بخشی از مقاله
چکیده
تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اساساً هر سند بالادستی بدون تلاش بی وقفه آحاد جامعه غیرممکن می نماید. تدوین چشم انداز و الگوی برای توسعه و پیشرفت در مراکز راهبردی نظام مراحلی را از تدوین راهبرد، مدیریت و برنامه ریزی تا مرحله اجراء طی می کند و در آستانه عملیاتی شدن مستلزم مشارکت بدنه جامعه است. علیرغم دستورات دینی در حوزه اخلاق کار متاسفانه این مساله در کشور ما در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
ایجاد تحول و بنیان گذاشتن پیشرفت و توسعه در کف هرم جامعه با فرهنگ عامه مردم گره خورده است و اساساً هر تحولی در مقیاس وسیع نیازمند فرهنگ سازی در تمام افراد جامعه است. در این مقاله با نشان دادن اهمیت فرهنگ کار در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با روش توصیفی-تبینی به بررسی مفهوم فرهنگ کار نزد جامعه شناسان و نقش آموزه های دینی در شکل گیری این فرهنگ پرداخته و با تامل در فرهنگ دینی و اهمیت جایگاه فرهنگ کار درآن در شکل دهی به تعهد و انگیزه و اخلاق کاری راهبردهایی را ارائه می دهد که در صدر آن ترویج فرهنگ و اخلاق دینی کار است.
مقدمه
متاسفانه نتایج بررسی کارشناسان مسائل اجتماعی ایران نشان می دهد که فرهنگ کار در ایران در مقایسه با جوامع کار پیشرفته در سطح پایینتری قرار دارد. در همین راستا مقام معظم رهبری در جمع مسئولان نظام - 1390/5/16 - بر حل مشکلات جامعه به شیوه درست تاکید کردند که یکی از آن موارد، پرداختن به فرهنگ کار است. بر اساس فرمایش ایشان کار باید در کشور به نوعی باشد که مردم کار را عبادت بدانند و هر یک ساعت کار را با شوق بیافرینند. البته درباره ضرورت ارتقای فرهنگ کار ضرورت های قانونی ای هم وضع شده است که میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
در بند 3 سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه در چهارچوب سند چشم انداز بیست ساله آمده است؛ تقویت قانونگرایی، انضباط اجتماعی، فرهنگکار - وجدان کاری - ، خودباوری، روحیه کار جمعی، ابتکار، درستکاری، قناعت، پرهیز از اسراف و اهتمام به ارتقای کیفیت در تولید از اهم امور فرهنگی برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می باشد. ضعف در وجود انگیزه و تعهد لازم در شروع و انجام صحیح کارهای از مسائلی است که جامعه ما را دچار مسائل بسیاری کرده و کمبود بهروری نیرویهای تولیدی کشور را منجر شده است. هرچند فرآیند عملیاتی کردن طرح ها در حوزه مدیریت و اجرا قرار می گیرد لکن عدم سیاستگذاری و تغافل در حوزه فرهنگ، راهبردها را ناکام می گذارد. شاید به نوعی دلیل ناکام ماندن یا دست کم ناقص ماندن و به تمام اهداف پیش بینی شده دست نیافتن طرحهای عمرانی قبل از انقلاب و برنامه های توسعه بعد از انقلاب همین بوده باشد.
بحث
پرداختن به مفهوم کار از وجوه متخلفی صورت می گیرد. نخستین صورت کار جنبه فنی و فیزیکی آن است. دومین دیدگاه، جنبههای فیزیولوژیکی کارگر است؛ یعنی تا چه حد جسم کارگر با کاری که میکند سازگار است. سومین دیدگاه، جنبه روان شناسی آن است. چهارمین دیدگاه اقتصادی است. پنجمین دیدگاه، دیدگاه اجتماعی کار یا همان فرهنگ کار است. مفهوم کار از همان ابتدای پیدایش جامعه شناسی به عنوان یک علم مستقل، در کانون توجه بزرگان این رشته بوده است.
کارل مارکس بیان می دارد که انسان از بقیه موجودات متفاوت است اما نه به دلیل خودآگاه و ناطق بودنش بلکه به این دلیل که میتواند با تصرف در طبیعت معنای خود از وجود را تولید نماید. امیل دورکیم نیز در جامعه شناسی کار سهم ارزنده ای دارد که عموما به خاطر کتاب تقسیم کار اجتماعی و مفهوم ناهنجاری او می باشد. بر اساس ایده دورکیم بحث تقسیم کار می تواند همبستگی از دست رفته جامعه را دوباره البته با نوعی متفاوت بدان بازگرداند، همبستگی ارگانیکیای که بر اصل تفاوت بنیان نهاده شده است.
آخرین نفر از سه غول تاریخ علم جامعهشناسی یعنی ماکس وبر نیز به بحث کار و اخلاقکار با تاکید بیشتری پرداخته است. او در کتاب مشهور خود اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری به ریشه های اخلاق کاری و روح ریاضت کشی مذهب کالون و عقاید پروتستانی در شکلگیری نظام سرمایه داری می پردازد. او بر خلاف مارکس که دین و عقاید فکری را بازتابی از منافع مادی می دانست ، برای عقاید مذهبی و فرهنگ، نوعی استقلال در نظر گرفت.
به عبارت دیگر کارگر متعلق به جامعه ای بزرگتر است که ارزشها و مظاهر خاصی بر آن حاکم است. کارگر دارای اعتقادات و نظام ارزشی خاصی است که همه رفتارهای او را تحت تأثیر قرار میدهد. وابستگیهای اعتقادی او به مذهب در کاری که انجام میدهد بی نهایت مؤثر است. حال با توجه به اهمیت اخلاق دینی در شکل گیری فرهنگ کار اشاره ای گذرا به نقش کار در فرهنگ مذهبی می کنیم. در دین زرتشت به عنوان یکی از قدیمیترین اشکال منسجم دینی که در تاریخ جهان ظهور یافته است، هن تنها کار مولد انسان شدیداً ستوده می شود حتی کار گاو و سگ نگهبان نیز مورد ستایش و حمایت واقع می گردند.
در تاریخ اساطیری ایران نیز ، شاهان بزرگ ، آغازگر و مخترع و مشوق پیشهها و کارهای تولیدی بوده اند. در آیین زرتشتی، خوردن از دسترنج دیگران و زندگی انگلی با مرده خواری برابر دانسته شده است و راه کاهلی ، راه دور شدن از نیکی قلمداد گشته و اسراف در هر حدی نکوهیده شده است. کار و کوشش در آیین زردشتی امری مقدس و عین عبادت و پارسایی دانسته شده است. با گذر از این ادیان باستانی نوبت به ادیانی میرسد که ما آنان را ادیان ابراهمی مینامیم.
در آیین یهود که قدیمی ترین دین ابراهیمی بجا مانده در طول تاریخ است می توان گفت در حالی که یهودیان کار را فعالیتی می دانستند که نوعی مکافات گناهان قوم یهود بود، با این وجود همچنان در چشمان یهودیان امری دیده می شد که می توانست احترام و ارج و قرب از دست رفته شان در درگاه خدا را به آن ها بازگرداند. مسیحیت اولیه به عنوان دومین دین نیز کمی از رویکردهای افراطی یونانیان نسبت به کار تعدیل نمود و آن را به عنوان امری شناخت که میتواند سلامت فیزیکی فرد را حفظ نموده و او را افکار و عادات پلید دور نماید. علمای بزرگ کلیسای کاتولیک، همچون آکوئیناس که همچنان تحت تاثیر دکترین فکری یونان بودند، ایده کار به عنوان تاوان گناه اولیه که از جهنم نشات می گیرد را مطرح کردند. در این ایده نوعی تسلیم و سرسپردگی نسبت به کار مشاهده می شود اما به هیچ وجه بعدی مقدس و مقرب ساز به درگاه خدا را به ذهن متبادر نمی کند.
در نهایت نوبت به دین مبین اسلام می رسد. در دین اسلام، کاری که برای کسب روزی حلال و بینیازی از مردم باشد، امری مقدس و ستوده است. تعداد بیشمار آیات و روایات درباره اهمیت کار و تلاش جای هیچ گونه شک و شبهه را باقی نمیگذارد که در دین اسلام سعی و تلاش و کار برای کسب روزی حلال می تواند وسیله ای برای رسیدن به تقرب خدا باشد. شاید اشاره به آیات و روایات مرتبط با این مهم خالی از لطف بهنظر آید زیرا که بارها و بارها با این آیات و روایات مواجه شده، به صورتی همگی با آن ها آشنا هستیم. آیه 39سوره مبارکه نجم خود گویای همه چیز است. از این رو کمتر بر روی نگرش دین مبین اسلام در مورد کار به تکرار مکررات می پردازیم و تاکید شدید اسلام بر این مقوله را مفروض می گیریم.
در واقع ظهور اسلام با این دید مثبت نسبت به کار و تلاش ، نقطه عطفی در تاریخ بشریت است. همچنان که می بینید در گذر ادیان در طی تاریخ نگرش های مثبتی نسبت به کار و کارکردن در جوامع مختلف شکل گرفته است. اما همراه با گذار از دوران قدیم و ورود به عصر جدید می توان گفت که در اواسط قرن نوزدهم اخلاق کار به طرق مختلف دنیوی شد. در واقع می توان گفت اقتصاددانان بر تلاش مردم برای رهایی از فقر و تباهی تاکید داشتند و بیان می کردند اگر مردم از کار سخت دست بردارند کشور رو به نابودی می رود، عالمان اخلاق نیز به وظایف اجتماعی اشخاص برای مولد شدن اشاره کردند. در ابتدای قرن بیستم نیز مفهوم دیگری از کار بیان شد که بیشتر بر ملاحظات سیاسی و اجتماعی متکی بود.