بخشی از مقاله

چکیده

برای انجام هر کاری داشتن انگیزه لازم است، پس بررسی عوامل و متغیرهایی که باعث کم یا زیاد شدن انگیزه دانش آموزان می شود ضروری به نظر می رسد. تحقیقات نشان دادند که دانش آموزانی که دارای انگیزه پیشرفت بیشتری هستند عملکرد تحصیلی بهتری نسبت به دیگران داشتند . هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی خودشکوفایی و انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اهواز بود. روش پژوهش از نوع همبستگی است.

به منظور دستیابی به اهداف پژوهش تعداد 302 نفر دانش آموز دانش آموز با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای به شیوه خوشه ای و با استفاده از جدول تصادفی مورگان انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. همبستگی بین متغیر خودشکوفایی با انگیزه پیشرفت برابر با 0/39 و سطح معناداری P<0/01 به دست آمده که نشانگر معناداری این ضریب است. با توجه به این که علامت این ضریب مثبت است، همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد بین متغیر خود شکوفایی با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت معنی داری با ضریب همبستگی 0/39 و سطح معناداری P<0/01 وجود دارد.

مقدمه

یکی از واقعیتهای مهم جهان هستی وجود تنوع در میان پدیده ها ی عالم است. نه تنها گونه های مختلف جانداران و گیاهان با هم فرق دارند، بلکه اعضای هر گونه نیز با یکدیگر متفاوت اند. انسانها نیز مشمول همین قاعده اند .دانش آموزان از لحاظ توانایی های ذهنی، روشهای آموختن، سبک و سرعت یادگیری، آمادگی، هوش و استعداد، شخصیت، علاقه و انگیزش نسبت به کسب دانش و انجام فعالیت های تحصیلی با هم تفاوت دارند - جعفری نژاد و همکاران، . - 1391

مبحث انگیزش1 در روان شناسی اهمیت ویژه ای دارد. بدون شناخت انگیزه های رفتار، درک پدیده های روانشناختی امکان ندارد. نه تنها بررسی علمی رفتار، بلکه در زندگی روزمره انسان، انگیزه2 نقش مهمی را ایفا می کند. چون آدمی موجود شگفت انگیزی است که می تواند رویدادها را درک کند، به قضاوت های پیچیده دست زند، اطلاعات را به خاطر آورد، مسائلی را حل کند و نقشه ای را عملکرد سازد - زارع و محمدزاده، . - 1391

درخصوص اهمیت انگیزه پیشرفت، همین بس که بشر بدون چنین انگیزه ای قادر نبود از حد انگیزه اولیه اش در آغاز پیدایش، گامی فراتر نهاده و به تحولات شگرف نائل شود و به یمن وجود افراد پیشرفت گرا است که هر روز اندیشه ای نو و وسیله ای تازه خلق می شود و به حیات انسان سامان می بخشد - شکرکن، . - 1381 منظور از انگیزه پیشرفت 3 یا انگیزه موفقیت، میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیت هایی است که موفقیت در آنها به کوشش و توانایی شخص وابسته است.

افراد دارای انگیزه پیشرفت در سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا هستند. حتی پس از آنکه در انجام کاری شکست خوردند، از آن دست نمی کشند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش ادامه می دهند. دانش آموزان دارای انگیزه پیشرفت در سطح بالا، همواره می خواهند موفق شوند و انتظار آن را می کشند، و وقتی که شکست می خورند، کوشش های خود را دو برابر می کنند و به فعالیت ادامه می دهند تا موفق شوند - اسلاوین، 2006 ؛ به نقل از سیف، . - 1386

رویکردهای زیادی برای تعریف انگیزه پیشرفت وجود دارد. بعضی از رویکردها با انگیزش های مربوط به موفقیت به طور عام می پردازد. یکی از آن ها، رویکرد هدف است. رویکرد هدف، براساس انگیزش های سازگارانه و ناسازگارانه پدید آمده است. - ایمز4،. - 1994 فان5 و ژانگ - 2009 - 6 معتقد هستند که انگیزه پیشرفت تمایل و گرایش افراد به کوشش و تلاش برای دستیابی و رسیدن به موفقیت در یک هدف پسندیده و خوش آیند می باشد مک کللند7 در پژوهشی به این نتیجه رسید که کشورهایی که والدین انگیزه پیشرفت را درکودکان خود پرورش داده اند در
بزرگسالی این کودکان، افراد توسعه جویی شده و در زندگی انسان های موفقی شدند - سیف . - 1387

مازلو8 یکی از روان شناسان انسان گرا معتقد است، برای کودک انسان از ابتدا که متولد می شود، نخستین نیازی که مطرح می شود، این است که بتواند برای زنده ماندن از منبعی کسب غدا کند. نیاز دوم، نیاز به امنیت است که نقش بسیار مهمی در دوره های بعدی زندگی فرد و داشتن اعتماد به نفس در او دارد. نیاز به عشق و تعلق خاطر، سومین نیاز است. نیاز به ارزشمند بودن نیاز چهارم و نیاز به تحقق خود نیاز پنجم است.

مسلماً ارضای هرکدام از این نیازها دستاوردهایی را در بر دارند و ارضای یک نیاز هرچه باشد؛ زمانی که این ارضا، حقیقی باشد، به شکل گیری شخصیت کمک می کند. به علاوه، هرگونه ارضای حقیقی نیاز، فرد را در مسیر پیشرفت و رشدی سالم سوق می دهد. بنابراین، ارضای متعادل این نیازها نه تنها موجبات سلامتی جسمی و روانی فرد را تامین می کند، بلکه اورا در مسیر خود شکوفایی قرار می دهد - مازلو، . - 1987

خودشکوفایی یعنی گرایش بنیادی هر شخص برای تحقق بخشیدن - به عینیت در آوردن - هر چه بیشتر توانایی های بالقوه - ذاتی - خود. هر انسانی خود را با »من« خطاب میکند و با آن محدوده عمل خود را مشخص مینماید. در روانشناسی، خود در معانی و تعاریف گوناگونی مطرح شده است: گاهی خود به معنای یک وجود انگیزشی که مهارکننده و هدایت کننده اعمال در کنار انگیزه ها، ترس ها و نیازهاست، به کار میرود؛ گاهی خود به معنای جزیی از روان آدمی است که عمل درون نگرانه دارد و گاهی نیز به معنای موجود زنده ای به کار می رود که در این معنا به تمام تجربه های شخص پوشش می دهد و اصطلاحاتی چون من، شخص، فرد و ارگانیزم نیز برای تعریف و بیان فردیت انسان و خود به کار میروند - بخشایش، . - 1391

خود شکوفایی، بازنمایی حالت روانی بهینه برای انسان بوده و تقریباً به عنوان یک کوشش درونزا و برای به حداکثر رساندن استعدادهای فرد تعریف شده است و می تواند به عنوان یکی از اجزاء رشد شخصی در نظر گرفته شود - مازلو 1954، به نقل مسترز، . - 2009 افراد خود شکوفا، خود را با طبیعت انسانی و جائزالخطا بودن می پذیرند، آن ها ایمن هستند و نیازی به رفتار دفاعی ندارند و به آسانی مورد تهدید واقع نمی شوند. این افراد نسبت به محیط و محرک ها، حساس و آگاه هستند، مکان کنترل آنها بیشتر درونی است تا بیرونی و بنابراین، خود مختار ومستقل بوده و سیستم ارزش خود را ایجاد می نمایند. همچنین آنها قادرند روابط میان فردی مناسب ایجاد نمایند و نسبت به دیگران پذیرش، احترام و حس همدلی دارند - پاترسون1، . - 1985

خودشکوفایی از دیدگاه روانشناسی انسانگرا:

افراد در جامعه با یکدیگر متفاوتند. هر کدام هدف خاصی را دنبال می کنند و بر اساس هدف، روش و مسیر متفاوتی را در زندگی انتخاب می کنند. برخی افراد، بسیار معتقد و مستحکم هستند و در عین حال که در زندگی شخصی موفق اند و استعدادهای وجودی خود را شکوفا کرده اند، در جامعه نیز افرادی خلاق و حامی دیگران هستند. آنها انسان های کامل و خود ساخته ای هستند که در روان شناسی انسانگرایی - نیروی سوم - ، به آنها انسان های خود شکوفا گفته می شود.

خودشکوفایی یعنی گرایش بنیادی هر شخص برای تحقق بخشیدن - به عینیت در آوردن - هر چه بیشتر توانایی های بالقوه - ذاتی - خود. هر انسانی خود را به »من« خطاب می کند و با آن محدوده ی عمل خود را مشخص می نماید. در روان شناسی، خود در معانی و تعاریف گوناگونی مطرح شده است: گاهی خود به معنای یک وجود انگیزشی که مهار کننده و هدایت کننده ی اعمال در کنار انگیزه ها، ترس ها و نیازهاست به کار می رود؛ گاهی خود به معنای جزیی از روان آدمی است که عمل درون نگرانی دارد و گاهی نیز به معنای موجود زنده ای به کار می رود که در این معنا به تمام تجربه های شخص پوشش می دهد و اصطلاحاتی چون من، شخص، فرد و ارگانیزم نیز برای تعریف و بیان فردیت انسان و خود به کار می روند.

در نظریه های روان شناسی نیز مفهوم خود و کارکردهای آن مورد بحث قرار گرفته است. برای مثال، یونگ زندگی را به وحدت رساندن و سازندگی»خود« عنوان می کند - یونگ ، . - 1379 انسان موجودی منحصر به فرد است که با اختیار و تفکری که دارد، می تواند استعدادهایش را به بالاترین درجه ی شکوفایی برساند؛ یعنی راه سعادت را شناخته و با اراده ی قوی خود موانع را پشت سرگذاشته و راهی را که براساس شناخت انتخاب کرده است، ادامه می دهد و نهایتاً به اوج سعادت می رسد. خودشکوفایی میل به دانستن و درک کردن است و فرآیندی نیست که به آخر برسد بلکه رشد مداومی است که فقط با مرگ خاتمه می یابد. رفتار فرد خودشکوفا با مجموعه جدیدی از نیازها که متفاوت از نیازهای اولیه است برانگیخته می شود، که آن ها را نیازهای متحول شدن یا فراانگیزش می نامند. این انگیزه ها ارزش هایی مانند حقیقت، مهربانی، حسن نیت و ... می باشند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید