بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی دبیران دوره دوم متوسطه شهر اصفهان انجام شد . روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش ، کلیه دبیران دوره دوم متوسطه شهر اصفهان به تعداد 3537 نفر بودند . جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 338 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای متناسب با حجم انتخاب شدند . برای جمع آوری داده های مورد نیاز ، از پرسشنامه های استاندارد هوش فرهنگی آنگ و همکاران - 2004 - و خودکارآمدی شوارتزر و جروسالم - 1979 - استفاده شده است .
روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن ها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 0/80 و 0/81 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار بسته آماری در علوم اجتماعی نسخه 19 و در دو سطح توصیفی و استنباطی - آزمون های رگرسیون چند گانه، ضریب همبستگی پیرسون - تحلیل شد . یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین هوش فرهنگی و ابعاد آن با خودکارآمدی دبیران رابطه مثبت و معنادار - - p<0.01 وجود داشته است و از بین متغیرهای مورد مطالعه در رگرسیون بهترین پیش بینی کننده خودکارآمدی در گام اول بعد راهبرد - فراشناخت - و در گام دوم بعد انگیزش از هوش فرهنگی بوده است و رابطه ابعاد دانش - شناخت - و رفتار از هوش فرهنگی با خودکارآمدی معنادار نبوده است .
کلمات کلیدی : هوش فرهنگی ، خودکارآمدی ، دبیران
مقدمه
در میان مهارتهای مورد نیاز قرن حاضر، توانایی تطبیق مستمر با افرادی از فرهنگ های مختلف و توانایی اداره ارتباطات بین فرهنگی حائز اهمیت است. محیط کارجهانی، نیاز به افرادی دارد که به فرهنگ های مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد سایر فرهنگ ها ارتباط مناسب برقرار کنند. برای این منظور، افراد نیاز به هوش فرهنگی1 دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزشها، سنتها و آداب و رسوم متفاوت است از آنچه به آنها عادت کرده است و کارکردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است - فیاضی و احمدی ، . - 1383 مفهوم هوش فرهنگی یا CQ برای نخستین بار توسط ارلی و آنگ از محققان دانشکده کسب و کارلندن مطرح شد. هوش فرهنگی به عنوان توان فهم و درک بنیان های تعامل بین فرهنگی ، توسعه دادن رویکردی خلاق و منعطف به تمایل های بین فرهنگی و در نهایت ایجاد مهارت های سازگاری و نشان دادن رفتارهایی است که می توان آن ها را در موقعیت های بین فرهنگی اثربخش دانست - انگ و داین ،2008،ص . - 3-4 لیورمور - 2010 -
هوش فرهنگی را قابلیتی برای عملکرد موثر میان ملت ها، اقوام و فرهنگ های سازمانی تعریف کرده است.در دنیای امروز رشد روز افزون تنوع فرهنگی در محیط های کاری، باعث ایجاد علاقه شدید در محیط کار به بررسی اثرات فرهنگ و تفاوتهای فرهنگی و چالش های جدیدی که برای سازمان ها و رهبران و کارمندانشان به وجود آمده ، شده است. تحقیق و بررسی در رفتار سازمانی و روان شناسی، آشکار می کند که فرهنگ، اغلب فرایندها و پیامدهای سازمانی را تحت تأثیر قرار می دهد، بنابراین محققان برای بررسی و جستجوی بهترین ابزار فعالیت و اداره کردن محیط هایی که دارای تنوع فرهنگی هستند، هوش فرهنگی را معرفی کرده اند - مودی، . - 2007 از دیدگاه ارلی و موساکوفسکی - 2004 - هوش فرهنگی مشتمل بر چهار مولفه می باشد که عبارتند از: فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری.
هوش فرهنگی فراشناختی یعنی چگونه می توان تجارب متنوع را حس و درک کرد؟ و چگونه می توان بر پایه تفاوت های فرهنگی برنامه ریزی موثر داشت - لیورمور، . - 2011 انگ و همکاران - 2007 - اظهار نموده اندکه افراد با هوش فرهنگی فرا شناختی بالاتر ، از تفاوت های فرهنگی افراد در طول تعاملات آگاه می باشند . بعد شناختی بعد منطقی، عینی و بر اساس ظرفیت ها و ساختارهای ذهنی ماست که به ما فرصت می دهد در مورد آنچه رخ می دهد فکر کنیم - پلام، . - 2013هوش فرهنگی انگیزشی ،عبارتست از توانایی تمرکز، هدایت و صرف انرژی برای یادگیری و رفتار در موقعیت های متفاوت فرهنگی، که نشان از علاقه، باور ، حرکت به سمت سازگاری بین فرهنگی، توانایی فرد برای درگیر شدن و ثابت قدم ماندن در چالش های بین فرهنگی دارد - داین و همکاران ،. - 2009
شخصی که در بعد انگیزشی، هوش فرهنگی پایینی داشته باشد، هنگامی که در دستیابی به هدف دچار ناامیدی اولیه گردد، »انتظارات کارآمدی« به طور تصاعدی افت پیدا می کند، »تصویر از خود« منفی پیدا می کند و از تعامل با دیگران دوری کرده و انزوا اختیار می کند - باندورا، 2000، ص . - 113 هوش فرهنگی رفتاری،یعنی قابلیت رفتارهای کلامی و غیر کلامی موثر در تعامل های فرهنگی - لیورمور، . - 2011 رفتارهای کلامی و غیر کلامی مناسب، کنش های اجتماعی، مقایسه ها و پیام های دریافتی فرد از محیط اجتماعی می تواند کارایی شخص را کاهش یا افزایش دهد. فرد ، باورهای خودکارآمدی را از رفتارهای دیگران و از محیط اجتماعی دریافت می کند، ایجاد می کند و گسترش می دهد و به فرد کمک می شود تا تلاش بیشتری را به کار برد و پشتکار مورد نیاز را برای موفقیت تداوم بخشد. این مساله ،رشد پیوسته ی مهارت ها و کارآمدی شخص را در پی دارد - محمدی و همکاران ، . - 1392
در عصر کنونی از یک طرف پدیده پیچیدگی محیط ها ، سازمان ها را بر آن داشته تا پاسخ های بسیار گوناگون و متفاوتی را در قبال پیچیدگی های محیطی و فضای رقابتی داشته باشند. یکی از عملی ترین شیوهها ، ترغیب کارکنان به این امر است که با تمام وجود خود را وقف کار کنند و از این طریق »خود« تمام عیار خویش را در کار بیابند، که پیامد آن کارکنانی خلاق و نوآور در پاسخگویی به محیط متلاطم خواهد بود. از جمله عوامل فردی که مورد توجه ویژه محققان رواشناسی سازمان برای انجام موفقیت آمیز کار قرار گرفته است، خودکارآمدی1می باشد - گلچین و سنجری، . - 1391 تغییرات سازمانی و پیشرفتهای تکنولوژیکی سازمانها می طلبد که نیروی انسانی خودکار آمد شود و در موقعیت های کاری برای حل مسائل درون سازمان بیشتر فعالیت کرده و پویا عمل کند.
در هماهنگی با این تغییرات ،سازمان ها از کارکنان خود توقعات گسترده ای دارند، از جمله انتظار دارند کارکنان در کارشان ابداع و نوآوری داشته باشند، ابتکارات فردی نشان دهند، خود تصحیح و خود ارزیاب شوند و مسئولیت آنچه که در کارشان اتفاق می افتد را بر عهده گیرند - رادر، . - 2003 این مفهوم توسط بندورا - 1997 - تحت عنوان خودکارآمدی مطرح شده که به باورها و قضاوتهای فرد به تواناییهای خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد. بسیاری از رفتارهای انسان با ساز و کارهای نفوذ برخود، بر انگیخته و کنترل می شوند. در میان مکانیسم های نفوذ برخود، هیچ کدام مهم تر و فراگیرتر از باور به خودکارآمدی شخصی نیست .انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیت های متفاوت به تغییرات باورهای خودکارآمدی آنان وابسته است. - عبدالهی، . - 1385
خودکارآمدی به معنی ایمانی است که شخص به خود دارد که رفتاری خاص را با موفقیت اجرا کند و انتظار نتایج حاصل از آن را داشته باشد - فیضی و خضرلو، . - 1391 بندورا مفهوم خودکارآمدی را به عنوان بخشی از نظریه مهم یادگیری اجتماعی گسترش داده است و موجبات درک بیشتر آن را فراهم نموده است که در نظریه شناختی اجتماعی پیشرفت کرده است. - ردموند، . - 2010انگیزش، احساسات و فعالیت ها پایه بسیاری از عقاید برای اقدام در جهت هدف می باشند. این مفهوم خودکار آمدی به عنوان مبنای نظریه شناختی – اجتماعی بندورا مطرح شده و در طی چند سال بارها و بارها مورد آزمون قرار گرفته و مداوماً نشان دهنده ی رابطه قوی بین رفتار انسان و ساختار خود کارآمدی وی بوده است - هایت، . - 2011 افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند معتقدند که می توانند به طور موثر بارویدادها و شرایطی که پیش رو دارند برخورد کنند.
از آنجایی که آنان در برابر مشکلات انتظار موفقیت دارند در تکلیف استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل می کنند - اکبری، . - 1387 بندورا معتقد است که باورهای خودکارآمدی در سه جنبه عمومیت ، نیرومندی و سطح از هم متفاوتند. عمومیت: به درجه ای از میزان تعمیم پذیری موقعیت ها اطلاق می شود. اصل اساسی دیگر خودکارآمدی و پشتوانه دیگر از آن این استکه بخشی از عملکرد و انگیزش متأثر از باورهای مردم درباره ی توانایی هایشان مبنی بر این که می توانند انجام دهند، می باشد - گاندی به نقل از ردموند، - 2010 نیرومندی: به میزان باور راسخ فرد به انجام موفقیت آمیز کار در سطوح مختلف از دشواری اشاره دارد. یعنی باور فرد مبنی بر این که قوی است یا ضعیف - لانینبرگ ، . - 2011سطح : میزان سختی کار را اندازه می گیرد - به عنوان مثال، آسان، متوسط و سخت - و احساس افراد نسبت به انجام یک کارخاص است. یعنی سطحی از دشواری که فرد اعتقاد دارد که می تواند به آن دست پیدا کند - لانینبرگ، . - 2011
هدف
امروزه اهمیت آموزش و پرورش بر هیچ کس پوشیده نیست ، سرمایه ی امروز و آینده ی ما است. معلمی هم یکی از مشاغل مهم و اساسی هر جامعه ای محسوب می شود که مسئولیت هدایت یک نسل را بر عهده دارد، با توجه به این که سازمان آموزش و پرورش تنوع فرهنگی زیادی دارد و افرادی با فرهنگ های متفاوت را در خود جای داده است ، پژوهشگر را بر آن داشت تا روابط بین این متغیرها را بررسی کند. یافته های پژوهش حاضر مشخص خواهد کرد که در مدارس کدام یک از ابعاد هوش فرهنگی بهتر می توانند خود کارآمدی دبیران را پیش بینی کنند؟ و همچنین به مسئولان آموزش و پرورش و مدارس کمک می کند تا در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های آینده آنها را مورد استفاده قرار دهند. از این رو پرداختن به این موضوع در مدارس که خرده سیستمی از سیستم بزرگ آموزش و پرورش محسوب می شوند ، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با توجه به مطالب مطرح شده در مورد اهمیت خودکارآمدی در دبیران در پیشبرد اهداف سازمانی، پژوهشگر درجستجوی روابط احتمالی میان این مولفه ها است تا روسا و مدیران سازمان آموزش و پرورش بتوانند با تقویت هوش فرهنگی ، خودکارآمدی را ارتقاء داده و کارکنان خود کارآمدتر و فعالانه تر به فعالیت در سازمان بپردازند و در جهت تحقق اهداف نظام آموزشی و بهبودکیفیت آموزشی گام بردارند. فرضیه های پژوهش عبارتند از:
-1 بین هوش فرهنگی و ابعاد آن با خودکارآمدی دبیران رابطه وجود دارد.
-2 ابعاد هوش فرهنگی توان پیش بینی خودکارآمدی دبیران را دارد.
تئو ری و پیشینه تحقیق
نوابخش و همکاران - 1390 - پژوهشی با هدف اندازه گیری هوش فرهنگی دانشجویان و به منظور تعیین شایستگی های کاری آنها انجام دادند. این تحقیق نشان می دهد که توانایی رفتاری بیشترین تأثیر را بر شایستگی می گذارد و سپس توانایی انگیزشی، شناختی و فراشناختی. نوروزی - 1390 - به پژوهشی تحت عنوان »بررسی تأثیر هوش عاطفی و هوش