بخشی از مقاله
چکیده
تحقیق حاضر برای بررسی رابطه پایگاه های هویت اریکسون و علائم روانشناختی و تعیین اثر احتمالی, چگونگی شکلگیری هویت بر میزان علائم روان شناختی و نیز رابطهای که پایگاههای هویت با شغل و تحصیلات والدین و نواحی محل تحصیل - عوامل محیطی - دارد، طرح ریزی شده است. نمونه تحقیق شامل 392 نفر دانشآموز سال دوم و سوم دبیرستانهای دخترانه نواحی اردبیل میباشد. روش تحقیق, توصیفی از نوع همبستگی پیرسون میباشد که جهت بررسی اثر احتمالی پایگاه هویت بر علائم روانشناختی ازSPSS استفاده شده است.
پایگاه هویت به وسیله آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت EOM-EIS و علائم روان شناختی به وسیله - - پرسشنامه سلامت عمومی - - GHQ-28 مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که بین برخی از پایگاههای هویت - پراکندگی - ، علائم روان شناختی اضطراب و افسردگی و. . . رابطه معنا داری وجود دارد. همچنین بین پایگاههای هویت با تحصیلات والدین و علائم روان شناختی - اضطراب - با تحصیلات مادر رابطه معنا داری وجود ندارد. میزان بروز علائم روان شناختی در نوجوانان بر اساس پایگاه هویتشان با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه مقایسه شده است. نتایج نشان میدهد که نوجوانان در علایم اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی هیچ تفاوت معنا داری با یکدیگر نداشتهاند اما در اختلال کارکرد اجتماعی تفاوت معنا داری در میان آنها مشاهده شده است.
مقدمه
توجه به این واقعیت که بحران هویت از سالهای نوجوانی آغاز میشود و بخشی از سالهای اولیه جوانی را نیز در بر میگیرد ما را بر آن داشت نگاهی به بحران هویت داشته باشیم. در این راستا برخی از جنبهها مثل عوامل فرهنگی اجتماعی که این بحران را تحت تاثیر قرار میدهند مورد بررسی قرار دادهایم. در سالهای اولیه, نوجوانی انطباق با معیارهای گروه به مراتب مهمتر از فردگرایست. در اواخر دوران کودکی تلاش زیادی به عمل میآید که فرد از حیث گفتار، رفتار و حتی ظواهری نظیر لباس, خود را در حد امکان شبیه افراد گروه نماید. هر گونه انحراف از معیار گروه به تهدید، علیه تعلق، به گروه نزدیک است.
در سالهای اولیه نوجوانی, تطابق با گروه برای دختران و پسران حائز اهمیت است, به تدریج آنها در صدد جستجوی هویت بر میآیند و تمایل چندانی به اینکه شبیه همسالان خود در گروه باشند ندارند، لذا موقعیت مبهم نوجوان در فرهنگ و جامعه معاصر یک مساله غامض را به وجود میآورد و همین امر موجب میشود که اطرافیان و والدین با رویکرد مبتنی بر تعامل و نه تقابل با نوجوانان, ارتباط برقرار نمایند.
هویت از نظر اریکسون
اریک اریکسون که نام او با هویت, پیوند عمیق دارد مینویسد: هویتی که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که او کیست؟ نقشی که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او علیرغم نژاد، مذهب یا زمینههای ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه میدهد احساس اعتماد به نفس دارد. کیستی شناسی یا شناسایی هویت خویشتن، هسته مرکزی نظریه رشد شخصیت را در مکتب اریکسون تشکیل میدهد او همانند مارگرت مید مهمترین وظیفه و هدف نوجوانان را جستجو در راه یافتن هویتی پر معنی میداند.
تحقیق حاضر به مرحله پنجم رشد در نظریه اریکسون، مرحله نوجوانی متمرکز است که دوره گذر از کودکی به بزرگسالی است. وظیفه رشد اساسی و فراگیری که فرد در نوجوانی با آن مواجه میشود ایجاد یک هویت مستقل است. بحران مرحله نوجوانی بحرانی است که بین هویت در برابر پراکندگی و سر درگمی نقش روی میدهد. پراکندگی هویت، نتیجه شکست در حل یک بحران و دستیابی به هویت، نتیجه حل موفقیت آمیز آن است. دستیابی به هویت مستلزم یکپارچه کردن و سنتز منابع مختلف هویت در یک کل، همخوان و معنا دار است.
به طوری که فرد میتواند هم یک ارتباط متقابل با جامعهاش برقرار کند و هم احساس تداوم و وحدت درونی را در خود حفظ کند. منابع هویت در این دیدگاه میتواند همانند سازیهای گذشته، تجارب و صلاحیتهای شخصی کنونی، انتظارات محیطی و آرزوهای آینده فرد باشد - مارسیا، 1966، بیشاب و دیگران . - 1997 هویت در نظر اریکسون، مفهومی اساسی در عین حال گسترده است این گستردگی برای تحقیقات تجربی مشکل آفرین است چرا که برای انجام تحقیقات تجربی در مورد هویت بایستی بتوان آن را مورد آزمون قرار داد و برای قابل آزمون کردن یک مفهوم باید آن را تعریف عملیاتی کرد در پاسخ به این ضرورت مارسیا مبحثی تحت عنوان پایگاه هویت ایجاد کرد که رویکردی به نظر اریکسون برای عملیاتی کردن مفهوم هویت و آزمون کردن آن است.
پایگاه هویت، ماحصل رشد روانی اجتماعی اواخر نوجوانی و نتیجه شکلگیری هویت فرد است. مارسیا دو روند را در شکلگیری هویت اساسی تلقی میکند که عبارتند از: بحران و تعهد. بحران یا جستجوی هویت، دورهای است که در آن فرد در زمینه تقلیدها، همانندسازیهای گذشته، انتظارات، نقشها و سنن اجتماعی پرسشگری میکند. در مورد علایق، استعدادها و جهتگیریهای خودش به تامل میپردازد، و نقشها، آرمانها و صور مختلف هویت را مورد آزمایش قرار میدهد.
تعهد عبارت است از اتخاذ تصمیمهای نسبتا با دوام و تثبیت نسبی در صور مختلف هویت و جهت گیری تلاشهای فرد به سوی تصمیمهای اتخاذ شده که مشابه مفهوم وفاداری در نظریه اریکسون میباشد. - کار ووشییر 1375، ص421، بیشاب و دیگران . - 1997 با توجه به این دو روند اساسی مارسیا چهار پایگاه اساسی هویت را معرفی کرد: دستیابی، تعلیق، ممانعت و پراکندگی. پایگاه دستیابی به هویت، پایگاه فردی است که بحران هویتی را پشت سر گذارده و به هویت مشخص متعهد شده است. تعلیق، پایگاه فردی است که در حال گذراندن بحران هویت است و تعهد مشخصی ندارد.
ممانعت، پایگاه فردی است که بدون گذراندن بحران هویت تعهدهایی را بر مبنای تقلید و همانندسازی ایجاد کرده است پراکندگی، پایگاه فردی است که نه دارای تعهد مشخص و نه در حال تجربه بحران هویت میباشد و اگر هم در گذشته بحران هویتی را تجربه کرده است در پی آن به تعهد نرسیده است - مارسیا 1987، ص. - 161 در فرهنگ عمید، هویت چنین تعریف شده است: هویت یعنی حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد. هویت در لغت به معنای شخصیت ذات، هستی و وجود و منسب به - - هو - - میباشد هویت یعنی توازن میان خود و دیگران برقرار کردن - کراچمر - . امروزه تعداد زیادی از نوجوانان به افسردگی مبتلا میباشند.
احساسات افسردگی شامل احساسات متعددی میباشد. در افسردگی شدید که شکلی از اختلالات خلقی میباشد، فرد نسبت به آینده عمیقا دلسرد میشود، نسبت به زندگی نارضایتی پیدا میکند و از دیگران دوری و اجتناب میکند. ممکن است انرژی خود را برای انجام بعضی از کارها از دست بدهد و نتواند به کارهای روزمره زندگی بپردازد. و یا شاید انتظار مرگ داشته باشد و اگر دانشآموز باشد ممکن است موفقیت تحصیلیش متوقف شده و نتواند به اهداف آموزشی و تحصیلی خود برسد، نمرات ناامید کننده و پایین دریافت کند. همچنین افسردگی باعث میشود که فرد احساس تنهایی و بی کسی کرده و از افراد دیگر کناره گیری کند و ارتباطات اجتماعی و خانوادگی ضعیفی داشته باشد. این احساسات منفی و ارتباطات ضعیف فرد افسرده را به سوی بی هدفی، بی معنایی، و ناامیدی سوق میدهد.
علایم جسمانی, به ارگانیزم و برداشت آزمودنی از وضع جسمانی و سلامت خویش میگویند - آزمون چندجنبهای شخصیت مینسوتا, . - MMPI
اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند که واکنشی در برابر یک خطر نامعلوم درونی، مبهم و از نظر منشا، همراه با تعارض است. اضطراب یک نا آسودگی ذهنی و رنج آور نگران کننده است که به احساس مورد تهدید بودن و یا انتظار مشکلی را داشتن مربوط است.
کارکرد اجتماعی مشخص کننده مهارت و خبرگی فرد است. یعنی توانایی تجربه مهارتهای فیزیکی، ذهنی یا روانی بدون اینکه این مهارتها توسط احساس حقارت کودکانه آسیب ببیند.