بخشی از مقاله

چکیده

سیاست ایجاد شهرهاي جدید1 در ایران پس از انقلاب، به یقین یکی از بزرگ ترین و با اهمیت ترین سیاست هایی است که در زمینه شهرسازي و به طور کلی شهرنشینی اتخاذ شده است. ولی به عقیده اغلب کارشناسان، شهرهاي جدید در ایران نتوانسته اند به اهداف خود نائل شوند. امروزه در مجامع علمی و اجرایی مباحث زیادي در مورد علل عدم موفقیت این شهرها مطرح است که پاسخ بسیاري از آن ها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به مقوله هویت شهري2 و جایگاه آن در ایجاد مفهوم شهروندي3 برمی گردد. جایگاه هویت در فضاها و مجموعه عناصر شهرهاي جدید ضعیف انگاشته شده است و در فرآیند ایجاد شهرهاي جدید اعم از مکان یابی، برنامه ریزي، طراحی و اجرا نیز جایگاه مشخصی براي آن تعریف نشده است.

این مشکل به صورت کم رنگ بودن مشارکتو4حضور مردم در عرصه هاي شهري و عدم تعلق خاطر ساکنان به شهر جدید متعاقباًو به چالش کشیده شدن مفهوم شهروندي، مشاهده می شود. از آن جا که در این شهرها، وجود ساکنانی که با محیط پیرامون خود ارتباط و وابستگی داشته باشند، براي ایجاد شور جمعی، مشارکت و در نهایت تقویت حس شهروندي، اهمیت زیادي دارد و می تواند بسیاري از مشکلات را مرتفع سازد، باید با اتخاذ رویکردي مناسب، مفهوم هویت را در این شهرها تقویت کرد. حال در این راستا، این سوال پیش می آید که هویت شهري چیست و چه جایگاهی در تقویت حس شهروندي و سبک زندگی شهرهاي جدید دارد؟ به نظر می رسد تقویت مفهوم هویت در شهرهاي جدید، می تواند به شکل گیري حس شهروندي و رفع نسبی مشکلات این شهرها یاري رساند.

واژههاي کلیدي: هویت شهري، شهروندي، مشارکت، شهرهاي جدید.

مقدمه

شهرهاي جدید به عنوان سکونتگاه هایی نوبنیاد که بر اساس برنامه و ساختاري از پیش اندیشیده ایجاد شده اند، سابقه طولانی دارند. ولی طرح ایجاد شهرهاي جدید به شکل کنونی را می توان به اوایل قرن بیستم، یعنی به زمانی نسبت داد که به واسطه انقلاب صنعتی تغییرات گسترده و همه جانبه اي در زمینه هاي اجتماعی، اقتصادي و سیاسی بخش بزرگی از جامعه بشري به وجود آمد - میریان،. - 228 :1383 در واقع رشد روزافزون شهرنشینی و گسترش دامنه فیزیکی شهرها و بروز مشکلات و مسائل گوناگون در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادي، اجتماعی، برنامه ریزان و مسئولان را بر آن داشت تا در راستاي رفع این ناهنجاري ها چاره اندیشی کنند. بدین ترتیب شهرهاي جدید، از سویی به منظور تمرکززدایی از شهرهاي بزرگ، و از سویی دیگر با هدف تمرکزگرایی در مناطق عقب مانده با قابلیت هاي توسعه ایجاد شدند - صرافی،. - 42 :1369

بررسی تجارب ایجاد و توسعه شهرهاي جدید در جهان نشان می دهد که طراحی و ساخت این شهرها نتایج گوناگونی را در مناطق مختلف و نظام هاي متفاوت به بار آورده است - زیاري،. - 113 :1383 در کشورهاي جهان سوم نیز به رغم فلسفه هاي خیالبافانه و خوشبینانهاي که براي توجیه ساخت شهرهاي جدید مطرح میشوند شمار اندکی از آنها به طور کامل کار ساز بودهاند - گیلبرت و گاگلر،. - 432 :1376 در بسیاري از موارد نیز این ها نتوانستهاند به آرمانهاي خود که همانا ایجاد شیوههاي جدید زندگی براي مردم بوده است، دست یابند.در ایران، پس از پیروزي انقلاب اسلامی، خاصه در دهه گذشته، بر پایه راهبرد پالایش و ساماندهی فضایی مادرشهر منطقه اي و ابر شهر تهران و توزیع رشد متعادل اقتصادي و اجتماعی حدود 24 شهر جدید اقماري به صورت مصوب و غیر مصوب از نظر مکان یابی و بدون هسته اولیه، با نقش اسکان بهینه و جذب سرریزهاي جمعیتی مناطق و توسعه مسکن، در یک دوره 25 ساله ساخت - 1370-1395 - ، در دستور کار قرار گرفت؛ تا حدود 6 میلیون نفر را در خود جاي دهند و با ارائه مسکن به گروه هاي پایین درآمدي، مشکلات شهرنشینی کشور را حل نمایند - زیاري،. - 40 :1382

ولی به طور کلی بررسی کارنامه شهرهاي جدید ایران نشان می دهد که احداث شهرهاي جدید در این کشور موفقیت شایسته و بایسته اي به همراه نیاورده است - رئیس دانا، . - 1383چون شهرهاي جدید در کشور ما به منظور جذب سر ریز جمعیت در اطراف مادرشهرها مکان یابی شده اند، بعد فاصله از مادرشهرمعمولاً اجازه استقلال به این شهرها را نمی دهد و هم چنین به طور کامل آن ها را به مادر شهر وابسته نمی کند. بدین ترتیب شهرهاي جدید فعلی در بلاتکلیفی به سر میبرند که این بلاتکلیفی به ساکنان آن نیز سرایت کرده است. درصد اندکی از این ساکنان خود را متعلق به محل سکونت شان میدانند که فعالیت هاي معیشتی خود را به آن وابسته سازند. اینان اقشار کم درآمدي هستند که به محض اندکی ارتقاء در شرایط اقتصادي شان بی تردید رها کردن این مسکن موقت را در پس ذهن دارند.

بسیاري از برنامه ریزان و پژوهشگران بر این باورند که که یکی از دلایل عدم موفقیت شهرهاي جدید، عدم توجه به مقوله هویت و حس مکانی درفرآیند طراحی و اجراي این شهرها می باشد. شهر گستره اي است که در آن تمام عناصر و فضاهاي کالبدي و...در حال تحرك و پویایی و داراي کارکرد و استمرارند.تا زمانی که اجزاي عناصر فضاهاي این شهر همزمان و به طور متوازن در فعالیت باشند، استمرار و تداوم زیست شهري تعیین می شود. در آن صورت است که هویت معنا می یابد و شهروندي شکل می گیرد و هر شهروند یا ساکن محله و شهر، احساس تعلق خاطر و مالکیت می کند و در فضاهاي عمومی مشارکت میجوید.این مقاله، ضمن تلاش براي بررسی و روشن سازي مفهوم هویت شهري و جایگاه آن در سبک زندگی شهرهاي جدید و مناسبات آن با مفهوم شهروندي، سعی میکند با مصداق مربوط به شهرهاي جدید ایران، به پیشبرد این بحث یاري رساند.

هویت1 مکانی

بخشی از شخصیت وجودي هر انسان که هویت فردي وي را میسازد ، مکانی است که او خود را با آن شناسایی میکند و به دیگران میشناساند. پروشانسکی - 1978 - 2 اولین کسی است که یه طرح مسئله رابطه شهر و شخصیت پرداخت. سپس وي و همکارانش - 1983 - این موضوع را وسعت دادند و نظریه هویت مکانی را مطرح ساختند. آن ها هویت مکانی3 را این چنین تعریف نمودند: »هویت مکانی بخشی از زیر ساخت هویت فردي انسان و حاصل شناخت هاي عمومی وي درباره جهان فیزیکی است که انسان در آن زندگی می کند؛ این شناخت ها شامل خاطرات، احساسات، ایده ها، دیدگاهها، ارزشها، ترجیحات، مفاهیم و ایده آل هاي رفتاري و تجربی انسان در محیط هاي متنوع و پیچیده فیزیکی است که فضاي تجربی انسان را اعم از ادراك و رفتار به وجود میآورد. محور مرکزي شناخت هاي محیط، گذشته محیطی فرد است؛ گذشته اي شامل مکان ها و فضاها و کیفیت هاي آن، که به عنوان ابزاري براي پاسخگویی به نیازهاي بیولوژیک روانی، اجتماعی و فرهنگی وي عمل کرده است. Proshansky,1983: 57-83 - «

هویت محل به ساده ترین جمله یعنی معنی »یک محل.« هویت یعنی حدي که یک شخص می تواند مکانی را از سایر مکان ها بشناسد و یا بازشناسی کند، به طوري که آن محل شخصیتی مستقل و بی نظیر و یا1 اگر هویت را معادل کلمه Identity مشتق شده از Identicus بدانیم در » فرهنگ و بستر« به معناي مشایهت با خودي و تمایز از غیر آمده است.هویت، مصدري عربی است و در ادبیات عرفانی ایران، در جامع ترین معنا به ذات مطلق نسبت داده شده است. از این رو گاه به معناي »هستی« و »وجود« آمده است. »هو« یعنی » او« و این واژه » هو+ یت« به معناي » او بودن« است. در بعد اجتماعی هویت بیانگر اشتراك در باورها، ارزش ها، هنجارها و منافعی است که فرد را با دیگران پیوند می دهد. بدین سبب هویت به قلمرویی از حیات اجتماعی اطلاق می شود که فرد خود رامتعلق به آن می داند، خود را »ما« می خواند و در برابر آن احساس تعهد و تکلیف می کند.3 بین هویت مکانی و هویت مکان تفاوت وجود دارد. هویت مکانی به عنوان بخشی از هویت فرد مطرح است، اما هویت مکان اشاره به ویژگی هاي قابل تشخیص و شناخت مکان بیرونی دارد. هویت مکان بر کیفیت هویت مکانی تاثیر می گذارد اما خود مفهومی جداگانه است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید