بخشی از مقاله

چکیده

یکی از نخبههاي تأثیرگذار در ابعاد سیاسی و فرهنگی حکومت سلطانحسین بایقرا امیر علیشیر نوایی است. مقام این امیرترك در جایگاه سیاسی بهقدري مبرّز و شاخص بوده که محققان به اشتباه وي را وزیر سلطان حسین بایقرا نامیدهاند. باوجود این مطالعاتتاریخی پیشتر درخصوص آثار فرهنگی نوایی و نقشی که این شخصیت بر اعتلاي ادب و فرهنگ عصر تیموري برجاي گذاشته سخن گفتهاند؛ این در حالی است که اقدامات فرهنگی نوایی را جز از طریق اهداف و انگارههاي سیاسی وي نمیتوان بازشناخت. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که میان اهداف و اقداماتسیاسی نوایی و نگارش آثار ادبی وي چه ارتباطی وجود دارد؟

پژوهش حاضر نشان میدهد که میان اهداف سیاسی نوایی و اقدامات وي در زمینه ادبی رابطهاي مستقیم وجود دارد. امیر علیشیر و امیران ترك همراه او و نمایندگان طبقه خاندانجغتاي در تقابل با وزیران و حامیان فارسیزبان آنها قرار داشتند. بازتاب تقابلسیاسی نوایی را میتوان در نگرش ادبی وي مشاهده کرد. از منظر ادبی آثار وي در تقابل با آثار فارسیزبانانی است که در زنجیره گفتمانی از حامیان وزیران ایرانی بودهاند. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی تقابلی میان آثار منتخب امیر نوایی با آثار باخرزي و واصفیهروي و دیگر فارسیزبانان به تأثیر سیاسی نوایی در طراحی گفتمان فرهنگی وي پرداختهاست.

کلیدواژهها: امیر علیشیر نوایی، فرهنگ، سیاست، وزارت، ادبیات فارسی، ادبیات ترکی.

مقدمه

بررسی ابعاد مختلف ساختار سیاسی و فرهنگی حکومتسلطانحسینبایقرا و نقش متولیان این عرصهها از جمله سختیهاي پژوهش حاضر است؛ زیرا منابع این دوره به غیر از ذکر و معرفی چند چهره نام آشنا، اصولاً رغبتی به شناساندن سایر کنشگران اجتماعی از خود نشان نداده و سعی در مخفی نگاه داشتن چهره برخی کنشگران سیاسی دربرابر بزرگنمایی چهرههاي بانفوذ عصر تیموري داشتهاند. از میان شخصبتهاي برجسته دربار سلطان حسینبایقرا به نقش و حضور امیر علیشیر نوایی بیش از سایر افراد توجه شده است. شاید بخش عمدهاي از این توجهات به دلیل تحولفرهنگی باشد که نوایی و هم پیمانان او در عرصه ادبیات فارسی و ترکی ایجاد کردند. به دلیل همین اقداماتفرهنگی چه در عرصه ادبیات و چه در ساخت ابنیههاي متعدد، محققان ابعاد فرهنگی او را بیش از اقدامات سیاسیاش مورد توجه قرار دادهاند، این درحالیاست که اقدامات فرهنگی نوایی را جز از طریق اهداف و انگارههاي سیاسی او به سختی میتوان بازشناخت.

درباره امیر علیشیر نوایی نوشتههاي بارتولد، سابتلنی، زکی طوغانو مهدي فرهانی منفرد بیشترین اطلاعات را در اختیار نگارنده قرار میدهند. ویژگی مثبت این نوشتهها نگاه توأمانشان به مقوله سیاست و فرهنگ درساختار حکومت تیموري است. با وجود این، در این آثار از نقش همراهان نوایی نظیر حسناردشیر، نظامالدین سهیلی در تقابلسیاسی آنها با کارگزاران حکومتی و بازتاب آن در آثار ادبیشان غفلت شده است. اتفاقاً از همین منظر است که انگارههاي سیاسی و تکاپوهاي فرهنگی نوایی درمقایسه با مناسباتسیاسیاش با رقباي دیوانی شناسایی و آشکار میشود. در پژوهش حاضر به آن جنبه از ابعاد زندگانی امیرعلیشیر توجه شده که تأثیر حضور او را در عرصه سیاست با اقدامات فرهنگی او و یارانش پیوند زده است.

-1  جایگاهسیاسی امیرعلیشیرنواي در ساختار حکومت حسینبایقرا

امیرعلیشیر نوایی یکی از چهرههاي سرشناس و از یاران نزدیک سلطان حسین بایقرا است. پدران او »از قدیمالایام در سلک مخصوصان دودمان میرزا عمرشیخ بهادر بن اویغورتیمورگان انتظام داشتند - «خواندمیر، ج 4، . - 137 :1380 پدرش کچکنه بخشی از ملازمان و امیران میرزا بابر بود. نوایینیز »در ایام طفولیت و مبادي اوان صبی همواره درخدمت خاقان مظفر لوا به سر میبرد - «همانجا - طبقنوشته خواندمیر نوایی و سلطان حسین برادران رضاعی بودهاند. مادر امیرعلیشیر دایه میرزا حسینبایقرا و عهدهدار شیردادن و پرورش سلطان بوده است. از آنجا که این ماجرا تنها در نوشته خواندمیر انعکاس یافته، به نظر میرسد که خواندمیر با بیان این مطلب درصدد بوده تا با مرتبط ساختن خاندان نوایی با امیرزادگان تیموري به اقدامات سیاسی او جنبه شرعی و قانونی بخشد. خواندمیر از حامیان و وابستگان دستگاه نوایی بوده و به خوبی میدانست که در طبقهبندي سیاسی خاندانهاي ترك جایگاه اویغورها که نوایی و پدرانش از آن برخاسته بودندبعد از قبایل معروف و سرشناسی چون قنقرات، قیات، ترخان، ارلات و برلاسقرار دارند.

با طرح نسب رضاعی و پیوند نوایی با خاندان سلطانی از جانب خواندمیر این مشکل رفع شده و چه بسا بعدها همین ماجرا عاملی براي موفقیتهاي سیاسی نوایی محسوب شد.خواندمیر یکی دیگر از دلایل صمیمیت سلطان و نوایی را در همدرس و هممکتب بودن آن دو دانسته است - همان جا - در بابرنامه نیز اشاره شده که در زمان بابرمیرزااین دو هم مکتب بودهاند - بابر،1308 ه.ق: . - 108 پس از مرگ میرزا بابر، سلطان حسینبایقرا به مرو رهسپار شد و نوایی در سمرقند ماند و به تحصیل فضایل و کمالات مشغول شد. با قدرت گرفتن سلطان ابوسعید، نوایی به هرات رفته »روزي چند درملازمت آستان اقبال آشتیان گذرانید، اما فراخور

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید