بخشی از مقاله
رابطه بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی در بین دانشجویان
مقدمه
هوش هیجانی4 (که ضریب آن به صورت 5EQ نشان داده می شود) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر شخصی که EQ بالایی دارد سه مولفه هیجانها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند، مولفه شناختی، مولفه فیزیولوژیکی و مولفه رفتاری. اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار در دهه 1990 توسط دو روانشناس به نامهای مایر و سالووی6 مطرح شد. آنان اظهار داشتند کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند (مایر و سالوی، .(1997 تحقیقات اخیر نشان میدهد بهره هوشی به تنهایی نمیتواند علل موفقیت افراد در زندگی یا سرکار باشد، چرا که میتوان افرادی را مشاهده کرد که ضریب هوشی بالایی دارند و در تحصیل موفق بودهاند، اما در زندگی فردی موفق نیستند (مایر، سالووی و کاروسو7، .(2008 به اعتقاد گلمن (1995)، داشتن تحصیلات و هوش منطقی بالا به تنهایی تضمین کنندهی موفقیت افراد نیست، بلکه امروزه افراد برای موفقیت، به هوش هیجانی نیز نیازمندند. وی اظهار می
دارد که بهرهی هوشی در بهترین حالت خود، تنها عامل 20 درصد موفقیت های زندگی است. 80 درصد موفقیتها به عوامل دیگری وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند. طبق نظر گلمن (1995)، قادر بودن به مدیریت و تنظیم احساسات خود، فهم احساسات دیگران و استفاده از دانش هیجانی یا احساسی جهت هدایت افکار و اعمال، تحت عنوان هوش هیجانی شناخته می شود. هوش هیجانی توانایی دریافت، یکپارچه کردن، فهم و مدیریت هیجانهاست. بنابراین هوش هیجانی، نشانهای مهم برای موفقیت آتی در بسیاری از جنبههای زندگی به ویژه کیفیت زندگی است (بار-ان، 2006؛ .(2010 پژوهش ها گزارش کرده اند که هوش هیجانی پیش بینی کننده خوبی برای کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن (سلامت جسمی، سلامت روانی، روابط اجتماعی و کیفیت محیط اجتماعی) در دانشجویان است (یوسفی و صفری، .(1388 شواهد تحقیقاتی به طور کلی از ارتباط مثبت و معنی دار هوش هیجانی با شاخص های سنجش رضایت از زندگی، شادکامی، کیفیت تعاملات اجتماعی با دوستان، برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط و... خبر می دهند. براین اساس می توان گفت که به گونه ای بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد (براکت، مایر و وارنر1، 2004؛ براکت، ریورز2 و سالووی، .(2011 مفهوم کیفیت زندگی چندین دهه است که بسیاری از مسایل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، سطوح مدیریت و برنامه ریزی محلی، ملی، بین المللی را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به رشد نقاط شهری و جمعیت نشین در سال های اخیر موضوع کیفیت زندگی در کشورهای صنعتی و در حال توسعه به طور روزافزون مورد توجه قرار گرفته است. کیفیت زندگی متغیری چندبعدی است که عوامل مختلفی برآن تأثیرگذار است. برخی محققان، کیفیت زندگی را با رویکردی عینی تعریف کرده و با موارد آشکار و مرتبط با معیارهای زندگی معادل دانستهاند، از جمله سلامت جسمی، شرایط شخصی، ثروت، شرایط زندگی، ارتباطات اجتماعی، اقدامات شغلی، نحوه گذران اوقات فراغت یا دیگر عوامل
اجتماعی و اقتصادی. در مقابل این رویکرد موریس و ویلیامز(1979) 1، رویکرد دیگری به نام رویکرد ذهنی وجود دارد که کیفیت زندگی را مترادف با شادی یا رضایت فرد در نظر می گیرد و بر عوامل شناختی در ارزیابی کیفیت زندگی، مانند هوش هیجانی، تأکید دارد (لیو، .(2006 بین دو رویکرد عینی و ذهنی، رویکرد جدیدی به نام رویکرد کل نگر وجود دارد که نظریه پردازان آن معتقدند که کیفیت زندگی، همانند خود زندگی، مفهومی پیچیده و چندبعدی است و در بررسی آن، هر دو مولفه عینی و ذهنی را در نظر می گیرند (مالکینا-پیخ و پیخ2، .(2008 در حال حاضر، کیفیت زندگی یکی از نگرانی های عمده سیاستمداران و متخصصان علم پیشگیری است و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقات شناخته شده و به کار می رود. به دلیل اهمیتی که مفهوم کیفیت زندگی پیدا کرده است، سازمان جهانی بهداشت یکی از اهداف عمده خود را افزایش کیفیت زندگی عنوان می کند (گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت3، .(1994
همان طور که اشاره شد شواهد تحقیقاتی مختلف به طور کلی از ارتباط مثبت و معنی دار هوش هیجانی با ابعاد مختلف کیفیت زندگی خبر می دهند. پژوهش لیوینگستون و دی(2005) 4، نشان داده است که بین هوش هیجانی با رضایت از زندگی و همدلی (از مولفههای کیفیت زندگی) ارتباط معنی دار مثبتی وجود دارد. سالگوئرو، اکسترمرا و فرناندز- بروکال(2012) 5، دریافتند که هوش هیجانی بالا با میزان پایین تر افسردگی در ارتباط می باشد. در فراتحلیلی که مارتینز، رامالهو و مورین(2010) 6، انجام دادند دریافتند که هوش هیجانی با سلامتی رابطه مثبت دارد و هوش هیجانی 50 درصد از واریانس کلی سلامتی را تبیین
می کند. داویس و هامفری(2012) 1، به نقش هوش هیجانی در کاهش تنیدگی و بهبود سلامت پرداختند. نتایج نشان داد که هوش هیجانی رابطه میان تنیدگی و متغیرهای بهداشت روانی را تعدیل می کند. رسورچیون، سالگوئرو و روئیز- آراندا(2014) 2، در مطالعه یک مروری سیستماتیک به رابطه بین هوش هیجانی و سازگاری روانشناختی را مورد بررسی قرار دادند و نتایج این پژوهش نیز بیانگر رابطه مثبت و معنی دار بین این دو متغیر بود. کاستا و فاریا(2015) 3، در یک مطالعه طولی دریافتند که هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی ارتباط دارد و هوش هیجانی بالا، عملکرد تحصیلی بهتر را پیش بینی می کند. در همین راستا، ماورولی و سانچز-روئیز(2011) 4، نیز دریافتند که هوش هیجانی بر موفقیت تحصیلی و عملکرد آکادمیک تاثیر می گذارد. نتایج پژوهش کونگ، ژائو و یو(2012) 5، نیز نشان داد که هوش هیجانی بالا با رضایت از زندگی و کیفیت زندگی دانشجویان همبستگی مثبتی دارد. یگانه، سلطانی شال، کافی و حسین خانزاده (1392)، ارتباط بین هوش هیجانی، مدیریت زمان و کیفیت زندگی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر وجود همبستگی مثبت معنادار بین هوش هیجانی، مدیریت زمان و کیفیت زندگی با پیشرفت تحصیلی بود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که هوش هیجانی، مدیریت زمان و کیفیت زندگی بهطور معناداری قادر به پیش بینی پیشرفت تحصیلی هستند. حیدری پور و همکاران (1392)، در پژوهشی به بررسی رابطه هوش هیجانی، کیفیت زندگی و ویژگیهای شخصیتی با سلامت روان در افراد با معلولیت (ناتوانی) جسمی حرکتی پرداختند. نتایج نشان داد که ویژگیهای شخصیتی و کیفیت زندگی با چهار بعد سلامت روان همبستگی مثبت و معناداری دارند، در حالی که بین مؤلفههای هوش هیجانی با سلامت روان همبستگی معناداری وجود ندارد.
با توجه به نتایج تحقیقات و نیز مطالبی که درخصوص هوش هیجانی و کیفیت زندگی گفته شد، پژوهش حاضر در پی دستیابی به پاسخی برای این سوال بود که آیا بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه ای وجود دارد؟
روش
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری
این پژوهش از تحقیقات توصیفی- همبستگی بوده و روش اجرای آن نیز پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان و دانشگاه کردستان می باشد که در نیمسال دوم 93-94 مشغول به تحصیل بودند. روش اجرای پژوهش نیز بدین صورت بود که ابتدا با توجه به موضوع پژوهش به دانشگاه علوم پزشکی کردستان و دانشگاه کردستان مراجعه کرده و سپس از بین دانشجویان، تعداد 200 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند و پس از شرح اهمیت کار و کسب رضایت آنها برای شرکت در پژوهش، ابزارهای اندازه گیری در اختیار آنها قرار داده شد. از بین 200 نفر آزمودنی در دو گروه، پرسشنامه 40 نفر از دانشجویان به علت همکاری ضعیف و ناقص تکمیل کردن و یا عدم تکمیل پرسشنامه به طور صحیح و دقیق، از تحلیل آماری حذف شدند. از میان پرسشنامه های هر دو جامعه در نهایت تعداد 160 پرسشنامه انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفتند.
ابزار
پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان1
پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان جامع ترین آزمون خود گزارشی در زمینه هوش هیجانی است. این پرسشنامه 133 سوالی از پانزده زیرمقیاس تشکیل شده و هوش هیجانی را در 5 مقوله: عوامل درون فردی
(خودآگاهی هیجانی، جرات مندی، خود تحقق دهی، استقلال، احترام به خود)، عوامل بین فردی (همدلی، مسئولیت اجتماعی، روابط بین فردی)، سازش پذیری (حل مسئله، واقعیت آزمایی، انعطاف پذیری)، مدیریت تنیدگی (تحمل تنیدگی، مهار برانگیختگی)، خلق عمومی (شادکامی، خوش بینی) با مقیاس پنج درجه ای لیکرت (کاملا" مخالفم 0 = تا کاملا" موافقم (4 = اندازه گیری می کند. ضرایب همسانی درونی زیرمقیاس های این پرسشنامه بین 0/74 تا 0/96 گزارش شده است. در پژوهش های داخلی، پایایی این آزمون به روش بازآزمایی، 0/74 گزارش شده است. برای خرده مقیاس های تحمل تنیدگی، مهار برانگیختگی، انعطاف پذیری به ترتیب ضرایب بازآزمایی 0/90، 0/84، 0/82 و برای خرده مقیاس های جرات مندی، مسئولیت پذیری اجتماعی و استقلال ضرایب بازآزمایی 0/58، 0/62، 0/65 گزارش شده است. در ضرایب پایایی به روش آلفای کرونباخ میانگین ضرایب آلفا برابر با 0/73 بود. بالاترین ضریب آلفا در مورد خرده مقیاس احترام به خود 0/85 و کم ترین ضریب آلفا برای خرده مقیاس مسئولیت پذیری اجتماعی 0/50 به دست آمد (به نقل از حیدری پور و همکاران، .(1392
پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36)
پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) پرسشنامه ای خودگزارشی است که در سال 1992 توسط ویر و شربورن1 در کشور امریکا طراحی شد. این پرسشنامه دارای 36 گویه است و هشت خرده مقیاس مرتبط با سلامت را می سنجد: عملکرد جسمانی، نقش جسمانی، درد بدنی، عملکرد اجتماعی، نقش هیجانی، سلامت عمومی، سرزندگی و سلامت روان. این پرسشنامه همچنین دو سنجش کلی را نیز از کارکرد فراهم می آورد؛ نمره کلی مولفه فیزیکی (PCS) که آن بعد فیزیکی سلامت را مورد سنجش قرار میدهد و نمره کلی مولفه روانی (MCS) که این مورد هم بعد روانی اجتماعی سلامت را ارزشیابی مینماید. پژوهش ها در زمینه
کیفیت زندگی نشان می دهد که این پرسشنامه از روایی و پایایی بالایی برخوردار است (مک هورنی، وار و راچک1، 1993؛ گارات2، .(1997 پایایی و روایی نسخه فارسی ابزار استاندارد SF-36 مورد تایید قرار گرفته است. منتظری، گشتاسبی و وحدانی نیا (1384)، حداقل ضریب استاندارد پایایی این آزمون را در محدوده 0/77 تا 0/9 و روایی آن را در دامنه تغییرات ضرایب 0/58 تا 0/95 گزارش کرده اند.
یافته ها
پژوهش حاضر در پی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی در دانشجویان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان و دانشگاه کردستان بود. این پژوهش براساس اهداف جزیی در پی شناخت رابطه بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی، تفاوت هوش هیجانی در بین دانشجویان دختر و پسر و بررسی رابطه بین ویژگیهای دموگرافیک دانشجویان (سن، وضعیت تأهل و مقطع تحصیلی) با هوش هیجانی آنان بود. نمونه این پژوهش 160 نفر از دانشجویان بوده است که آماره های توصیفی حاکی از آن بود که 50 درصد از دانشجویان پاسخگو به سوالات پرسشنامه ها، پسر و 50 درصد آنان نیز دختر بودند. اکثریت پاسخگویان به سوالات پرسشنامه یعنی 51,25 درصد 22 سال و کمتر از آن، 41,88 درصد دانشجویان 23 تا 27 ساله و 6,88 درصد آنان نیز 28 سال و بیشتر از آن داشتند. 90,63 درصد آنان مجرد و 9,38 درصد آنان نیز متأهل بودند. 50 درصد از دانشجویان پاسخگو به سوالات پرسشنامه در دانشگاه علوم پزشکی و 50 درصد نیز در دانشگاه کردستان مشغول به تحصیل بودند. همچنین، 91,25 درصد از دانشجویان در مقطع کارشناسی (لیسانس)، 6,88 درصد در مقطع کارشناسی ارشد و 1,88 درصد نیز در مقطع دکتری ادامه تحصیل می دادند.