بخشی از مقاله
مقدمه
آیا می توان رابطه با خداوند را در یک چارچوب یا رویکرد دلبستگی تبیین نمود؟ بر اساس تئوري دلبستگی بالبی 1969 - ، 1973، - 1980 از همان ابتداي تولد، نوعی رابطه ي قلبی بین نوزاد و فردي که از او مراقبت می نماید، شکل می گیرد که به این رابطه که هم جنبه ي عاطفی دارد و هم جسمی، دلبستگی گفته می شود. در طی یک دهه گذشته، توجه بسیار زیادي به پذیرش خداوند به عنوان یک تکیه گاه دلبستگی شده و تحقیقات بسیار زیادي در این زمینه صورت گرفته است. یکی از جالب ترین فعالیت هایی که در زمینه ي مطالعه ي دلبستگی در بزرگسالان به عمل آمده است، پیوند دادن آن با تجارب دینی و معنوي است که افراد در زندگی خود دارند. کرك پاتریک - 1999 - معتقد است که می توان از تئوري دلبستگی براي مطالعه و شناسایی عواطف و رفتارهاي مذهبی که معمولا انتزاعی و غیر حسی هستند و شناخت مذهبی حتی موضوعات و اهداف این شناخت استفاده نمود. به اعتقاد کرك پاتریک - 1999 -
خداوند - به معناي عام و کامل آن نه به معناي محدود آن که در ادیان و مذاهب گوناگون معرفی می شود - می تواند به عنوان یک تکیه گاه دلبستگی به حساب آورده شود. از چهار ملاکی که آنیسورث براي یک تکیه گاه دلبستگی بر می شمارد، دو ملاك در مورد خداوند به عنوان تکیه گاه دلبستگی صادق است: یکی خداوند به عنوان مبنا و منبع امنیت براي افراد هنگامی که دچار استرس و آشفتگی هاي روانی و عاطفی هستند. نکته جالب این است که در بیشتر مذاهب و ادیان، خداوند به عنوان منبع حیاتی و مهم امید و خوش بینی به حساب آورده می شود. دومین ملاك براي انتخاب خداوند به عنوان تکیه گاه دلبستگی این است که می توان از خداوند به عنوان یک منبع حمایت کننده و مطمئن براي کشف و جستجو در محیط اطراف - چه محیط فیزیکی و چه محیط روان شناختی و انتزاعی - استفاده نمود. این نکته به این معنی است که خداوند باعث به وجود آمدن یک نوع حس امنیت، اعتماد به خود، رضایت ، اقناع و خرسندي در فرد می شود و سبب می شود تا فرد بتواند هم با چالش هاي فعلی و هم با چالش هایی که در آینده با آن ها روبرو می شود، به مقابله برخیزد. علاوه بر این ها، کرك پاتریک - 1999 -
معتقد است که خداوند سبب شکل گیري رفتارهاي دلبستگی مĤبانه اي مانند در جستجوي دیگران برآمدن، نزدیک شدن به دیگران و تمایلات مجاورت جویانه در انسان می شود. خداوند هم چنین سبب برانگیخته شدن واکنش هاي خاصی مانند غم و اندوه در هنگام فقدان می شود. پس به اعتقاد وي خداوند می تواند به عنوان یک تکیه گاه دلبستگی به حساب آورده شده، پذیرفته شود و همان وپژگی هایی که یک تکیه گاه دلبستگی دارد، او هم داشته باشد - لو و سیم، . - 2003 در مورد رابطه ي بین دلبستگی به خداوند و ارتباطی که با دیگر سازه هاي روان شناختی دارد، تحقیقات زیادي صورت گرفته است . براي مثال در مطالعه اي که بک - 2006 - انجام داد به این نتیجه رسید که می توان از دلبستگی، تئوري ارتباط با اشیا و مدل سه بعدي عشق استاینبرگ - 2000 - ، براي تبیین رابطه ي با خدا استفاده نمود. برخی از پژوهشگران مانند بک، مک دونالد - 2004 - و کرك پاتریک - 1990 -
بر این باورند که داشتن دلبستگی اضطرابی اجتنابی با خداوند در نهایت سبب لاادري و لامذهب شدن - agnosticism - و ارتداد می شود. لو و سیم - 2003 - بر این باورند که داشتن دلبستگی ایمن با خداوند منجر به افزایش ویژگی هاي روان شناختی و عواطف مثبتی مانند امید و خوش بینی به ویژه در موقعیت هاي دشواري که فرد در آن قرار می گیرد، می شود. چون احساس می کند که تکیه گاه امن و قدرتمندي دارد که از او حمایت می نماید. به نظر می رسد در اسلام که تقرب به خداوند، انگیزه ي اصلی تمام اعمال مذهبی است - طالقانی - 1356 این موضوع، یعنی دلبستگی به خدا و تقرب به وي، نمود بیشتري داشته باشد. پس نزدیک شدن و تقرب به خدا می تواند سبب افزایش عزت نفس در افراد شود. سؤال پژوهشی که توسط بک و مک دونالد - 2006 - مطرح گردید و طرح آن هم در این جا منطقی به نظر می رسد، این است که در یک جامعه ي مسلمان و با آزمودنی هایی که باور به اسلام دارند، این سازه چگونه عمل می کند؟ - بک و مک دونالد، - 2006 علاوه بر این سوال، سوال دیگري که مطرح می گردد این است که تا چه حد دلبستگی به خداوند می تواند با سازه هاي روان شناختی دیگري مانند شادي، رضایت از زندگی و افسردگی رابطه داشته باشد؟ پاسخ به این سوالات هدف عمده ي این پژوهش است سوالات پژوهش: -1 بررسی ارتباط بین دلبستگی به خدا و متغیر هاي مربوط به سلامت روان شناختی مانند شادي، افسردگی و رضایت از زندگی در دانشجویان دانشگاه ها و مراکز تربیت معلم شیراز، -2 بررسی تفاوت هاي جنسی در میزان دلبستگی به خداوند در بین دانشجویان و -3 آیا دلبستگی به خداوند می تواند پیش بینی کننده ي شادي و رضایت از زندگی باشد؟
هستند که به صورت نمونه گیري خوشه اي انتخاب شده و به وسایل ارزیابی مورد استفاده در این پژوهش پاسخ دادند. ب- ابزارهاي پژوهش: در این مطالعه براي ارزیابی متغیرهاي مورد مطالعه از این ابزارها استفاده شده است: -1 پرسش نامه ي دلبستگی به خدا - قطچ - nventoryقشttachmentطشodچ - ؛ این مقیاس یک مقیاس 28 گویه است که در سال 2006 توسط بک و مک دونالد ساخته شده است و به ارزیابی دو بعد دلبستگی به خدا یعنی اجتناب از صمیمیت با خداوند و اضطراب از طرد شدن می پردازد - بک و مک دونالد، . - 2006 سازندگان مقیاس ضرایب روایی و پایایی آن را بالا و مطلوب گزارش نموده اند و در مطالعه ي حاضر هم روایی با روش هاي همسانی درونی و تحلیل عوامل و پایایی به روش آلفاي کرونباخ محاسبه گردید که نتایج حاکی از روایی و پایایی مطلوب این مقیاس می باشد. -2 مقیاس رضایت از زندگی داینر - SWLS - ؛ این مقیاس پنج گویهاي توسط داینر، و همکارانش - 1985 - جهت سنجش میزان رضایت کلی از زندگی تهیه شده است. ش-3 پرسشنامه عواطف مثبت - شادي – افسردگی - این مقیاس توسط ژوزف وشلویس - 1998 - ساخته شده است.
این مقیاس 25 گویه اي براي ارزیابی عواطف مثبت و منفی دارد. 12 گویه آن به ارزیابی عواطف مثبت و 13 گویه هم به ارزیابی افسردگی می پردازند. در جدول شماره 1 ضرایب آلفاي گرونباخ آن ها آورده شده است. براي نیل به هدف اول این مطالعه یعنی معنا دار بودن همبستگی بین دلبستگی به خدا با متغیرهاي دیگر یعنی شادي، رضایت از زندگی و افسردگی، از روش همبستگی گشتاوري پیرسون استفاده شد که ماتریس همبستگی این متغیرها آورده شده است. همان گونه که انتظار می رفت و یافته هاي ارائه شده در جدول 2 هم نشان می دهد، بین اضطراب از طرد شدن که یک ویژگی منفی روان شناختی می باشد با افسردگی، همبستگی مثبت معنادار دیده می شود؛ به این معنی که افرادي که اضطراب بیشتري تجربه می نمایند، از افسردگی بالاتري هم در رنج می باشند و بالعکس. این افراد از میزان شادي و رضایت از زندگی پایینی برخوردار هستند. از طرف دیگر بر خلاف آن چه که پیش بینی می شد بین خرده آزمون اجتناب از صمیمیت با متغیر هاي شادي، رضایت از زندگی و افسردگی همبستگی معنادار مشاهده نمی شود، ولی خرده آزمون اضطراب ناشی از طرد شدن با این متغیر ها همبستگی معنادار دارد. جهت بررسی تفاوت هاي جنسی در دلبستگی به خداوند، از روش تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج این تحلیل آماري در آورده شده است. همان گونه که یافته ها نشان می دهند بین دختران و پسران هیچ تفاوت معناداري در خرده مقیاس اضطراب از طرد شدن وجود ندارد اما در خرده مقیاس اجتناب از صمیمیت و نمره کل مقیاس دلبستگی به خدا تفاوت معنادار بین عملکرد هر دو جنس دیده می شود که در هر دو میانگین نمرات آزمودنی ها ي پسران بالاتر از دختران است. براي بررسی قدرت پیش بینی کنندگی سازه ي دلبستگی به خدا، از رگرسیون چند گانه به صورت سلسله مراتبی همزمان و مطابق با مراحل بارون و کنی - 1986 - استفاده شد.
بر اساس این مراحل -1 رگرسیون همزمان عواطف مثبت بر روي اضطراب ناشی از طرد شدن و اجتناب از صمیمیت با خدا و -2 رگرسیون همزمان رضایت از زندگی بر روي اضطراب ناشی از طرد شدن و اجتناب از صمیمیت با خدا - دلبستگی به خدا - -3 رگرسیون همزمان رضایت از زنده گی بر روي عواطف مثبت با توجه به اضطراب ناشی از طرد شدن و اجتناب از صمیمیت با خدا - دلبستگی به خدا - محاسبه شد. نتیجه نهایی در دیاگرام شماره 1 نشان داده شده است.