بخشی از مقاله

چکیده

در سال های اخیر زنجیره تأمین نظر بسیاری از محققین و صنعتگران را به خود جلب کرده است.عملکرد زنجیره تأمین به فعالیت های گسترده زنجیره تأمین جهت برآورده کردن نیازهای مشتریان اشاره دارد که شامل قابلیت دسترسی به محصول، تحویل به موقع و موجودی و ظرفیت لازم در زنجیره تأمین برای عملکردی مناسب است. عملکرد زنجیره تأمین مرزهای شرکت را پشت سر میگذارد، مواد اصلی، قطعات، مونتاژهای فرعی و محصولات نهایی و توزیع آنها توسط کانالهای مختلف انجام میپذیرد.

در این تحقیق با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی - به عنوان روش تصمیمگیری چند معیاره - ، عوامل با اهمیت در ارزیابی و رتبه بندی سازندگان قطعات یدکی یک شرکت معدنی ارایه گردید جامعه آماری این تحقیق بخشی از مدیران، رؤسا و سرپرستان میباشد که از میان آنها 120 نفر به صورت تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران انتخاب گردید. بر اساس نتایج، شاخص گارانتی و خدمات پس از فروش بیش ترین اهمیت و شاخص قابلیت اعتماد کم ترین اهمیت را در ارزیابی تأمین کنندگان داشتند.

-1 مقدمه

در دهه 1980 با افزایش تنوع در الگوی مورد نظر مشتریان، سازمان های تولیدی به طور فزاینده ای به افزایش انعطاف پذیری در خطوط تولید، بهبود محصولات و فرآیندهای موجود و توسعه محصولات جدید برای ارضای مشتریان علاقه مند شدند. که این موضوع چالش های جدیدی را برای آنها رقم زد. در دهه 1990 به موازات بهبود در توانمندی های تولید، مدیران صنایع درک کردند که مواد و خدمات دریافتی از تأمین کنندگان مختلف تأثیر بسزایی در افزایش توانمندی های سازمان برای برخورد با نیازمندی های مشتریان دارد که این امر به نوبه خود، تأثیر مضاعفی در تمرکز سازمان و پایگاه های تأمین و استراتژی های منبع یابی بر جا نهاد؛ بنابراین انتخاب تأمین کنندگان مناسب به یکی از ضرورت های هر سازمانی تبدیل گردید.

امروزه برای حل مسایل پیچیده در بررسی موضوعات مختلف از جمله مسایل اقتصادی و اجتماعی، باید اولویت ها را تعیین کرد. به عبارت دیگر باید در خصوص اولویت ها به نوعی توافق برسیم. بیش تر افراد بر این باورند که زندگی آن قدر پیچیده است که جهت حل مسایل آن باید به روش های پیچیده تفکر روی آورد؛ البته در راستای ساده سازی علمی، باید چهارچوبی یافت که ما را قادر سازد تا در خصوص مسایل پیچیده به شیوه ای ساده و عملی بیندیشیم. در علم تصمیم گیری که در آن انتخاب یک راهکار از بین راه های موجود یا اولویت بندی آن راهکارها مطرح است، چند سالی است که روش های MCDM خصوصاً AHP جای خود را باز کرده اند.

روش تحلیل فرآیند سلسله مراتبی AHPبیش از سایر تکنیک ها و روش ها در علم پژوهش در عملیات مورد استفاده قرار گرفته است.در این تحقیق سعی شده است که به ارزیابی و رتبه بندی سازندگان قطعات یدکی یک شرکت معدنی به روش AHP با اهداف زیر پرداخته شود: هدف اصلی این تحقیق بررسی و ارایه رویه ای برای انتخاب سازندگان داخلی قطعات یدکی با استفاده از روش AHP میباشد. همچنین میتوان اهداف فرعی این تحقیق را به صورت زیر برشمرد:

.    بررسی و شناسایی و تعیین شاخص های مؤثر بر ارزیابی سازندگان داخلی قطعات یدکی.

.    بررسی و تعیین وزن و درجه اهمیت شاخص ها.

.    بررسی و محاسبه رتبه هر تأمین کننده.

-2 پیشینه تحقیق

برای مبحث ارزیابی تأمین کنندگان، مطالعاتی در نقاط مختلف دنیا صورت گرفته است. در این بخش سعی شده است که مروری بر این تحقیقات انجام یافته و نتایج آنها ارایه گردد. باقرزاده آذر و دری[1] نگرشی مفید به کاربرد فرایند تحلیل شبکهای - که یک متدولوژی تصمیمگیری چند معیاره است - برای ارزیابی مسایل مربوط به گزینش تأمین کننده را ارایه دادند. در این پژوهش، یک مدل فرایند تحلیل شبکهای به عنوان چارچوبی برای کمک به مدیران در جهت تعیین هدف ارزیابی، تعیین مهمترین عامل ارزیابی و گزینش بهترین تأمین کننده راهبردی در زنجیره تأمین پیشنهاد شد. برای حل مدل آرمانی چند گزینه ای از برنامه /,1*2 8 استفاده شد.

برای پشتیبانی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان در حالت چند محصولی، از چند تأمین کننده با ظرفیت محدود به ارایه اجزای اصلی یک سیستم پشتیبان تصمیم پرداخته شد. بدین منظور سه نوع مدل متفاوت تخفیف پیشنهاد شد و هر تأمین کننده بر اساس یکی از این سه مدل، تخفیفات خود را ارایه نمود. ابتدا بر اساس مطالعات انجام شده، معیارهای مؤثر در ارزیابی توانمندی تأمین کنندگان استخراج شد. این عوامل با توجه به موقعیت خرید، نوع صنعت برای خرید محصولات مورد نیاز، توسط خریدار انتخاب و میزان اهمیت آنها تعیین گردید، سپس با استفاده از مدلهای تصمیم گیری چند معیاره به ارزیابی تأمین کنندگان پرداخته و امتیاز هر یک از آنها محاسبه شد. در این مرحله برای تبدیل معیارهای کیفی به کمی از اعداد فازی استفاده شد.

تأمین کنندگان بر حسب امتیازهای کسب کرده، رتبه بندی شدند. سهم هر تأمین کننده از کل مقدار سفارش مورد نظر بر اساس یک مدل ریاضی چند هدفه با اوزان مشخص، تعیین گردید. عزیزی و شاعرلر[2] به پیشنهاد مدل های - $ بازهای با ناحیه اطمینان برای ارزیابی و انتخاب بهترین تأمین کننده در حضور محدودیتهای وزنی و داده های نادقیق پرداختند. در این تحقیق رویکرد جدیدی مبتنی بر - $« با مرزهای کارآ و ناکارآ» را برای ارزیابی و انتخاب بهترین تأمین کننده در حضور محدودیت های وزنی و داده های نادقیق پیشنهاد شد. در مقایسه با - $ سنتی، رویکرد - $ با مرزهای کارآ و ناکارآ میتواند بهترین تأمین کننده را به درستی و به آسانی شناسایی کند.

کدخدازاده و همکاران[3] به انتخاب تأمین کننده در یک شرکت تولیدی مواد غذایی با در نظر گرفتن معیارهای هزینه، کیفیت، سرویس، نوع روابط و ساختار سازمان تأمین کننده پرداخته شد. برای ارزیابی تأمین کننده ها بر اساس معیارهای ذکر شده از سیستم استنتاج فازی استفاده شد. ورودی این سیستم، امتیاز هر تأمین کننده در هر معیار بود که با روش $+3 به دست آمده و خروجی آن امتیاز نهایی هر تأمین کننده بود. در نهایت، تأمین کنندهای انتخاب شد که با اینکه در قیمت و کیفیت بهترین نبود؛ ولی به علت عملکرد مناسب در تمامی معیارها بالاترین امتیاز را کسب کرد.

سپهوند [4] در پژوهشی با استفاده از روش $+3 برای اولویت بندی ویژگی های مشتری و استفاده از دو سری از خانه های کیفیت در مدل 4 - ، روشی جدید برای انتخاب بهترین تأمین کننده ارایه نمود و در انتها برای سنجش کارایی روش پیشنهادی، به اجرای آن در شرکت زمزم پرداخت. زائو و لی آنگ[5] برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان، در تحقیقی از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی استفاده کردند. آنها معیارهای ارزیابی را به چهار دسته طبقه بندی کردند که شامل: - 1 - توانایی خدماتی - - 2 توانایی شرکت - - 3 توانایی مشارکت - - 4 توانایی رشد پایدار، بود. با مشخص کردن اوزان هر معیار، امتیازهای هر معیاری در وزن آنها ضرب شده و برای هر تأمین کننده یک امتیاز به دست می آید، بدین ترتیب بهترین تأمین کننده انتخاب میشود.

وکارکا و همکاران [6] در تحقیقی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کننده مورد نظر یک سیستم خبره طراحی کردند. این سیستم خبره به گونهای طراحی شده بود که متغیرهای انتخاب تأمین کنندگان را فرموله مینمود. پایگاه دانش آن بر اساس ادبیات موجود در حوزه خرید و تأمین شکل گرفته بود. همچنین این سیستم به کاربران این امکان را میداد که معیارهای انتخاب تأمین کنندگان در یک حالت خاص را به دست آورند.

کوک>7] برای ارزیابی مقدماتی تأمین کنندگان مناسب، در تحقیقی سیستمهای استدلال مبتنی بر مورد را مطرح نمود. سیستمهای استدلال مبتنی بر مورد در گروه سیستمهای هوش مصنوعی قرار میگیرند. این سیستم یک پایگاه اطلاعاتی نرم افزاری است که اطلاعات مفیدی با استفاده از تجربیات قبلی برای تصمیم گیرندگان فراهم میکند. سیستمهای استدلال مبتنی بر مورد، یک رویکرد جدیدی است و سیستمهای محدودی تاکنون برای پشیبانی فرآیند تصمیم گیری خرید در این زمینه توسعه یافته اند.

کارپک و همکاران[8] در تحقیقی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان، مدل برنامه ریزی ریاضی را مطرح کردند. در این مدل شرایط تصمیمگیری را به نحوی فرموله میکنند که سود ممکنه حداکثر و هزینه ها حداقل شود. این مدلها واقع گرایانه تر هستند، چون تصمیم گیرندگان با ارایه تابع هدف، تا حدودی شرایط مطلوب را ترسیم میکنند. قدسی پور و آبرایان[9] در پژوهشی، به بررسی موضوع ارزیابی تأمین کنندگان پرداختند.

آنها با ترکیب فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و برنامه ریزی ریاضی روشی برای ارزشگذاری معیارهای محسوس و نامحسوس و بهینه سازی سفارش های تخصیص داده شده به هر سازنده ارایه دادند. نخعی کمال آبادی،امیرآبادی و محمدی پور به بررسی انتخاب استراتژی بهینه بر اساس تحلیل SWOT و روش فرایند تحلیل شبکه ای پرداختند.آنها با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای در شرکت پتروشیمی اراک به انتخاب استراتژی بهینه براساس SWOT پرداختند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید