بخشی از مقاله

چکیده

در حال حاضر دستگاهها و نهادهای متعددی در تدوین خط مشی برای نظام آموزش مهارتی کشور دخالت دارند، این تنوع و تعدد نهادها به همپوشانیها، دوبارهکاری ها و نابسامانی در سیاست گذاری این نظام منجر شده است و از سوی دیگر مانع ارتباط درست و اصولی آنها با هم در قالب ساختار آموزشی و مرتبط با عناصر به ویژه متناسب با نیازهای بازارکار شده است.

این پژوهش با هدف بررسی نهادهای خطمشیگذار در حوزه آموزشهای مهارتی، به دنبال ارائه اولویت بندی از نهادها و دستگاههای سیاستگذار در این حوزه می باشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی، و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی است. برای رتبه بندی نهادها از تکنیک دلفی و آزمون تی استفاده شده است. نتایج نشان داد مهمترین نهاد خطمشیگذار در نظام آموزش مهارتی در کشور از دیدگاه خبرگان، سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور می باشد که می تواند به عنوان متولی اصلی برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی سیاستهای آموزشی که به اشتغال پایدار منجر شود، معرفی شود.

مقدمه

آموزش و تربیت مهارتورزان در هزاره سوم به عنوان آموزشهای فراراهبردی در جهت توسعه پایدار کشورها به شمار میروند. در کشور ما ارائهدهندگان آموزش و متولیان تربیت مهارتی و فنی در سطوح مختلف بسیار متنوع و گسترده میباشند و در سه قالب رسمی، غیررسمی و سازماننایافته متجلیند. وجود یک نظام منسجم و پویا در حوزه آموزش مهارتی و تربیت حرفهای به همراه یک نهاد هماهنگ-کننده از الزمات تضمین کیفیت و ارتقای جایگاه این آموزشها در کشور میباشد. علیرغم تاکید بر جایگاه این آموزشها و همچنین تشکیل نهاد هماهنگ کننده آموزشهای مهارتی مطابق مفاد قانونی هنوز این نظام و نهاد استقار نیافته است، کما اینکه در بند 1 و2 سیاستهای کلی اشتغال ابلاغی مقام معظم رهبری مجددا بر تشکیل یک نظام کارآمد متناسب تاکید شده است.

امروزه در بیشتر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، آموزشهای مهارتی اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است و در برنامه ریزی توسعه کشورها نقشی راهبردی ایفا مینماید. رشد فزاینده جمعیت، میزان بالای بیکاری و مشارکت روزافزون انسان ها در فعالیتهای اقتصادی، تقاضاهای جدیدی را برای آموزش نیروی انسانی ماهر و آموز های عملی ایجاد کرده است که این شرایط نیز خود بر اهمیت حیاتی این آموزشها افزوده است

در این میان، تعیین کیفیت سرمایههای انسانیصرفاً با در نظرگرفتن سطح مدارک و سطوح تحصیلی افراد با چالشهای زیادی روبه رو شده است؛ افراد و تواناییهای آن هاصرفاً با مدرک تحصیلی آنان برابر نیست. آموزشها و صلاحیت-های غیررسمی افراد در کیفیت بخشی به توانایی آنان نقش بسزایی دارد. بنابراین، یکی از مهمترین منابع ایجاد قابلیتها و تواناییهای حرفهای، آموزشهای غیررسمی است. بسیاری از افراد با برخورداری از سطح قابل قبول دانش نظری و کاربردی، از طریق طی دورههای آموزش ای مهارتی به طور غیردانشگاهی، توانایی خود را در انجام وظایف مورد انتظار تقویت می کنند. این آموزشها در نظام آموزشی به غیر از نظام آموزش رسمی ارائه می شود.

خطمشیگذاری سازوکاری سیاسی، مدیریتی، اداری و مالی است که برای دستیابی به اهداف تعریف شده طراحی میشود. خطمشی-ها ممکن است در سازمانهای بخش دولتی یا خصوصی، گروهها و افراد به کار گرفته شوند. بنابراین دولتها سعی دارند با وضع قوانین و مقررات و سیاستهای مناسب فعالیتهای آموزش مهارتی را به سمت بهرهوری بالاتر نیروی انسانی سوق دهند. در این مقاله، سعی شد با بررسی مبانی نظری پیشنهادی برای اولویتبندی خطمشیگذاران نظام آموزش مهارتی در کشور تدوین شود.

بیان مسئله

ظهور اقتصاد دانش محور در کشورهای صنعتی در دهه های آخر قرن گذشته و به دنبال آن در برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا و آمریکای لاتین نشان داد که سرمایه انسانی نقشی محوری در توفیق این کشورها برای ورود به اقتصاد جدید ایفاء نموده است. - بانک جهانی: - 2002 به علاوه می توان گفت که آموزشهای مهارتی به دلیل توام نمودن آموزشهای نظری و عملی از توانایی زیادی در تشکیل سرمایه انسانی و تربیت کارگر دانش مدار برخوردار می باشند. آموزشهای مهارتی نقش مهمی در تشکیل سرمایه انسانی از طریق تربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بازار کاردر کشورهای مختلف جهان ایفا میکنند.

این آموزشها در کشورهای در حال توسعه نه تنها عهده دار تربیت نیروی کار مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصاد این کشورها می باشند، بلکه ازطریق بستر سازی خوداشتغالی، به حل مشکل بیکاری نیز کمک می نمایند. به علاوه، این آموزشها راه میانبری در مسیر تربیت نیروی انسانی نیزبه شمار می روند، چرا که از یک سو با توجه به بهره مندی این آموزشها از مبانی علمی و استفاده از روشهای پذیرفته شده آموزشهای کلاسیک راه خود را از یادگیری بر مبنای تجربه عملی صرف جدا کرده واز این طریق راه درازمدت و غیر علمی این نوع فراگیری را کوتاه نموده و این توانایی را در آموزش دیده فراهم می کنند تا بتواند خود را در مقابل تغییرات تکنولوژیکی به آسانی هماهنگ نماید.

از سوی دیگر این آموزشها این امکان را برای آموزش دیده فراهم مینمایند که همسویی بیشتری با نیازهای بازار کار داشته و از این طریق امکان بیشتری برای جذب آنها در فعالیتهای اقتصادی - اجتماعی فراهم گردد.این آموزشها همچنین از مزیت بازدهی در کوتاه مدت و یا میان مدت برخوردار می باشند. در حالیکه آموزشهای کلاسیک به دلیل هزینه بالا، طولانی بودن دوره آموزش، سهم زیاد آموزشهای نظری در آنها و درنتیجه بهره مندی اندک از عملیات کارگاهی، از جهت هماهنگی با نیازهای بازار کار و لذا جذب در آن دچار مشکل می باشند. به همین دلیل کشورهای جهان توجه روزافزونی را به آموزشهای به ویژه آموزشهای مهارتی مبذول داشته اند، به طوریکه این آموزشها حتی به درون سیستم آموزش-های آکادمیک این کشورها نیز نفوذ کرده است.

پایین بودن سطح مهارتها، طرفداران آموزشهای حرفهای و آموزشهای کلاسیک را به نوعی تقابل کشانیده است و سرعت تغییرات فنآوری و انتظارات بازار کارنسبت به نیروی ماهر و به تبع آن تشدید ضرورت آموزشهای حرفهای در قالب آموزشهای حین کار، به شدت این تقابل دامن زده است - سازمان بهره وری آسیایی1، - 2002 به گونهای که دربسیاری از کشورهای در حال توسعه به ویژه کشورهای آسیایی انتخاب بین آموزشهای عمومی و حرفهای به عنوان یک تصمیم دشوار قلمداد میگردد.

از منظر نظریه سرمایه انسانی، آموزش عمومی موجد سرمایه عمومی است و آموزش حرفه ای موجد سرمایه اختصاصی است، مزیت سرمایه دوم این است که به اتکای مهارتهای کسب شده دارندگان آن را برای به دست آوردن جایگاههای شغلی بیشتر آماده می-سازد و همین بینش باعث گردیده است که در بیشتر کشورهای جهان حتی در سیستمهای تعلیم و تربیت آنها از دیر باز درکنار مقاطع تحصیلی آموزشهای عمومی،آموزش های مهارتی نیز مورد نظر واقع گردند.

براساس یک مطالعه انجام شده در کشور آمریکا ، 83 درصد از نمونه مورد پرسش متفقالقول بودند که مدارس بایستی در مورد آمادگی کاری تعلیمگیرندگان بیشتر تاکید ورزند. در پاسخ به سوال دیگری در مورد جایگاه و عملکرد آموزشهای مهارتی، 76 درصد بر این باور بودند که باید به این آموزشها توجه بیشتری مبذول گردد. 90 درصد آنان قبول داشتند که آموزشدیدگان مهارتهای فنی و حرفه ای شانس دریافتهای مالی بالاتری را نسبت به آموزشهای عمومی خواهند داشت، 92 درصد موافق بودند که آموزشهای فنی و حرفه ای علاقه افراد را به ادامه تحصیل در مراتب بالای حرفه ای ارتقا می بخشند، 98 درصد آموزش های استاد- شاگردی و کارآموزی در محیط های کاری را برای فراگیران ضروری دانسته و فقط 4 درصد از آن ها آموزشهای فنی و حرفه ای را فاقد جایگاه شغلی بالا منظور نموده بودند

بر اساس توصیه یونسکو ، همه کشورها نیازمند به یک خط مشی منسجم آموزشی هستند، به نحوی که در آن آموزشهای مهارتی به عنوان یک بخش اساسی از این سیستم یکپارچه دیده شده باشند. - یونسکو؛ - 1999 این در حالی است که از جمله مشکلات مطروحه در بخش آموزش مهارتی به ویژه در کشور ما مشخص نبودن الگوی توسعه کشور و در نتیجه نامشخص بودن جهت گیری مناسب آموزش های مهارتی در کشور است.

خطمشیگذاری آموزشی

دولتها از دیر باز تاکنون مسوولیت های گوناگونی را برای اداره امور جوامع بر عهده داشتهاند. گرچه در طول دوران متفاوت و به فراخور شرایط محیط این وظایف و مسؤولیتها دستخوش تفسیراتی شده است، اما هیچگاه ضرورت وجود دولت ها زیر سوال نرفته است. دولت ها وظایف و راهبردهای کلان خود را از طریق دستگاهها، سازمانهای تحت پوشش خود در سطح جامعه انجام می دهند. - دانایی فرد و الوانی، - 1380 بدون شک آموزش یکی از مهمترین و اصلیترین فعالیتهای هر کشور است که اگر درست انجام شود به کمک مهارت-آموزانی که با این آموزشها در صحنه عمل وارد شوند زمینه های رشد و تعالی و شکوفایی کشور فراهم می شود و اگر نادرست انجام شود نتیجه آن کارآموزانی ناآشنا و بی کفایت، اتلاف سرمایه و منابع را به دنبال دارد. توسعه با مدیران لایق و با مهارت محقق می شود و کشور در دنیای پیچیده کنونی به وسیله متخصصان در همه سطوح قادر به اداره موثر خواهد بود و این همه در گرو آموزش صحیح است.

با توجه به اینکه منابع انسانی ثروت یک ملت و سازمان هستند و ستون فقرات هر سازمانی بوسیله منابع انسانی آن شکل داده می-شود، در اهمیت آنها شکی وجود ندارد. اندیشمندان مدیریت معتقدند که تفاوت کشورهای فقیر و غنی نه در منابع مادی و مالی آنها بلکه در توانمندی های منابع انسانی و نحوه اداره و مدیریت آنها می باشد. بر این اساس فرآیند آموزش و آمادهسازی منابع انسانی در جهت انجام اثربخش فعالیتها از تعیینکنندهترین فرآیندهای مدیریت و پشتیبانی در همه کشورها و سازمانهای پیشرو و موفق جهان است. چرا که هر سازمانی برای کاربرد مناسب منابع، در راستای تحقق وظایفی که مدیران سطوح بالاتر برای آن طراحی نموده اند، بصورت مستقیم وابسته به آموزشها و مهارتهای منابع انسانی آن است. اگر آموزشهای مهارتی در سازمانها باعث ایجاد منابع انسانی اثربخش و مسئولیت پذیری شود خروجیهای آن سازمان بصورت خودکار برتر خواهند بود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید