بخشی از مقاله
چکیده
ذهن انسان از روی عادت وقایع گذشته را بررسی میکند و در تلاش است تا آینده را پیش بینی کند و به همین خاطر بهراحتی پریشان میشود. ذهن آگاهی شیوهای است برای پردازش توجه که از مراقبه شرقی نشأت گرفته و بهعنوان توجه کامل به تجربیات زمان حال به شکل لحظهبه لحظه، توصیف شده است.همچنین بهعنوان پرداختن توجه به یک شیوه خاص در زمان حال، بدون قضاوت تعریف می شود.
در روانشناسی بالینی حضور ذهن عبارت است از توجه به لحظه حال، به شیوه غیر قضاوتی و متمرکز بر هدف. مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی با هدف کاهش علائم روانشناختی پریشانی و افزایش کیفیت زندگی - کابات، - 1990 به طور فزاینده ای هم در زمینه سلامت روان و هم در زمینه سلامت جسمی بهکاربرده میشوند - گروس من، - 2004 هدف این مداخلات ایجاد ذهن آگاهی روشن و غیر قضاوتی از آنچه که هرلحظه متوالی در ادراک رخ میدهد، است.
مقدمه
ذهن آگاهی1 حالتی روانی است که شامل مشاهده و اجازه دادن به افکار و احساسات خود، همانطوری که در زمان حال برانگیخته می شود، می باشد. ذهن آگاهی تنها یک ایده خوب نیست؛ بلکه شیوهای برای زندگی است؛ این شیوه با دعوت به لحظه کنونی، حضوری بیشتر و قضاوتی کمتر، در افراد ایجاد میکند. اگرچه از ذهن آگاهی بهعنوان علمی تازه صحبت میشود اما عمر واقعی این شیوه به هزاران سال پیش برمیگردد؛ به طوری که از آن بهعنوان قلب مراقبه بودائی« یاد شده، بااینحال جوهره این شیوه که به معنای بودن در لحظه و به شیوهای آگاهانه است، تعلیمی جهانی محسوب میشود.
ذهن آگاه بودن معادل لغت انگلیسی - to be mindful - است - mind - یعنی فکر و ضمیر و mindful - - حالت پر شدن از فکر و اندیشه را تداعی میکند و مخالف کلمه بیتوجهی یا وضعیت هدایت خودکار - mindlessness - است. ذهن آگاهی بهعنوان حالت توجه برانگیخته و آگاهی ازآنچه در لحظه کنونی اتفاق میافتد تعریفشده است و به رشد سه کیفیت خودداری از قضاوت، آگاهی قصدمندانه و تمرکز بر لحظه کنونی در توجه فرد تأکید میکند. توجه متمرکز بر لحظه حال، پردازش تمام جنبههای تجربه بلا واسطه شامل فعالیتهای شناختی، فیزیولوژیکی یا رفتاری را موجب میشود.
بهواسطه تمرین و فنهای مبتنی بر ذهن آگاهی فرد نسبت به فعالیتهای روزانه خودآگاهی پیدا میکند، به کارکرد خودکار ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی مییابد و از طریق آگاهی لحظه به لحظه از افکار و احساسات و حالتهای جسمانی بر آنها کنترل پیدا میکند و از ذهن روزمره و خودکار متمرکز برگذشته و آینده رها میشود. ذهن آگاهی فنی برای فهمیدن گذشته یا تصحیح راههای غلط تفکر درگذشته نیست و مستقیم به درمان مشکلات نمیپردازد، بلکه با هشیاری به بررسی محرکهای زیربنایی شناختها و هیجانها توجه میکند و مضمونهای نهفته زندگی را در معرض آگاهی قرار میدهد؛ بهاینترتیب بدون قضاوت یا سرزنش نشان میدهد کهاولاً هیجانات مرکب از افکار، حسهای بدنی، احساسات خام و تکانه هستند.
دوما آنها اغلب نشانههای عمیق و وسیعی از ناکارآمدی نحوهی برقراری ارتباط ما با خودمان، دیگران و دنیا هستند؛ آنها اطلاعات درونی و بیرونی را اعلام میکنند و علائمی هستند که فقط باید در این لحظه بدون قضاوت و یا سرزنش مشاهده شوند و موردتوجه قرار گیرند. بهاینترتیب ذهن آگاهی روشی برای تربیت ذهن است و شبیه میکروسکپی عمل میکند که عمیقترین الگوهای ذهن را نشان میدهد؛ وقتیکه ذهن در عمل مورد مشاهده قرار میگیرد افکار و هیجانات خودبهخود ناپدید میشوند.
ناتوانی در عدم حضور در لحظه اکنون باعث میشود بین فرد و واقعیت فاصله افتد و امکان درک صحیح موقعیت و ارائه پاسخهای معقول و هشیارانه از او سلب گردد - کوثری2، . - 1389 پژوهشهای علمی متعدد نشان داده است که علت بسیاری از مشکلات روانی افراد، عدم حضور آنها در همینجا و همین لحظهبهلحظه زندگیشان است، درحالیکه افراد ذهن آگاه واقعیات درونی و بیرونی را آزادانه و بدون تحریف ادراک میکنند و توانائی زیادی در مواجهه با دامنه گستردهای از تفکرات، هیجانات و تجربهها - اعم از خوشایند و ناخوشایند - دارند - نجاتی3 و همکاران، . - 1390 حضور ذهن با مؤلفههایی نظیر پذیرش - واقعیت - ، حضور - در زمان حال - ، اجتناب - از نشخوار فکری - شامل اهدافی همچون ارتقای بهزیستی و آگاهی از خود و محیط همراه با تعدیل ذهن است.
برخلاف بسیاری از مکاتب رواندرمانی و البته همخوان با اهداف و مفروضههای روانشناسی مثبت، هدف از کاربرد حضور ذهن، ایجاد تغییرات ایدئولوژیکی نیست بلکه کمک به آگاه شدن از فرایندهایی است که زمینهساز قرار گرفتن فرد در ذهنیت آسیبزا و یا درجا ماندگی در آن حالتهای ذهنی است - محمدخانی4 و همکاران، . - 1391 با توجه به اینکه ذهن آگاهی بهعنوان یک سبک زندگی، همخوان با فطرت طبیعی انسان، قابلیت این را دارد که بر سیستم هیجانی افراد یعنی افکار، حسهای بدنی، احساسات خام و تکانههای عمل آنها تأثیرگذار باشد، نگاه را به زندگی دگرگون کرده و کیفیت ارتباط را با خود، دیگران و دنیا با پذیرشی شفقتآمیز و واقعبینانه ارتقا بخشد - ویلیامز، پنمن،. - 2012ویلیامز و پنمن ذهن آگاهی را آگاهی و توجه تقویتشده به تجربه در حال وقوع میدانند.
اما پژوهشگران دیگری نظیر بائر و همکاران - 2006 - ، ویژگیهای دیگری مثل توجه غیر قضاوتی، پذیرندگی نسبت به توجه، عدم واکنش گری، توانایی توصیف تجربه را نیز جزء ابعاد محوری آن دانستهاند.کابات زین تعریف خود از ذهن آگاهی را بهصورت مفهومسازی کیفی ارتقا بخشید و نشان داد که چگونه یک فرد از سلامت خود در فرایند ذهن آگاهی مراقبت کند. شاپیرو و همکارانش با افزودن 5 کیفیت به 7 کیفیت مطرح شده از سوی کابات زین، مجموع آنها را به 12 کیفیت رساندند. این کیفیتها عبارتاند از: عدم قضاوت، پذیرش، صبر، اعتماد، باز بودن، رهاسازی، آرامش، سخاوت، همدلی، سپاسگزاری، مهربانی عاشقانه و ملایمت.
خاستگاه روشهای درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی
آموزش ذهن آگاهی ارائه شده از درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی - MBCT - اقتباس شده است.ابتدا در سال 1995 ، 1MBCT به عنوان برنامه ای آموزشی برای گروهی از بیماران با افسردگی مکرر گسترش یافت.در سالهای اخیر کاربرد آن در محیط های فردی یافت شده است و تمرکز درمان برای شامل شدن سایر انواع اختلالات گسترش یافته است - تیزدیل، سگال و ویلیام، .2 - 1995 در غرب علاقه به مراقبه به عنوان رویکرد درمانی در دهه 1960 شروع به پدیدار شدن کرد - گرمر، .3 - 2005جان کابات-زین4 پیشگامی بود که این نوع از مراقبه را در محیط پزشکی با بیماران تجربه کننده درد و نشانه های روانی- جسمی به کار برد.روش کابات-زین، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نام گرفت - 5MBSR، کابات زین، - 1990، یعنی برنامه آموزشی ذهن آگاهی فشرده شامل هشت هفته جلسه سه ساعته هفتگی که در آن بیماران تکنیک های مراقبه مناسب و همچنین تمرینات یوگا را یاد می گیرند.
-1نظریه آسیبشناسی
بر طبق نظر بک موضوعات و محتویات افکار در افراد افسرده مربوط به شکستها و باختهای گذشته است. این افکار باعث شکلگیری باورهای منفی در فرد میشود - بک6، . - 1990 با کشف ارتباط بین خلق و افکار منفی میتوان به درمان افسردگی پرداخت و از بازگشت بازگشت مجدد آن پیشگیری کرد. در رویکردی که تیزدیل و ویلیامز در سال 1992 بهمنظور درمان، پیشگیری و جلوگیری از بازگشت افسردگی تبیین کردند، بین شناخت، هیجان و ذهن ارتباط وجود داشته، درنتیجه، رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ارائه گردید - کریگ هید،. - 2003 مشخصه اصلی درمانهای این موج تمرکز بر پذیرش برای ایجاد تغییر است.
در اکثر درمانهای موج سوم نظریه تبیینگر آسیبشناسی روانی، بد تنظیمیهای هیجانی و ناآگاهی از واکنشهایی است که بهصورت خودکار در برابر هیجانهای منفی در تلاش برای کاهش آشفتگی روانی فعال میشوند؛ بهعبارتدیگر آسیبشناسی روانی محصول نوعی گره خوردن تمامیت فرد با رخدادهای روانی است که زمینهساز آشفتگی در او میشوند. بر این اساس در بسیاری از موارد روشهای متمرکز بر تغییر مانند روشهای بازسازی کلامی نمیتوانند برای این نوع ویژگیهای آسیب شناسانه چارهساز باشند. به همین دلیل نظریهپردازان این رویکرد به دنبال شیوههایی رفتند که با کمک به فرد در جهت فاصلهگیری از فرایندهای درون روانی، اعتباربخشی به هیجانهای دردناک، جهتدهی مجدد توجه و انعطافپذیری آن، زمینههای تغییر را از راه پذیرش را به وجود آورند - هیز و همکاران . - 2003
یکی از اصول مهم در حضور ذهن »رها کردن« است. رویکرد ذهن آگاهی معتقد است که انسان بهطورکلی به خیلی چیزها چسبیده است: به باورها، رویدادهای خاص، زمانهای خاص، یک منظره، یک خواسته و ... و این مسئله آنها را آسیبپذیر، درمانده میسازد و احساس از دست دادن کنترل بر زندگی خودشان را تشدید میکند. ولی زمانی که افراد یاد بگیرند این مسائل را رها کنند و نسبت به آنها آگاهی و پذیرش بیشتری کسب کنند بدین ترتیب مشکلات و مسائل را با ذهنی شفافتر و گشودهتر بررسی خواهند کرد. این نظریه سلامت روانی را با توانایی فرد برای رهایی از درگیری در فعالیتهای شناختی و هیجانی ذهن و همچنین تمرکز و آگاهی از چیزهایی که در حال حاضر وجود دارد و درگیر نشدن با گذشته و آینده میسنجد.