليدي :مديريت دانش ، صنايع هوايي، شرکت هواپيماسازي بوئينگ ، شرکت هواپيماسازي ايران -هسا)
مقدمه
بطور کلي گستردگي شرکت هاي صنايع هوايي در سراسر جهان ، تعداد زياد کارکنان آنها، نوع دانش صنايع هوايي ، و نقش پر رنگ سرمايه دانش در حفظ رقابتمندي شرکت ها، موجب شده است مديريت دانش مورد توجه شرکت هاي فعال در صنايع هوايي قرار گيرد. در اين مسير شناخت تجربيات و راه هاي طي شده ديگران نه تنها راهنماي کار برنامه هاي آتي قلمداد ميشود، بلکه بسياري از نقاط شروع و تکيه گاه هاي بهره گيري از فرايندها، فنون و روش ها را همراه ضعف ها و قوت ها براي طراحي و استقرار مديريت دانش نشان ميدهد. لذا تنها راهي که سازمانها ميتوانند خود را به سوي بهترين ها و پيشرفت و توسعه هدايت کنند اين است که چشم هايشان را در برابر رقبا و بهترين تجربيات جهاني در تمام زمينه هاي مورد نياز باز نگه دارند. از اينرو در ادامه ابتدا به بررسي مفاهيم مديريت دانش و سپس چشم انداز، فرايند، تکنيک ها و ابزار مديريت دانش در شرکت هواپيماسازي بوئينگ مي پردازيم .
چرا مديريت دانش اهميت يافته است ؟
امروزه با توجه به تحولاتي که در دنياي کسب و کار ايجاد شده است ، ارائه محصولات و خدمات با کيفيت مناسب و اقتصادي بدون مديريت و استفاده صحيح از منبع ارزشمند واستراتژيک دانش ، امري سخت و بعضا غيرممکن است [٤]. از اينرو مديريت دانش در چند سال اخير به صورت جدي در دستور کار دانشمندان علم مديريت و نيز سازمان هاي پيشرو قرار گرفته است .
واژه مديريت دانش در دنياي مديريت موضوعات مختلفي را در بر مي گيرد .
علت ايجاد اين نگرش به دليل انتقال و حرکت سيستم هاي اقتصادي مبتني بر صنعت به سوي جامعه هاي مبتني بر دانش است در اين نگرش دانش به عنوان يک منبع ارزشمند در کنار منابعي که قبلاٌ در اقتصاد مورد توجه قرار داشت (زمين ،کار و سرمايه ) به عنوان يک دارايي پر مايه مطرح مي باشد[٣].
در حقيقت شرکت هاي امروزي به جاي تکيه بر زمين ، کارخانه و تجهيزات خود
ب عنوان عامل رقابت پذيري بايد بر سرمايه دانش خود اتکا کنند. با توجه به نقش بسيار مهم سرمايه دانش ، مديريت اين سرمايه در جهت کسب بيشترين ارزش افزوده از آن، از اهميت ويژه اي برخوردار شده و به عنوان يک مقوله مستقل مورد تحقيق و پژوهش قرار گرفته است .
تعريف مديريت دانش
همان گونه که ذکر شد، توانايي مديريت دانش در اقتصاد دانش محور امروزه اهميتي حياتي دارد. خلق و تسهيم داننش به عوامل مهم رقابتي شدن تبديل شده اند. در آغاز مديريت دانش به عنوان فرايند بکارگيري يک رويکرد نظاممند براي کسب ، ساختاردهي ، مديريت ، و توزيع دانش در سراسر يک سازمان به منظور انجام سريع تر کارها، استفاده مجدد از بهترين رويه ها و کاهش دوباره کاري تعريف شد [٥].
در يک تعريف خوب ، مديريت دانش عبارت از تلفيقي از کسب و ذخيره سازي دانش آشکار، همراه با مديريت سرمايه هاي فکري است [٦]. دالکر (٢٠٠٥) با بررسي بيش از صد تعريف منتشر شده دربازه مديريت دانش در سه ديدگاه آن را خلاصه کرده است :
ديدگاه کسب و کار؛ مديريت دانش فعاليتي تجاري است که دو جنبه اصلي دارد: توجه به عنصر دانش فعاليت هاي کسب و کار به عنوان جزء آشکار کسب و کار که در استراتژي ، خط مشي، و رويه در همه سطوح سازمان منعکس مي - شود و همچنين ايجاد رابطه مستقيم بين سرمايه هاي فکري و نتايج مثبت کسب و کار. از همين ديدگاه مديريت دانش يک رويکرد تلفيقي و همکارانه براي خلق ، کسب ، سازماندهي ، دسترسي و استفاده از سرمايه هاي فکري سازمان است [٥].
ديدگاه علم شناختي يا علم دانش ؛ دانش - بينش ها، ادراکات ، و دانش فني کاربردي - منبعي اساسي است که به ما امکان مي دهد به طور هوشمندانه عمل کنيم . دانش يکي از عوامل اصلي است که رفتار هوشمندانه شخصي ، سازمان و اجتماعي را ممکن مي سازد [٧].
ديدگاه فرايند.فن آوري ؛ مديريت دانش مفهومي است که براساس آن اطلاعات به دانش قابل کاربرد تبديل و با تلاش اندک قابل استفاده براي افرادي ميشود که ميتوانند آن را به کار برند [٦].
داونپورت و پورساک (١٩٩٨) مديريت دانش را مفهومي براي توصيف فرايند هايي دانسته اند که از طريق آنها سازمان ها به توسعه ، سازماندهي و به اشتراک گذاري دانش با هدف دستيابي به مزيت رقابتي مي پردازند [٨]. نوناکا و تاکي - چي (١٩٩٥) مديريت دانش را فرآيندي تعريف کرده اند که طي آن سازمان به توليد ثروت از دانش و يا سرمايه فکري خود مي پردازد [٩]. در نهايت آنچه از تعاريف متعدد مديريت دانش برمي آيد اين است که مديريت دانش تئوري و عمل را در بر مي گيرد، گرايشات متنوعي دارد و محور اصلي آن انسان و يادگيري است . همچنين فناوري اطلاعات يک اصل محوري در قلب مديريت دانش نبوده بلکه تنها يک توانمندساز مفيد است .
چرخه مديريت دانش
ويگ (١٩٩٣) معتقد است سه شرط براي موفقيت در کسب و کار وجود دارد:
١) داشتن کسب و کار (محصولات .خدمات ) و مشتريان ؛ ٢) منابع ؛ ٣) توانايي عمل . شرط سوم بر چرخه مديريت دانش تاکيد دارد. دانش نيروي اصلي در ايجاد توانايي عمل به طور هوشمندانه است . با بهبود دانش بهتر مي دانيم که چه کاري را چگونه انجام دهيم [٧]. چرخه مديريت دانش شامل فرايندهاي خلق دانش ، مشخص نمودن دانش ، انتخاب و گردآوري دانش ، طبقه بندي دانش ، سازماندهي و ذخيره دانش ، انتشار و به اشتراک گذاشتن دانش ، دسترسي ديگران به دانش و استفاده آنها از دانش است که در نهايت به خلق دانش جديد مي انجامد. تکميل شدن چرخه مديريت دانش نهايتا به انباشت دانش در سازمان خواهدانجاميد. شکل (١) توالي چرخه مديريت دانش را نشان ميدهد.
بايد توجه داشت چنانچه دانش فردي با سايرين تسهيم نگردد تاثير کمي برروي پايگاه دانش سازمان خواهد داشت . بنابراين يکي از وظايف مهم مديريت تسهيل فرآيند ارتباط ما بين کارکنان سازمان و حساس نمودن آنها نسبت به محرک هاي محيطي است به نحوي که دانش فردي در سازمان گسترش يافته و دروني گردد تا دانش مزبور بتواند براي پايگاه دانش سازمان مفيد واقع شود [١٠]. اگر دانشي در چرخه مديريت دانش قرار نگيرد دير يا زود از بين خواهد رفت . به عنوان مثال دانشي که تنها در ذهن افراد وجود دارد و به صورت کد شده در نيامده است ، امکان دارد از خاطر برود.
پياده سازي مديريت دانش در سازمان
در ابعاد گوناگون پياده سازي مديريت دانش در سه بخش ساختار(فرايند)، فن - آوري و انسان بطور خلاصه مورد بررسي قرار ميگيرد. اين سه بخش اجزاي سيستم مديريت دانش را شکل مي دهند[١١].
ساختار و فرايندهاي مديريت دانش
سازمان مبتني بر دانش ، تفاوتهايي با سازمان هاي نسل هاي پيش از خود دارد. اين نوع سازمان به لحاظ نوع ساختار به گونه اي طراحي شده که توليد دانش مطلوب ، دسترسي ، تسهيم و به کارگيري آن را حداکثر مينمايد.
همچنين در چنين سازمان هايي علاوه بر شکل گيري دانش پرور، تسهيل کننده روابط دانش و افزايش دهنده دانش شکل ميگيرد. پياده سازي مديريت دانش در سطح سازمان اگرچه ممکن است هزينه بر باشد، اما در عوض سرمايه هاي دانشي و متعاقب آن ساير سرمايه ها را بخصوص در مراحل ابتدايي به سرعت افزايش مي دهد [٤].
در اين بخش از سيستم مديريت دانش موارد زير مورد توجه قرار ميگيرد:
تدوين برنامه هاي استراتژيک بر مبناي دانش ، شکل دهي گروه هاي دانشي، نظام پاداش دهي و دستمزد مبتني بر دانش ، سيستم هاي ارزيابي دانش سازماني .
مديريت دانش در آيينه فن آوري
فناوري اطلاعات در سال هاي اخير، پيشرفت هاي قابل توجهي نموده است .
شکل گيري سيستم هاي مديريت اطلاعات ، سيستم هاي پشتيباني تصميم گيري و سيستم هاي بهره مند از قابليت هوش مصنوعي باعث تسريع ، تدقيق ، و بهينه سازي بسياري از فرآيندهاي کاري در سازمان ها شده است . مديريت دانش نيز از فن آوري اطلاعات به عنوان يک ابزار نيرومند در جهت بهبود فرآيندهاي خود، استفاده ميکند. اگر چه اين سيستم ها، معمولا هزينه بر هستند، اما تأثيرات آنها و افزايش سرعت و دارايي هاي دانشي سازمان در اثر پياده سازي آن، استفاده از آنها را مقرون به صرفه و فراگير ساخته است . اما در بسياري از سازمان ها، سيستم هاي اطلاعاتي بدون هدف گذاري و صرفا براساس يک احساس نياز مبهم صورت گرفته است . در نتيجه حداکثر سازي اثربخشي سيستم هاي اطلاعاتي در اين سازمان ها مقدور نيست . مديريت دانش با استفاده از مدل هاي خصيص هزينه براساس برنامه هاي استراتژيک دانش و نيز اثرگذاري هر کدام از متدها و سيستم هاي اطلاعاتي ، بهترين نحوه هزينه و سوددهي را تعريف مينمايد[٥و٨].
ديريت دانش در منابع انساني
منابع انساني ، ارزشمندترين منابع از ديدگاه مديريت دانش محسوب ميشوند.
خبرگان و کارشناسان سازمان ، همچون پايگاهي از دانش طي سال ها، تجارب ، روندها، راهحل ها، ابتکارات و . . . را به صورت دانش پنهان يا ضمني در ذهن خود جمع آوري مينمايند. سازمان هاي غير دانش محور از اين منابع ارزشمند، تنها در زمان حوادث اسفاده کرده و هيچ برنامه اي براي مديريت اين منابع ندارند. در صورتي که سازمان هاي دانش محور تمام تلاش خود را جهت افزايش اين سرمايه ، استخراج و نگهداري آن و حداکثر سازي تبادل بين آنها مصروف مي دارند[١١].
فرهنگ «دانش قدرت است »، در سازمان باعث ميشود که ذهن خبرگان سازمان به صورت جعبه هاي سياه و ناشناخته باقي بماند و همچنين باعث حداقل تبادل بين خبرگان ، که مهم ترين نقش را در افزايش دانش سازمان دارند، شود. اين فرهنگ بايد به فرهنگ «تبادل دانش قدرت زاست » تبديل شود. قاعدتا انتقال به اين فرهنگ در سازمان مستلزم تلاش برنامه ريزي شده است .
شرکت هواپيماسازي بوئينگ
خلاقيت و خطرپذيري ويليام بوئينگ آنقدر بود که براي تحقق روياهاي برادران رايت دست به اقدام مهمي بزند و حدود يک قرن پيش ، شرکت هواپيمايي بوئينگ را تاسيس کند. هنر و ظرفيت رهبري او نيز آنچنان بود که با حضور مستقيم دو دهه در شرکت ، زمينه هاي توسعه آن را چنان فراهم آورد که امروز بوئينگ به بزرگترين و برترين توليدکننده هواپيماهاي تجاري و دومين شرکت بزرگ در زمينه صنايع دفاعي و پيشروترين شرکت در طراحي و ساخت موشک ها و ماهواره ها و سفينه هاي فضايي تبديل شود. با افزايش قدرت رقابتي ايرباس ، شرکت بوئينگ به فکر کسب مزيت هاي رقابتي بيشتر و ايجاد ثبات و تحکيم جايگاه خود در صنايع هوايي است ، از اينرو شرکت بوئينگ چشم انداز خود را براي سال ٢٠١٦ چنين ترسيم کرده است :
«کارکردن با يکديگر به مثابه يک شرکت جهاني براي رهبري صنعت هوافضا» و براي رسيدن به اين چشم انداز، ماموريت خود را "رتبه اول جهان شدن بواسطه ارائه راه حل هاي نوآورانه " تعريف کرده اند؛ و در اين راستا بحث مديريت دانش را بصورت جدي دنبال مي کنند.
مديريت دانش بوئينگ
شرکت بوئينگ در راستاي چشم انداز ٢٠١٦ خود و جهت تحقق ماموريت و اهدافش ، چشم انداز مديريت دانش را اينگونه ترسيم کرده است :
«دانش بدون مرز»؛ ما در محيطي بدون مرز هستيم ، جاييکه دانش بيدرنگ براي نوآوري ، مزيت رقابتي ، عملکرد ثابت ، و بالا بردن بهروري تقويت ميشود.
اين محيط يک نيروي کار انطباق پذير و چابک را براي پاسخگويي سريع به درخواست هاي بازار و پيش بيني نيازهاي مشتري توانمند مي سازد.
در راستاي اين چشم انداز شرکت بوئينگ مديريت دانش را اينگونه تعريف مي کند: مديريت دانش رويکردي کل نگر است که براي مورد استفاده قرار دادن تجارب ارزشمند جهت کسب مزيت رقابتي تنظيم شده است .
مديريت دانش در بوئينگ سابقه اي طولاني دارد تا جاييکه فرانک شرانتز، مديرعامل شرکت بوئينگ ، در سال ١٩٨٦ اظهار مي کند؛ "براي اطمينان از موفقيت مستمرمان ، ما از حياتي ترين منبع مان حمايت مي کنيم : کارکنان بوئينگ . . . ؛ ما در بوئينگ ذوق فردي را به رسميت مي شناسيم ، امينت شغلي مبتني بر عملکرد را فراهم مي کنيم ، و روحيه و احساس رضايت شغلي تيمي را پرورش ميدهيم که منجر به انجام خوب کارها گردد".