بخشی از مقاله

چکیده

محیط کار امروز نیاز به افرادی دارد که به فرهنگهای مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد سایر فرهنگها ارتباط مناسب برقرار کنند برای این منظور افراد نیاز به هوش فرهنگی دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزشها و سنتها و آداب و رسوم مختلف و متفاوت از آنچه با آنها عادت کرده است و کارکردن در یک محیط متفاوت فرهنگی معرف هوش فرهنگی است . این مقاله به بررسی رابطه هوش فرهنگی را با رضایت شغلی است که شاید راهگشایی در این زمینه باشد.جامعه آماری مدیران شهرداری مبارکه و حجم نمونه هفده نفر می باشند از دو پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است : پرسشنامه هوش فرهنگی و پرسشنامه رضایت شغلی. برای اندازه گیری و تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است .در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسن رگرسیون چند متغیره استفاده گردیده است و نتایج زیر حاصل شده است بین هوش فرهنگی و ابعاد آن با رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد.

کلمات کلیدی: هوش - فرهنگ- هوش فرهنگی - رضایت شغلی- مدیریت فرهنگی

-1 مقدمه

محیط کار امروز نیاز به افرادی دارد که با فرهنگ های مختلف آشنا باشند و بتوانند با سایر فرهنگ ها ارتباط برقرار کنند یرای این منظور نیاز به هوش فرهنگی احساس می گردد. هوش فرهنگی دامنه جدیدی از هوش است که ارتباط زیادی با محیط های کاری متنوع دارد. هوش فرهنگی به افراد اجازه می دهد که تشخیص دهند دیگران چگونه فکر می کنند و چگونه به الگوهای رفتاری پاسخ می دهند و در نتیجه موانع ارتباطی را کاهش میدهد و به افراد قدرت مدیریت تنوع فرهنگی می دهد - پور حافظی و دیگران،0 - 1392 افراد دارای هوش فرهنگی بالا قادرند اثر قابل توجهی بر توسعه محصول داشته باشند این افراد جزء دارایی های ارزشمند سازمان هستند و بخصوص در زمان بحران خودرا بیشتر نشان می دهند.از آنجا که کشور ما ایران کشوری چند فرهنگی است و گروههای موجود در یک سازمان از اقوام محلی و مختلفی هستند که در کنار یکدیگر گرد آمده اند افراد سازمان باید با فرهنگ اقوام دیگر آشنا باشند و با سایر فرهنگ ها ارتباط برقرار کنند. به حساب نیاوردن تفاوتهای فرهنگی دلیل بسیاری از شکست ها در سازمان بوده است در هر حال زمانی که تفاوت های فرهنگی به خوبی درک و هدایت شوند ماندگار می مانند.

کار کردن به مردمی که ارزش ها و باورهایشان به خاطر زبان و سنن متفاوت از ماست می تواند موجب کج فهمی و شکست گردد - طلایی و دیگران،. - 1393 هوش فرهنگی برای اولین بار توسط ارلی و آنگ در کتاب هوش فرهنگی عبارتند از تعاملات فردی بین فرهنگها است تا تفاوتهای موجود در مثمر ثمر بودن تعاملات فردی بین فرهنگی را توضیح دهد. آنها معتقدند فردی که دارای هوش فرهنگی بالا است می تواند به شیوه موثری در یک زمینه فرهنگی نوین و متفاوت با زمینه فرهنگی که در آن رشد یافته خود را سازگار کند بدون آنکه هویت فرهنگی خود را کنار بگذارد.

هوش فرهنگی به مدیران کمک خواهد کرد بادرک سریع و صحیح مؤلفه های فرهنگی مختلف رفتاری متناسب از خود بروز دهند هسته اصلی تشکیل دهنده هوش فرهنگی توانمندی افراد یا گروههای اجتماعی در تعامل اجتماعی سازنده با افراد یا گروههای اجتماعی با فراهنگ متفاوت است در واقع این مفهوم به توانایی فرد برای انطباق موثر با بافت فرهنگی جدید معطوف است.امروزه که دامنه فعالیتها مرزهای جغرافیایی را درهم شکسته است برای کاهش موانع ارتباطی میان فرهنگی توجه به این مفهوم بیشتر ضرورت پیدا کرده است - طلایی و دیگران،1393،ص. - 46-47 با توجه به محیط متلاطم و پر رقابت امروز بسیاری از سازمان ها چند فرهنگی شده اند. هوش فرهنگی مهمترین ابزاری است که می تواند برای مواجه مناسب با موقعیتهای چند فرهنگی به کار گرفته شود. کسی که دارای هوش فرهنگی بالایی است حصارهای فرهنگی را درک کرده می داند که همین حصارها می توانند رفتار ما و دیگران را چارچوب بندی کند و بر این اساس می تواند نحوه فکر کردن و واکنش نشان دادن در موقعیتهای متفاوت را تعیین کند - فرهنگی ،1390،ص. - 307

-2 هوش

هوش یکی از جذابترین و جالب توجه ترین فرایندهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده میشود .برخی هوش را کنش مغزی و توان روانی موجود زنده می دانند عده ای هوش را بیشتر مربوط به حل مسائل و امور تلقی می کنند .به نظر افرادی دیگر هوش ترکیبی از تفکر و تخیل است و برخی درک روابط علت و معلولی میان پدیده ها میدانند - فرهنگی،. - 1390افراد زیادی با داشتن IQ بالا مهارت های اجتماعی مناسب در تعاملات خود شکست می خورند که علت اصلی آن پایین بودن هوش فرهنگی می باشد.در محیط های فرهنگی جدید علایم و نشانه های آشنا عمدتا دیده نمی شود یادر صورت وجود گمراه کننده است بنابراین فرد نمی تواند به چارچوب ادراک قبلی خود تکیه کند و بایستی به توسعه و ایجاد چارچوب جدیدی جهت درک صحیح اطلاعات در دسترس بپردازد.

-1-2 هوش فرهنگی

پیترسون هوش فرهنگی را استعداد به کارگیری مهارتها و توانایی ها در محیط مختلف تعریف کرد - موین هان و پیترسون - 2005 یکی از نظریات مطرح که منشا هوش فرهنگی می باشد نظریه رابرت استرنبرگ است که هوش ره به سه بخش مجزا از هم تفکیک کرده و سه نوع شامل هوش عقلانی و هوش تجربی و هوش محتوایی می داند . هوش عقلانی یا عواملی به کارکردهای عقلانی فرد توجه دارد هوش تجربی که به نوعی هوش خلاق است به چکونگی کسب دانش و مهارت فرد پرداخته و اینکه چگونه فرد تجربیات گذشته خود را به کار گرفته وبه اعمال و کارهای پیش روی خود تعمیم داده و از آنها بهره می گیرد می پردازد هوش محتوایی در برگیرنده مفاهیم کاربردی هوش تجربی و چگونگی انطباق فرد با محیط و غلبه بر آن جهت رسیدن به هدفهای مورد نظر خود می باشد. تفکیک این سه از هم کار دشواری است و در عمل فرد در به کارگیری آنها از اختلاط اجتناب ناپذیری تبعیت می کند و به راحتی نمی توان تشخیص داد که کدام یک بر دیگری مرجح می باشد - فرهنگی،1390،ص. - 307

هوش فرهنگی چارچوبی برای یکپارچه سازی مفاهیم و پژوهش های مربوط به به دو حوزه هوش وفرهنگ با یکدیگر است هوش فرهنگی ساختاری مستقل از فرهنگ داشته که در یک محیط فرهنگی خاص به کاربرده می شود ولی مختص محیط نبوده بلکه ظرفیت موثر بودن میان فرهنگهای مختلف است نه فقط درون فرهنگی ویژه . این مفهوم مفهومی پویا و درگذر است و دائماز حالی به حالی دیگر بدل می شود - فرهنگی ،ص. - 317 آمارها نشان می دهد که بسیاری از ورشکستگی های تجاری هنگامی رخ می دهد که افراد از فرهنگهای مختلف درک درستی ندارند . در فرهنگهای مختلف و حتی خورده فرهنگها در درون یک فرهنگ ملی طیف وسیعی از احساسات و عواطف وجود دارد به نحوی که تفاوت در زبان و قومیت و بسیاری خصوصیات دیگر می تواند به عنوان منابع تعارض بالقوه ظهور کند و در صورت نبودن درک صحیح توسط روابط کاری مناسب را با مشکل مواجه سازد. بنا بر این اثرات تفاوتهای فرهنگی و مدیریت این گونه تفاوتها از مقوله های پیچیده می باشد. این تفاوتهای بین فرهنگ های ملی یکی از عوامل مهم تعیین کننده نوع رفتار می باشد - پور حافظی و دیگران،. - 1392

گر چه بهره هوشی از سالهای دور مورد توجه روانشناسان قرار داشته و آزمونهای بسیاری برای سنجش و تقویت آن ارائه گردیده است اما ابعاد جدید هوش مانند هوش عاطفی و هوش فرهنگی تنها در سالهای اخیر مورد توجه و بحث قرار گرفته است . عده ای این نوع از هوش را یک نوع شایستگی چند وجهی می دانند که شامل دانش فرهنگی عمل به صورت متفکرانه و فهرستی از مهارتهای رفتاری می باشد.در واقع هوش فرهنگی ظرفیتی است که به افراد اجازه می دهد تادر برابر طیف گسترده فرهنگها درک و فهم درستی داشته باشند و به طور مناسب عمل کنند - رحیم پور،. - 1393 افرادی که از سطح هوش فرهنگی بالاتری برخوردارند در برابر عواطف و حالات فیزیکی تسلط بیشتری دارند - ارالی و دیگران 2006 - و توانایی درک و تفسیر و انطباق رفتاری با زمینه های فرهنگی یکی از مهارت هایی است که اساسا برای افراد شاغل در شرکتهای بین المللی بسیار مهم است . در اقتصاد جهانی رو به رشد امروزی روشهای امکان پذیر برای مدیریت اثر بخش افراد بسیار زیاد می باشد که استفاده از هر کدام از روشها بستگی به فرهنگ افراد مورد مطالعه دارد.درک رفتار افراد نیاز به تشخیص دقیق محیط فرهنگی کار دارد.فهم و درک گروهها نیز به اندازه فهم و درک افراد مسئله با اهمیتی است مدیران موفق می دانند که باید با فرهنگهای متنوع شغلی ملی و سازمانی انطباق و سازگاری داشته باشند - ارالی و موساکوفسکی . - 2004 شناخت و عکس العمل ماهرانه در برابر تفاوتهای فرهنگی امکان کارایی و سود بخشی را برای پروژه ها بهبود می بخشد.هوش فرهنگی کمک میکند تا مدیران بیاموزند که چگونه به شکلی اثر بخش با افرادی متعلق به بسترهای فرهنگی متفاوت کار کنند.

-3 مؤلفه های هوش فرهنگی

-3-1 فراشناختی_ هوش فرهنگی:

روشی است که یک فرد تجارب بین فرهنگی را از آن طریق استدلال می کند. این استراتژی بیانگر فرایندهای است که افراد برای کسب و درک دانش فرهنگی به کار می برند این امر زمانی اتفاق می افتد که افراد در مورد فرایندهای فکری خود و دیگران قضاوت می کنند در واقع فرد دانش فرهنگی خود را در تعامل با فرهنگ های نا آشنا تصحیح و تعدیل می کند با وجودی که دارای دانش فرهنگی لازم در تعامل با فرهنگ های نا آشناست همراه با دریافت باز خورد این شناخت را اصلاح و تکمیل می کند. فرد دارای هوش فرهنگی فراشناختی نسبت به محیط قانونی و اقتصادی سایر کشورها مطلع است اصولا فرهنگ ساختار زیرنظامهای اقتصادی و اجتماعی و فناوری در جامعه است .در کل دانش هوش فرهنگی درک فرد را تشابهات و تفاوتهای فرهنگی و شناخت سیستم های اقتصادی نیز و قانونی و هنجارها و زبان های دیگر است - پورحافظی و دیگران،. - 1392

-3-2 شناختی_ هوش فرهنگی:

شناخت یک فرد در مورد شباهتها و تفاوتها ی فرهنگ ها است و دانش عمومی در مورد فرهنگها در مورد اعتقادات و باورهای مذهبی و معنوی و ارزشها و باورها در مورد کار زمان ارتباطات خانوادگی آداب و رسوم را انعکاس می دهد. فردی که از جنبه ذهنی و شناختی دارای هوش فرهنگی نیرومندی باشد مفاهیم مشترک را زود پیدا میکند .یادگیری مفاهیم فرهنگ دیگران به درک و شناخت رفتارهای آنان کمک کرده برقراری ارتباط را ساده می نماید با این حال بعضی از رسوم را براحتی نمی توان شناخت زیرا بسیاری از مردم در این موارد تودار بوده و از بیان ویژگی های فرهنگی خود به دیگران اجتناب می کنند یا گاهی حتی خود نیز از تحلیل و تبیین فرهنگشان عاجزند - پورحافظی و دیگران،. - 1392

-3-3 انگیزشی_ هوش فرهنگی :

میزان علاقه فرد را برای آزمودن فرهنگ های دیگر و تعامل با افرادی از فرهنگ های مختلف را نشان    می دهد این انگیزش شامل ارزش درونی افراد برای تعاملات چند فرهنگی و اعتماد به نفسی است که به فرد این امکان را می دهد تادر موقعیتهای فرهنگی مختلف به صورت اثر بخش عمل کنند.در واقع فرد با کسب تجربه و یا کسب آموزشهای پیشین در تعاملات خود به اعتماد نفس رسیده و قادر خواهد بود وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد و حتی خواستار زندگی در فرهنگهای نا آشنا می باشد.حجم و جهت انرژی افراد برای تعامل موثر در فرهنگ جدید را نشان می دهد - پورحافظی ودیگران ،. - 1392

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید