بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی در سازمان و مراکز ایران هست، روش تحقیق این پژوهش به صورت کتابخانه ای بوده و جهت تدوین از کتاب ها و مقالات منتشر شده در راستای مدیریت دانش و همچنین فرهنگ سازمانی استفاده شده است و پس از نتیجه گیری به ارائه پیشنهاد هایی جهت مدیریت موثر و همچنین فرهنگ بهتر در سازمان ها و مراکز ایران پرداخته شده است، می توان گفت اگر فرهنگ سازمانی مناسب باشد به تبع آن دانش در سازمان ها بالاتر رفته و باعث پیشرفت و موفقیت می شود.
.1-1 مقدمه
دهه هشتاد را باید آغاز تحقیقات مجدد بر روی مسئله فرهنگ سازمانی به شمار آورد. علاقه برای انجام تحقیقات بیشتر بر روی فرهنگ سازمانی نشأت گرفته از عوامل گوناگونی میباشد. که به این موارد میتوان اشاره کرداولاً،: دهه هشتاد دهه آغاز جهانی شدن سازمانها و کسب و کارها می باشد؛ لذا بحث هماهنگی بین کارکنان این گونه سازمانها، بحث روز بود. ثاناً،ی در این دهه مشخص شد که سطوح مختلف عملکرد سازمان را میتوان به نوع فرهنگ سازمان مرتبط دانستثالثاً،. فرهنگ سازمانی میتواند به عنوان منبعی برای ایجاد مزیتهای رقابتی پایدار عمل کند؛ زیرا برخی از فرهنگها به راحتی قابل تقلید توسط رقبا نیستند و همچنین، از دلایل دیگر میتوان به ظهور قدرت اقتصادی و صنعتی ژاپن به مثابه یک رقیب قابل توجه و مهم در برابر آمریکا اشاره کرد که محققان یکی از دلایل عمده آن را تفاوتهای فرهنگی دو کشور دانستهاند.
فرهنگ سازمانی نیرویی است که افراد در سازمان را به عمل وا میدارد و تأثیر قوی و نافذی بر همه اجزای سازمان دارد، از این رو شناخت فرهنگ سازمانی برای ایجاد سازمانی نوآور و بهرهگیری از خلاقیت کارکنان اهمیت بهسزایی دارد - ارغوانی، 1379، . - 51 با مطالعه فرهنگ سازمانی میتوان به علل کامیابی و یا شکست سازمان پی برد و از سوی دیگر چون فرهنگ سازمانی اثر مهمی بر روی رفتار افراد سازمان دارد و نیز به علت این که بخش پیچیدهای از ارزشها را شامل میشود و این ارزشها بر نحوه نگرش و نهاتاًی رفتار افراد در محیط کاری مؤثر خواهد بود، میتواند عامل مهمی در کنترل سازمانی به شمار آید.
.2-1 مفهوم فرهنگ
در مورد فرهنگ تعبیر و توضیحات زیادی موجود هست. یکپارچه کردن و همه را به نحوی در یک تعریف جامع در آوردن نه ممکن است و نه مقدور و نه تا به حال چنین کاری انجام گرفته است. بنا به بینشها و نگرشهای افراد و پژوهشگران، تعبیر و تعریف خاصی از »فرهنگ« استفاده شده است. "فرهنگ” واژهای فارسی و مرکب از دو جزو “فر” و “هنگ” است. “فر” به معنای شکوه و عظمت و اگر به عنوان پیشوند به کار رود به معنای جلو، بالا، پیش و بیرون است. “هنگ” از ریشه اوستایی سنگ به معنای کشیدن، سنگینی و وقار است.
واژه مرکب “فرهنگ” به معنای بیرون کشیدن، بالا کشیدن و برکشیدن است. اصطلاح فرهنگ دارای معانی و مفاهیم متنوع است و در سیر تاریخی خود، معانی مختلفی را به خود گرفته است از جمله: ادب، تربیت، دانش، معرفت، مجموعه آداب و رسوم و آثار علمی و ادبی یکملّت، کتاب لغت، نیکویی، پرورش بزرگی، فضیلت، شکوهمندی، هنر، حکمت، شاخ درختی که زیرزمین خوابانند و بر آن خاک ریزند، و نیز تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، مکتب و ایدئولوژی - صاحبی، 1384، . - 60 فرهنگ به منزله یک مفهوم، سابقه طولانی و مشخص دارد افراد عادی این مفهوم را به مثابه کلمهای برای نشان دادن فرهیختگی مورد استفاده قرار دادهاند.
مانند وقتی که میگوییم شخصی خیلی با فرهنگ است این کلمه از سوی مردم-شناسان برای اشاره به آداب و رسوم اجتماعات گوناگون به کارگرفته شده است بیشتر مردم از چیستی فرهنگ درکی ضمنی دارند.اما در تعریف انتزاعی آن با مشکل مواجه هستند. در مورد اینکه فرهنگ چیست نظرات کاملاً متفاوتی وجود دارد صاحبنظران گوناگون تعریف متفاوتی از فرهنگ را بیان میکنند. برای نمونه ساترلند و وودوارد اشاره میکنند که »فرهنگ شامل هر آن چیزی است که بتوان از منبعی به منبع دیگر منتقل شود. یعنی همان میراث اجتماعی و کلیت جامعی که شامل دانش، دین، هنر، اخلاقیات، قانون، فنون ابزارسازی و کاربرد آنها و روش فرارساندن آنها بیان میشود« - یزدی، 1387، . - 5-1
فرهنگ، مجموعه دانشها، بینشها، نگرشها، منشها و ارزشهای یک ملت محسوب میشود. برای این فرهنگ، ویژگی-هایی را مطرح میکنند کهاولاً، هویتدهنده است؛ثانیاً، مصونیتآور است؛ثالثاً، هم پویا و هم پایاست؛رابعاً تأثیرپذیر است؛ خامساً، فطرت ثانوی است. بنابراین، وقتی که میتوان گفت فرهنگ، مجموعهای ازدانشها، بینشها، نگرشها، منشها و ارزش-های یک ملت میباشد، پس میتوان گفت که فرهنگ هر جامعه نیز به عنوان پدیدهای بیهمتا، به تدریج، در حیات جامعه شکل گرفته و قوام مییابد. نخستین منبع مؤثر در شکلگیری فرهنگ هر جامعه، بنیانگذاران، مدیران و رهبران شاخص جامعه میباشند . - Hofstede, 2001, P.121 -
.3-1 تعریف فرهنگ
در فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ عبارت است از دانش، ادب، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت - کاویانی، 1390، . - 3 از نظر شریعتی فرهنگ عبارت است از مجموعه ساختهها و اندوختههای مادی و معنوی یک قوم یا نژاد یا ملیت خاص در طول تاریخ - صاحبی، 1384، . - 672 هافستد عنوان کرد که فرهنگ عبارت است از: برنامهریزی گروهی فکری که اعضای یک گروه یا طبقه را از اعضای گروه یا طبقه دیگر متمایز میکند . - Hofstede, 2001, P.121 -
به نظر تایلر فرهنگ مجموعه پیچیدهای است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فرامیگیرد. و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد - روح الامینی، 1368، . - 48 فرهنگ مشخصکننده باورداشتها، مسلکها و اسطورهها، یعنی صور ذهنی دستهجمعی یک اجتماع که به تعبیری، عوامل روحی و روانی آن جامعه میباشد، تعریف شده است - دوورژه، 1367، . - 160 از نظر گیروشه فرهنگ، مجموعه به هم پیوستهای از اندیشهها و احساسات و اعمال کم و بیش صریح که به وسیله اکثریت افراد یک گروه پذیرفته شده است و برای این که این افراد، گروهی معین و مشخص را تشکیل دهند لازم است که آن مجموعه به هم پیوسته به نحوی– در عین حال عینی و سمبلیک مراعات گردد.