بخشی از مقاله

چکیده     

تحقیق حاضر به بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان آموزش فنی و حرفهاي استان قزوین میپردازد. سؤال اصلی براین اساس بود که آیا بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش رابطه وجود دارد؟ در این پژوهش براي شناخت فرهنگ سازمان،مدل دنیسون و براي مدیریت دانش، مدل هیسیگ مورد استفاده قرار گرفته است. تحقیق از نوع کاربردي است و  از لحاظ نحوه جمع آوري داده ها از نوع توصیفی- تحلیلی و همبستگی میباشد نتایج به دست آمده نشاندهنده این است که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان. رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.       
واژههاي کلیدي: فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش، سازمان آموزش فنی

مقدمه

دوره کنونی حیات بشري با تحولات و دگرگونیهاي شگفت انگیزي همراه است. سازمانها به عنوان زیر مجموعهاي از حیات سازمانی، باید براي بقاء و بالندگی خود را در رویارویی با این تحولات عظیم آماده نمایند.هر چند که در قرن گذشته با ارزشترین دارایی یک سازمان ابزار تولید بود ولی اکنون سرمایه اصلی مؤسسات، کارکنان آن هستند. بنابراین گردانندگان سازمانها ناگزیر به بازاندیشی و بازآفرینی روشها، الگوها و افکار خود در مورد نیروي انسانی شان هستند. یکی از ابزارهایی که میتواند سازمانها را در تأمین این اهداف یاري رساند مدیریت دانش است. مدیریت دانش فرایندي است که به سازمانها یاري می کند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش و نشر کنند. از طرفی فرهنگ سازمانی یکی از عوامل مؤثر در میزان موفقیت برنامههاي سازمان از جمله برنامه مدیریت دانش تلقی میشود. فرهنگ سازمانی بر تمام جنبههاي سازمان تأثیر میگذارد و بر اساس اعتقادات و ارزشهاي مشترك به سازمانها قدرت میبخشد و بر نگرش، رفتار فردي، انگیزه، رضایت شغلی و هدف گذاري و اجراي خط مشیها و ... تأثیر میگذارد. بنابراین تنها با بررسی، تغییر و ایجاد یک فرهنگ سازمانی مناسب و انعطافپذیر است که میتوان به تدریج الگوي تعامل بین افراد را در سازمان تغییر داد و از مدیریت دانش به عنوان مزیت رقابتی بهره گرفت.

فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی الگویی از مفروضات بنیادي است که بر اثر اندوختن تجربه از دشواريها، سازگاري بیرونی و یکپارچگی درونی از سوي گروهی معین آفریده، کشف یا پرورده شده است. این الگو چنان به خوبی بکار برده شده است که آن را در پیوند با آن دشواريها معتبر دانسته، در نتیجه آن را با شیوه درست ادراك کردن، اندیشیدن و احساس کردن به اعضاي جدید گروه میآموزند. - طوسی، . - 154 : 1372فرهنگ سازمانی یک مجموعه ارزشها و فرضیهها، شناختها و عوامل کلیدي است که بین اعضاي سازمان مشترك بوده و به اعضاي جدید تحت عنوان قاعده آموخته میشود - چانگ1، . - 2009فرهنگ سازمانی به عنوان یک متغیر توصیفی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز میسازد بیان شده است - پراچوگو2 و درمت3، . - 2005در این پژوهش براي شناخت فرهنگ سازمان، از مدل و پیمایش دنیسون که به نسبت جدیدتر و کاملتر است استفاده میشود پروفسور دنیسون - 2000 - 4 در مدل خود ویژگیهاي فرهنگی را از این گونه برمیشمارد -1 درگیرشدن در کار -2 سازگاري

-3 انطباق پذیري

-4 رسالت درگیر شدن در کار:

سازمانهاي اثربخش افرادشان را توانمند میسازند، سازمان را بر محور گروههاي کاري تشکیل میدهند و قابلیتهاي منابع انسانی را در همه سطوح توسعه میدهند، اعضاي سازمان به کارشان متعهد شده و خود را به عنوان پارهاي از پیکره سازمان احساس میکنند.

سازگاري - ثبات - :

تحقیقات نشان داده است که سازمانهایی که اغلب اثربخش هستند با ثبات و یکپارچه بوده و رفتارهاي کارکنان از ارزشهاي بنیادي نشأت گرفته است. رهبران و پیروان در رسیدن به توافق مهارت یافتهاند و فعالیتهاي سازمان به خوبی هماهنگ و پیوسته شده است.

رسالت:

مهمترین ویژگی فرهنگ سازمانی، رسالت و مأموریت آن است. سازمانهایی که نمیدانند کجا هستند و وضعیت موجودشان چیست به بیراهه میروند. سازمانهاي موفق درك روشنی از اهداف و جهت خود دارند به طوري که اهداف راهبردي را تعریف کرده و چشمانداز سازمان را ترسیم میکنند.

انطباق پذیري:

سازمانهایی که به خوبی یکپارچه هستند به سختی تغییر میابند. بنابراین یکپارچگی درونی و انطباق پذیري بیرونی را میتوان مزیت و برتري سازمان به حساب آورد. سازمانهاي با ویژگی انطباق پذیري، از اشتباه خود پند میگیرند، و ظرفیت تغییر و تجربه را دارند. آنها به طور مستمر در حال بهبود توانایی سازمان هستند.

مدیریت دانش

امروزه که عصر دانایی به آن اطلاق میشود، توسعه فن آوري اطلاعات و ارتباطات به طور اعم جامعه بشري و سازمانهاي تجاري، صنعتی و یا خدماتی را در وضعیتی قرار داده که براي ادامه حیات خود باید در فکر ابزار جدیدي باشند زیرا فقط سرمایه مادي، عامل مزیت رقابتی نیست. تغییرات قابل ملاحظهاي در محیطهاي رقابتی پیش آمده است که منتج از پیشرفتهاي اساسی در فن آوري، تغییر در تقاضاي مشتري و یا افزایش رقباي جدید است. ما وارد عصري شدهایم که مزیت رقابتی تنها از دست یابی بهاطلاعات حاصل نمیشود بلکه از طریق ایجاد و اکتساب دانش جدید دست یافتنی است. - حاج کریمی و منصوریان، . - 1386از مدیریت دانش تعاریف زیادي آمده است:مدیریت دانش فرایند سیستماتیک منسجمی است که ترکیب مناسبی از فناوريهاي اطلاعاتی و تعامل انسانی را بکار میگیرد تا سرمایههاي اطلاعاتی سازمان را شناسایی، مدیریت و تسهیم کند - فاتح، سبحانی، محمدي، . - 1390مدیریت دانش فرایندي است که از آن طریق سازمانها به استخراج ارزش افزوده از منابع دانش میپردازند - مالاگا1، . - 2005مدل هیسیگ - 2000 - از چهار فرآیند شامل خلق، ذخیره ، انتشار و بکارگیري دانش تشکیل شده است.

الف - خلق دانش: این امر به توانایی یادگیري و ارتباط برمیگردد. در توسعه این قابلیت، دانش موجود و تجربه تسهیم دانش، ایجاد ارتباط بین ایدهها و ایجاد ارتباط بین موضوعات، از اهمیت کلیدي برخوردار است.

ب - ذخیره دانش: به عنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است که از طریق آن، قابلیت ذخیره سازمان یافتهاي که امکان جستجوي سریع اطلاعات،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید