بخشی از مقاله
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی جایگاه فرهنگ دراسناد بالادستی مهم کشور بهویژه درقانون اساسی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مصوبات شوراي عالی انقلاب فرهنگی و سند چشم انداز توسعه کشور با روش توصیفی – تحلیلی میباشد. براي این منظور، اسناد مذکور به دقت بررسی و موارد مربوط به فرهنگ از آنها استخراج و تحلیل شد. دراین اسناد، نوع حکومت، مبناي الهی نظام، تهیه و توزیع عادلانه امکانات آموزش همگانی، برابري آحاد مردم و رهبري در برابر قانون، خط مشی وسایل ارتباط جمعی، خط، زبان، پرچم و مبدا تاریخ کشور، تاکید برحقوق انسانها، آزاديهاي مشروع فردي و گروهی، اقدامات لازم براي بستن مسیر نفوذ فرهنگهاي مادي و رشد و تعالی فرهنگ بومی از طریق تدوین برنامهي جامع فرهنگی نمادهاي توجه به فرهنگ میباشند.
به عنوان مثال شوراي عالی انقلاب فرهنگی، وزارتخانههاي مربوطه و دانشگاه آزاد را موظف کرده خلاصهاي از تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلام و ایران را جزو دروس کلیه رشتهها قرار دهند. در این راستا درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اقوام و فرهنگها یک راهبرد اصلی میباشد. سند تحول نیز فرهنگ را متاثر از علم و عالم میداند و هویت آدمی را متاثر از نظام فرهنگی اجتماع تلقی کرده، ماندگاري جامعه را منوط به انتقال و تعالی فرهنگ دانسته و باز شناسی فرهنگ و تمدن اسلامی را با توجه به نیازهاي جامعه، از اهداف ساحت تربیت محسوب میکند. تعیین هدفهاي ساحت تربیت در حوزهي فرهنگ توسط قوانین بالادستی هم، به معناي مشخص ساختن چهارچوبی متقن براي برنامهریزان درسی، جهت طراحی و تدوین برنامه هاي مختلف درسی میباشد.
واژگان کلیدي: فرهنگ، اسناد بالادستی، نظام برنامه درسی، قانون اساسی، سند تحول
مقدمه
فرهنگ، عامل اساسی در تنوع، ناهمسانی و گوناگونی جوامع بشري است - بابائی، . - 1392 این گوناگونی سبب شده تا متفکران، براي حفظ و حراست از میراث نیاکان خود؛ انتقال میراث و آداب و رسوم ملی خود را در قالب برنامههاي مختلف آموزشی و درسی، در سطح جامعه و به ویژه در مدارس، وجههي همت خود قرار دهند. به همین دلیل فرهنگ از ویژگیهاي حیات انسانی است - دانیل، . - 1375 در این میان جوامعی که به سطح بالایی از پیشرفتهاي علمی و اقتصادي دست یافتهاند؛ ایجاد تغییر در بینش و نگرش ملل دیگر و همسانسازي زندگی جوامع دیگر با فرهنگ ملی خود را در دستور کار برنامههایشان قرار دادهاند تا از این مسیرتمهیدات لازم براي پویایی اقتصادي خود را بیش از پیش فراهم آورند.
بنابراین، تلاش براي تقویت و بسط فرهنگ بومی و مقابله با هجوم فرهنگهاي دیگر براي استحاله فرهنگ بومی از طریق تعیین هدفهاي تربیتی در برنامههاي درسی برمبناي عوامل اجتماعی یا همان فرهنگ - شعاري نژاد، - 1394، یک ضرورت انکار ناپذیر و یک امر طبیعی در حیات تمدنها و فرهنگهاست.از طرفی بروز تغییرات سریع در جوامع مختلف به علت پیشرفت هاي علمی و تغییر فرهنگ مردم و ظهور نظریهي دهکدهي جهانی در دهههاي اخیر، سبب نگرانی مسئوولین درجوامع مختلف شده است. این امر سبب شده است فرهیختگان و برنامهریزان، با الهام از فرهنگ و تمدن بومی، سعی در مقابله با هجوم بینش و منش غیربومی داشته باشند و این تلاش در تدوین و تصویب قوانین مربوط به حوزههاي مختلف تعلیم و تربیت و اسناد بالادستی نظام برنامهي درسی، ظهور مییابد.
به نحوي که میتوان فرهنگ را در زمرهي فلسفه مسلط اجتماعی براي اعمال نظر درتعیین هدفها، تدوین محتوا، شکل اجرا، تعیین و تهیه مواد و منابع و ارزیابی برنامههاي درسی محسوب کرد.براین اساس، برنامه درسی اساسا یک سند سیاسی- فرهنگی و مقولهاي زمینهمند و حساس به فرهنگ میباشد و اثربخشی آن منوط به مناسب بودن عناصر تشکیل دهندهاش با ویژگیهاي فرهنگی جامعه و به تبع آن سازوار بودن و مناسب بودن با ویژگیهاي فرهنگی یادگیرنده خواهد بود - صادقی، . - 1391از سویی در مورد فرهنگ و مفهوم آن نظرات متفاوتی از سوي اندیشمندان ارائه شده است. به عنوان مثال از دیدگاه تایلور1 - 1871 - ، مردم شناس انگلیسی، فرهنگ مجموعه پیچیدهاي شامل: دانش ها، باورها، هنر، قوانین، اخلاق، آداب و رسوم و دیگر قابلیتها و عادتهایی است که انسان به عنوان عضو جامعه آن را فرا میگیرد - آیتی، خوش دامن، . - 1391
و در تبیینی دیگر، شعاري نژاد - - 1394، به مجموع آداب و رسوم، هنرها، علم، رفتار دینی و سیاسی، گرایشها و ارزشها و نهادهاي اجتماعی، که جامعه اي را از سایر جوامع مشخص میکند؛ فرهنگ اطلاق میکند.ضمن آنکه فرهنگ بر دیدگاههاي معرفتشناسی برنامهریزان از این حیث که آیا دانش، امري ثابت و غیر قابل تغییر است یا مسالهاي شخصی، قابل پرسش و چالشپذیر است؛ تاثیر میگذارد - مهرمحمدي و همکاران، . - 1389 از این رو فرهنگ، یکی از عناصر اساسی تاثیرگذار در طراحی و اجراي برنامههاي درسی است و توجه به آن در اسناد مهمی که منبع عمده اي براي طراحی و تدوین برنامه هاي درسی هستند؛ ضروري است.
همچنین، به علت تاثیر متقابل فرهنگ و برنامه درسی - فتحی واجارگاه، - 1392، تعیین هدفها، تدوین محتوا و اجراي یک برنامه درسی در سطوح مورد نظر برنامهریزان، ارزشیابی و اصلاح یا تغییر آن نیز به فلسفهي مسلط اجتماعی بستگی دارد که به تدریج با دخالت مستقیم یا غیر مستقیم در تعیین هدفها و اجراي برنامه درسی، نوعی فرهنگ مسلط را در ذهن فراگیران ایجاد و ابقاء میکند و فرهنگ مسلط نیز بعد از ابقاء، در تدوین برنامه هاي درسی آتی تاثیر میگذارد. با این اوصاف، حضور فرهنگ در هر یک از مراحل برنامههاي درسی غیر قابل انکار است و بهتر آن است جهت جلوگیري از نفوذ نظرات شخصی در برنامههاي درسی، به جاي فرهنگ و عوامل اجتماعی، اهمیت و جایگاه آن در اسناد بالادستی نظام برنامه درسی مشخص شده باشد. علت آن است که جهان امروزي از طریق به کارگیري و اجراي برنامه هاي درسی به نحو غیر قابل ملاحظهاي متنوع، و جوامع به صورت غیر قابل کنترل، رقابتی و به هم وابستهتر میشوند - صادقی،. - 1391
از طرف دیگر، در نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور هدف غایی، رسیدن به حیات طیبه عنوان شده است - سند تحول، . - 1390 به همین علت، توجه به فرهنگ در اسناد مهم مرجع و منبع تربیتی از دو بعد ملی به خاطر توجه اجباري به فرهنگ و هویت جمعی و بعد فراملی براي پیشگیري از تبعیضهاي مبتنی بر نژاد، رنگ پوست، جنسیت، سن و عقیده که به طور چشمگیري در حال افزایش است - شیندلر، - 2010، از یک طرف و جلوگیري از استحاله و الیناسیون هویتی افراد جامعه، با اهمیت تلقی میشود. با توجه به مطالب مذکور، این مقاله در نظر دارد جایگاه اختصاص داده شده به فرهنگ را در اسناد مهم بالادستی همچون قانون اساسی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و موارد مهم مربوط به سند چشم انداز توسعه 1404، مورد بررسی قرار دهد.
هدف پژوهش
هدف این مقاله بررسی میزان توجه به مقولهي فرهنگ و جایگاه آن در اسناد بالادستی نظام برنامهي درسی ایران میباشد.
روش
روش این مقاله از نوع توصیفی بر اساس اسناد ملی و در بررسی سند بر اساس تحلیل محتوا میباشد.
مبانی نظري
اصطلاح culture در زبان انگلیسی معادل کلمه فرهنگ در زبان فارسی است. این مفهوم در سدهي هجدهم به معناي پرورش معنوي و روانی به کار برده شد و با عنوان نتیجهي پیشرفتهاي فکري و اجتماعی انسان و جامعه محسوب شد - آیتی، خوش دامن، 1391، به نقل از وثوقی و نیک خلق، . - 1378 از سویی چون هدف اصلی برنامه ریزي درسی، یادگیري است در این صورت میتوان اذعان داشت مبناي ارتباط فرهنگ و یادگیري، مقتبس از رشته انسان شناسی - با روش قوم نگاري - 1 و رشته مطالعات اجتماعی-فرهنگی برخاسته از نظریه ویگوتسکی2 است. ویگوتسکی در اوایل دهه 1920، در پاسخ به مطالعه برنامه اي پیاژه در ارائهي قالبها و مراحل استدل وتفکر، اظهار داشت موضوع مطالعات یادگیري باید در زمینه تاریخی و فرهنگی یادگیرنده باشد نه در حوزه جهان طبیعی او - کام پولاینین و رن شاو3، . - 2007
بنابراین طبق عقیدهي ویگوتسکی، بافت اجتماعی نقش مهمی در یادگیري دارد - سیف، . - 1394 از سوي دیگر ورود فرهنگ به عرصه تعلیم و تربیت و از جمله برنامه درسی به عنوان قلب نظام آموزشی، منجر به این گردید که برنامههاي درسی نه تنها از منظر عناصر آن - هدف، محتوي، روش و ارزشیابی - بلکه به صورت مجموعهاي از پویایی-هاي درهم تنیده در نظر گرفته شود. بر این اساس است که از دیدگاه برونر، فرهنگ آیینهي توصیف و تفسیر برنامهي درسی است و برنامه هاي درسی و کلاس هاي درس همیشه منعکس کنندهي مجموعهاي از برنامههاي آشکار و ارزش هاي فرهنگی است - ژوزف4، . - 1389
از طرف دیگر، میتوان گفت مقولهي حساس فرهنگ و دخالت دادن آن در برنامه درسی ضمن تلاشهاي جروم برونر5 با انتشار کتاب »فرهنگ و تعلیم وتربیت« در سال 1997 به صورت علمی در حوزه علوم تربیتی آغاز میشود و با نظریه پردازي ژوزف و همکارانش در کتاب » فرهنگهاي برنامه درسی« شکل رسمی به خود میگیرد - عطاران؛ مرتضی نژاد، . - 1390مساله انتقال ارزشها به عنوان فرهنگ، در برنامههاي درسی از منظر دانشمندان مختلف یکسان نگریسته نمیشود. به عنوان مثال پیازه3 آموزش در سنین کودکی از راه انتزاع را مردود میداند و به مراحل رشد شناختی بر اساس گذر زمان معتقد است. ویگوتسکی نیز اندکی پا را فراتر گذاشته و به منطقه تقریبی رشد با تکیه بر امکان آموزش کودکان بیشتر از توانایی معمولی آنان به کمک بزرگترها اشاره میکند.
این در حالی است که ایگان4، دانشمند حوزه تعلیم و تربیت از کانادا، از معدود افرادي است که برخلاف نخبگان تحولگرا، معتقد به امکان آموزش انتزاعی ارزشها به دانش آموزان است. او این امر را از طریق ابزارهایی مانند داستان که به تحریک قوهي تخیل کوکان میپردازد؛ ممکن می داند - ایگان، . - 1989 او در نظریه مشهور خود، ذهن پرورش یافته، تحولات فهم را تبیین کرده است. بر اساس نظریه ایگان و براي متاثر ساختن فهم دانش آموزان در فرایند آموزش ارزشها دو رویکرد اساسی تحت عنوان رویکرد مهندسی و رویکرد تربیتی شکل گرفته است. در رویکرد مهندسی باور بر این است که دست کاري فهم از طریق برنامه ریزي درست امکان پذیر است. در رویکرد تربیتی نیز اعتقاد بر دستکاري فهم توسط خود افراد است. در