بخشی از مقاله

چکیده

تربیت ساحت های مختلفی دارد. از جمله ساحت های تربیت می توان به تربیت جسمی، اخلاقی، اجتماعی، دینی، جنسی ، جنسیتی و  ... اشاره کرد. در این میان تربیت جنسیتی کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است که ضامن سلامت روانی و رفتاری فرد و جامعه خواهد بود. از آن جا که شکل گیری هویت جنسیتی از سال های کودکی آغاز می گردد وکودکان ،کلیشه ها و رفتارهای جنسیتی متعددی را اکتساب می کنند، توجه به عوامل تاثیر گذار بر تربیت جنسیتی حایز اهمیت است. این عوامل به دو دسته وراثت و محیط تقسیم می شوند.

وراثت از طریق هورمون های پیش از تولد به سطح فعالیت بیشتر و پرخاشگری آشکار پسرها و ترجیح کودکان برای همبازی هم جنس کمک می کند. اما والدین ، معلمان ، همسالان و ... نیز بسیاری از پاسخ های مرتبط با جنسیت را ترغیب و  تشویق می کنند . این پژوهش که در زمره تحقیقات مروری و کتابخانه ای به شمار می آید در صدد تبیین و تشریح چگونگی تاثیر خانواده و مدرسه بر تربیت جنسیتی کودکان است. نتایج این تحقیق نشان می دهد کودکانی که نقش جنسیتی متناسب یافته اند و    آن هایی که از هویت جنسیتی خود راضی اند ، در سال های بعد عزت نفس بالایی خواهند داشت . در مقابل کودکانی که نقش جنسیتی نامتعارف یافته اند و آن هایی که از هویت جنسیتی خود ناخشنودند از لحاظ احساس ارزشمندی افت خواهند کرد.

مقدمه

از اولین جنبه های شکل گیری هویت هر فرد، هویت جنسیتی اوست که به طور شگفت آوری شکل گیری این هویت تحت تأثیر فرهنگ هر جامعه است. در اغلب فرهنگ ها تمایز بیولوژیکی بین زن و مرد به صورت شبکه ی گسترده ای از باورها نمایان می شود که تقریبا تمام حیطه های فعالیت انسان را زیر نفوذ خود دارد. تعریف رفتار صحیح اجتماعی، نقش ها و خصوصیات شخصی در فرهنگ های گوناگون متفاوت است و ممکن است با گذشت زمان در فرهنگ معینی این جوانب نیز تغییر کند.

هویت جنسیتی شامل مجموعه ای از نگرش ها،الگو های رفتاری و صفات جسمی است که بیشتر با هنجار های فرهنگی جامعه و کمتر با فطرت و طبیعت ارتباط دارد. در شرایط طبیعی هویت جنسیتی یعنی حس شخصی ای که هر فرد، مرد یا زن ، از زن یا مرد بودنش دارد به گونه ای که صفات،ارزش ها و رفتار هایی که به خود نسبت می دهد با هنجارها و فرهنگ جامعه در یک راستا باشد که در این صورت فرد هیچ مشکل جنسیتی ندارد.

این مسئله از آن نظر دارای ارزش و اهمیت است که اگر کودکی با توجه به جنسیت خود پرورش نیابد - تربیت دختران با شیوه های پسرانه و تربیت پسران با شیوه های دخترانه - ممکن است در آینده در پیدا کردن هویت جنسیتی ثابت خود دچار مشکل شود. بنابراین باید با پسران و دختران به گونه ای رفتار شود تا باعث تقویت و پررنگ شدن این خصوصیات درآنان شود. دو عامل اساسی که در نقش یابی جنسیتی در کودکان تأثیر گذار است،وراثت و محیط می باشد.

برخی از تفاوت هایی که بین زن و مرد در بسیاری از فرهنگ های جهان وجود دارد عبارت اند از : سطح فعالیت و پرخاشگری آشکار مردان، حساسیت هیجانی زنان و ترجیح دادن همبازی هم جنس در بین گونه های پستاندار به نقل ازکه طبق دیدگاه تکاملی، زندگی بزرگسالی نیاکان مرد ما عمدتا به سمت رقابت کردن برای همسر گزینی و زندگی نیاکان زن ما به سمت بزرگ کردن بچه ها گرایش دارد. بنابراین مردان از لحاظ ژنتیکی برای تسلط و زنان برای صمیمیت، تأثیر پذیری و همکاری آمادگی یافته اند که این نشان دهنده تأثیر گذاری وراثت بر نقش یابی جنسیتی می باشد. ولی شواهد زیادی نشان می دهند که نیروهای محیطی در خانه، مدرسه و در جامعه همراه با تأثیرات ارثی، نقش یابی جنسیتی نیرومندی را در اوایل کودکی ایجاد می کنند.

[1] بنابراین یکی ازموضوعات بسیار مهمی که در تربیت فرزندان باید به آن توجه ویژه نمود، موضوع تربیت جنسیتی آن هاست که در تربیت جنسیتی کودکان همان طور که گفته شد عوامل مختلفی از جمله : مدرسه، همسالان، رسانه ها و... نقش دارند که در این میان نقش خانواده و مدرسه در شکل گیری هویت جنسیتی از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین در این مقاله نگارندگان تلاش نموده اند چگونگی نقش خانواده و مدرسه را در تبیین و تنویر هویت جنسیتی و تربیت جنسیتی کودکان مورد بررسی قرار دهند. این پژوهش با استفاده از روش مروری و کتابخانه ای ضمن مراجعه به کتب و مقالات و رساله های دانشجویی به گرد آوری اطلاعات مربوطه می پردازد.

سوال پژوهشی :

خانواده و مدرسه در تربیت جنسیتی دانش آموزان چه نقشی دارند؟

بیان مسئله :

تربیت کودکان که در خانواده، مدرسه و محیط اجتماعی گسترده تر اتفاق می افتد، حیطه های مختلفی دارد. از جمله حیطه های تربیت کودکان می توان به تربیت جسمی، اخلاقی، اجتماعی، دینی، جنسی ، جنسیتی و ... اشاره کرد. در این میان تربیت جنسیتی کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است که سلامت روانی و رفتاری فرد و جامعه را تضمین می کند . هویت جنسیتی مجموعه ای از نگرش ها، الگوهای رفتاری و صفات جسمی تعیین شده توسط فرهنگ است که معمولا تداعی کننده ی مردانگی و زنانگی است.

[2] مفهومی که فرد از خود به عنوان یک زن و مرد دارد بر اساس وضعیت زیست شناختی و مقوله های اجتماعی - فرهنگی شکل می گیرد.[3] هر یک از ما بزرگسالان، هویت جنسیتی داریم، برداشتی از خویش که از نظر خصوصیات، تا اندازه ای زنانه یا مردانه است.[1] تربیت جنسیتی به این معناست که دختر، دخترانه تربیت و تبدیل به خانم و بانوی خانواده شود و پسر هم پسرانه تربیت شود که بعدا مرد خانواده باشد.

برخی از پسرها بعد از ازدواج تمایل به تکیه به همسر خود دارند و یا دختر ها نحوه همسرداری و رسیدگی به فرزندان را به خوبی نیاموخته اند و یا در اختلاف ها توانایی رفع و حل مسئله را ندارند که این موضوع مستقیما به دوران کودکی و نحوه تربیت فرزندان برمی گردد. خانواده و مدرسه از جمله مهم ترین نهادها در تربیت کودکان محسوب می شوند به گونه ای که جایگاه این دو نهاد در تربیت کودکان به ویژه شکل گیری هویت جنسیتی و به تبع آن تربیت جنسیتی آنان غیر قابل انکار است. از آن جا که خانواده اولین نهادی است که کودک تازه متولد شده به آن پا می گذارد، اهمیت این نهاد به مراتب بیشتر از مدرسه است.

چرا که معمولا کودک پس از چند سال - 5-6 سال - زندگی در خانواده وارد نهاد دومی به نام مدرسه می شود. منظور از تربیت صحیح جنسیتی هر گونه تربیت جنسیتی است که به دور از تربیت جنسیتی سنتی باشد به گونه ای که نگرش ها، انتظارات و الگوهای رفتاری مورد انتظار از دختر و پسر را به طور کامل مجزا نکند و از یک کودک، دختر یا پسری با خصوصیات رفتاری کاملا دخترانه و پسرانه نسازد بلکه با کاهش دادن کلیشه های جنسیتی سنتی، فرصت مناسبی را برای یادگیری و پیشرفت آنان فراهم کند.

امروزه بسیاری از مسائل و مشکلات خانوادگی به تربیت دختر و پسر در دوران کودکی آن ها باز می گردد. آن هم تربیتی که بر اساس نوع و جنسیت افراد باشد. از کارکردهای تربیت جنسیتی می توان به تعدیل نقش یابی جنسیتی، شکل گیری صحیح هویت جنسیتی و بهنجاری افراد جامعه اشاره کرد و چنان چه تربیت افراد متناسب با جنسیت آن ها صورت نگیرد، افراد با نوعی سردرگمی ناشی از عدم شکل گیری صحیح هویت جنسیتی و عدم نقش یابی جنسیتی دست و پنجه نرم می کنند و چه بسا با انجام ندادن وظایف مربوط به جنسیت خود برای خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنند، مشکل تراشی کنند.

برخی از آسیبهای توجه نکردن به جنسیّت فرزند عبارتند از: بحران هویت ، همجنس گرایی، بروز روحیه مردانه در دختران و بروز روحیه زنانه در پسران. بنابراین اگر هر یک از اعضای جامعه در نقش خود - دختر یا پسر، مرد یا زن - به خوبی ایفای نقش کنند، سلامت روانی و رفتاری جامعه تضمین خواهد شد. بدین ترتیب ضرورت و اهمیت تربیت جنسیتی کودکان آشکار می گردد. در این مقاله سعی شده است که چگونگی تاثیر عوامل مهمی از جمله خانواده و مدرسه بر تربیت جنسیتی کودکان مورد بررسی قرار گیرد.

نقش خانواده در تربیت جنسیتی کودکان

در فرآیند اجتماعی شدن کودک، خانواده نخستین منبع به شمار می رود به سخن دیگر، کودک در خانواده به عنوان نخستین جامعه خود، بسیاری از رفتار ها و نقش های گوناگون را از والدین و خواهران و برادران خود با یادگیری دیداری می آموزد.[4] بنابراین یکی از مهم ترین نقش های خانواده که در تربیت فرزندانشان حائز اهمیت است، توجه کردن و حساس بودن به تربیت متناسب با جنسیت شان است که آموزش نقش های جنسیتی ممکن است حتی زودتر از آموزش نقش های دیگر شروع شود.

تلاش برای ارتباط دادن معیارهای نقش جنسیتی به پسران و دختران و شکل دادن به رفتارهای متفاوت از همان بدو تولد آغاز می شود که والدین با تولد نوزادان برحسب دختر یا پسر بودنشان انتظارات متفاوتی را که مورد قبول فرهنگ جامعه است بروز می دهند. به این ترتیب کودکان در سنین بسیار پایین به اطلاعاتی درباره جنسیت دست می یابند که از طرف خانواده به آنان آموخته شده است.

[5] مثلا پدران، پسران نوزاد خود را با عباراتی نظیر» سرسخت، قوی، باهوش و ... « وصف می کنند در حالی که دختران را با اصطلاحاتی نظیر » ضعیف، نرم، خوشگل و... « وصف می کنند.[6] بنا به نظر اسپنسر و شیفر کودک از هجده ماهگی تا سه سالگی نقش های جنسیتی خود را می آموزد. [7] پژوهش های انجام شده در خصوص باورهای جنسیتی کودکان و بزرگسالان مؤید این نکته است که جنسیت مقوله مهم و پر قدرتی در درک ما از جهان است.

جامعه ما به مقدار زیادی با سوگیری جنسیتی مواجه است و کودکان به سرعت رفتارهای مربوط به جنسیت را فرا می گیرند .[5] به عقیده تنبام و همکاران - 2005 - کودکان تمایز در رفتار جنسیتی را از رفتار بزرگسالان کسب می نمایند؛ مثلا لباسی که به پسرها پوشانده می شود، حتی از نظر رنگ با لباس خواهرانشان متفاوت است» .[8] پسران را لباس آبی رنگ و دختران را صورتی رنگ می پوشانند .[7]« پسرها گوشواره، گردنبند و گیس ندارند. عروسک، اسباب بازی دختران و تفنگ و ماشین، اسباب بازی پسرهاست.

خلبانی و مهندسی شغل آینده پسر بچه ها است در حالی که هیچ کس از خواهرانشان نمی پرسند که در آینده دوست دارند چه کاره شوند . » پسرها مرد شده اند و مرد که گریه نمی کند « ولی دخترها مرد نشده اند قرار هم نیست که مرد شوند، پس می توانند بگریند. وقتی پسرها در بازی هایشان از در و دیوار بالا می روند دخترها خاله بازی می کنند. اگر کودکی از این نقش ها عدول کند با واکنش اطرافیان رو به رو می شود.[9] در همین راستا پسر بچه ها نقش های جنسیتی پزشک ، پاسبان و خلبان را ایفا می کنند در حالی که دختر بچه ها بازیگر نقش های پرستار ، مادر و خانه دار می گردند و جالب تر این که این ایفاگری نقش غالبا توسط بزرگسالان و بر اساس الگو ها و تصورات قالبی حاکم بر فرهنگ جامعه ی مورد مطالعه تایید و تشویق می گردد.

[7] والدین رفتارهای جنسیتی مناسب و نامناسب را به شیوه های متفاوت پاداش و تنبیه می کنند و درعین حال خودشان نخستین سرمشق های رفتار زنانه و مردانه برای کودکان هستند. والدین، پسران خود را به هر دو صورت کلامی و بدنی بیش از دختران تنبیه می کنند .[10 ] بسیاری از والدین می گویند که می خواهند فرزندان آن ها با اسباب بازی های متناسب با جنسیت بازی کنند. آن ها پیشرفت، رقابت و کنترل هیجان را برای پسرها و رفتار صمیمانه و فعالیت های تحت نظارت دقیق را برای دخترها مهم می دانند .[1]

نحوه ی برخورد والدین با فرزندان باعث می شود ویژگی هایی همچون پرخاشگری، موفقیت، رقابت، اتکای به نفس و استقلال بیشتر از پسرها مورد انتظار باشد همچنین بیشتر آن ها توصیه می شود که برای احقاق حق خود ایستادگی کنند در عوض ازدختر انتظار می رود که سازش کند، مطیع باشد، اختلافات رانه با جنگ و جدال بلکه با صحبت حل و فصل کند مهربان و مراقبت کننده باشد .[11] روش های تربیت عملا این عقاید را منعکس می سازند.

والدین اسباب بازی هایی را برای پسرها تهیه می کنند که بر عملیات و رقابت تأکید دارند - تفنگ، ماشین، ابزارها و فوتبال - و به دختر ها اسباب بازی هایی را می دهند که بر مهرورزی، همکاری و جذابیت جسمی تأکید دارند - عروسک، سرویس چایخوری و جواهرات .[1] - در تربیت جنسیتی توسط خانواده ها مردها با هدف توسعه مهارت ها و استعداد های رقابتی شان در محل کار تربیت می شوند آن ها می آموزند که در مقابل سلطه جویی دیگران مقاومت کنند .

[12] به این گونه است که بزرگسالان استقلال بیشتر و تسلط گرا بودن در تکالیف را از پسر ها بیشتر از دختر ها انتظار دارند از طرف دیگر والدین دختر ها را کمتر ترغیب به تصمیم گیری مستقل می نمایند .[13] پسر ها در صورتی که از دیگران در خواست کمک کنند یا داوطلبانه به کسی کمک کنند از آن ها انتقاد می شود .[10] در جای دیگر در مورد نحوه ایجاد استقلال و وابستگی در دختر ها و پسر ها از نظر لورابرک - 1392 - آمده » والدین به طور فعال استقلال را در پسرها و وابستگی را در دخترها تقویت می کنند برای مثال : والدین هنگامی که پسر با ماشین و کامیون بازی کند، به توجه نیاز داشته باشد، بدود و بالا برود یا سعی کند اسباب بازی هایی را از دیگران بگیرد واکنش مثبت نشان می دهند.

آن ها وقتی با دختر ها تعامل می کنند غالبا فعالیت های بازی را هدایت می کنند، یاری می دهند، مشارکت در کارهای خانه داری را ترغیب می کنند و به هیجانات اشاره می کنند [1] « گلمن و همکاران - 2004 - نشان دادند که والدین از طریق زبانی که به کار می برند علایم غیر مستقیمی در مورد رفتار های قالبی جنسیتی به کودکان منتقل می کنند به طور مثال در توضیح تصاویر به کودکان اغلب به جنسیت فرد موجود در تصویر اشاره می شود.

پژوهشگران در یک تحقیق ، مادران را هنگام صحبت کردن درباره عکس های آلبوم به بچه های 2تا 6 ساله خود مورد مشاهده قرار دادند.[13] مادران اغلب به جنسیت اشاره میکردند حتی زمانی که مجبور به این کار نبودند " این پسر است " "آیا این دختر است؟ " به علاوه آن ها اغلب اظهارات کلی بر زبان می آوردند ، به این صورت که به خیلی یا تقریبا همه ی پسرها و دختر ها اشاره می کردند . "پسرها می توانند دریا نورد باشند " " اغلب دخترها کامیون دوست ندارند " با افزایش سن ، هم مادرها و هم کودکان تعدادفزاینده ای از این اظهارات کلی را به زبان می آورند.[1]

نقش مدرسه در تربیت جنسیتی دانش آموزان

فرآیند نقش پذیری جنسیتی که از بدو تولد آغاز می گردد از طریق حضور فرد در عرصه تلاش های تربیتی و آموزش بسط می یابد.[7] پس از خانواده، مدرسه و آموزگاران نقش بنیادی در تقویت نگرش ها و نقش های جنسیتی بر دوش دارند .[14] قبل از هر چیز یاد آوری این نکته ضروری است که در سطح جوامع ما مدارس آموزش رسمی دختران بسیار دیرتر از مدارس پسران فعالیت خود را آغاز کردند و این تأخیر نیز با نگرش های جنسیتی به دختران در حکم زنان خانه دار آینده و کیفیت درس های آن ها همراه بود .[15] آموزش در مدارس فرآیندی رسمی است.

برنامه درس هایی که دختران و پسران باید فراگیرند مشخص است اما از جنبه های ظریف تر، نظام آموزشی در حکم عامل جامعه پذیری افراد، برنامه های آموزشی پنهان را در خود نهفته دارد که مطابق با آن ها کودکان را تربیت می کند. در مبحث جامعه پذیری جنسیتی، نظام آموزشی از ابعاد متفاوتی قابل توجه است. در اصل می توان گفت که ادامه روند جامعه پذیری جنسیتی در مدارس یکی از همان کارکرد های پنهان نظام های آموزشی است که به کمک باورهای کلیشه ای معلمان و مربیان، برنامه ریزان و مدیران خرد وکلان نظام آموزشی و همچنین در لایه های آشکار و پنهان متون درسی، جامعه پذیری جنسیتی را تقویت می کند و نا برابری جنسیتی را در سطوح گوناگون اجتماعی تداوم می بخشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید