بخشی از مقاله


کاربرد فنون آینده پژوهی در شناسایی فرصتهای کارآفرینانه

 


چکیده

در پژوهش حاضر به بررسی نقشآفرینی آیندهپژوهی در توسعه کارآفرینی با رویکرد شناسایی فرصت پرداخته شده است. برای ورود به این مقوله، ابتدا مرور ادبیات آیندهپژوهی و سپس مدل مفهومی پایهای برگرفته از تئوری مادر کارآفرینی شین که برای تشریح مفهوم، چیستی، ابعاد گوناگون و بیان مؤلفههای کلیدی آن به کار میرود معرفی و سپس با مقایسه و تحلیل ابعاد و وجوه اثرگذار به تبیین ارتباط آیندهپژوهی و کارآفرینی پرداخته خواهد شد. موضوع علمی "فرصت" به طور اختصاصی در حیطه علم کارآفرینی مورد بحث قرار گرفته است و کارآفرینی به عنوان فرآیند شناسایی، ارزیابی و بهرهبرداری از فرصت مفروض شده است. با عنایت به اهمیت مفهوم فرصت در کارآفرینی، لذا مقوله شناسایی فرصت که گام نخستین در فرآیند کارآفرینی، بایستی به درستی شناسایی و تبیین گردد. یکی از ابعاد مهم، به کارگیری ابزارهای علمی جهت تسهیل و تسریع در شناسایی فرصت میباشد. استفاده از فنون و روشهای آیندهپژوهی میتواند از بهترین این مصادیق باشد، تا با توان بالاتری به شناسایی فرصت کارآفرینانه بپرداخته شود. در مقاله حاضر مدل مفهومی جهت بهرهبرداری از فنون آیندهپژوهی در شناسایی فرصت کارآفرینانه ارائه شده است.

واﮊههای کلیدی: آیندهپژوهی، کارآفرینی، فرصت کارآفرینانه، مدل مفهومی


۱- مقدمه

امروزه درخصوص کارآفرینی، پژوهشهای بسیاری صورت پذیرفته و نظریههای متعددی یافت میشود. جای هیچ شکی نیست که پیشرفت، توسعه و موفقیت اقتصادی یک جامعه در گروی تحقق کامل فرآیندهای کارآفرینی در تمام سطوح و اشکال آن میباشد. از سوی دیگر آیندهپژوهی که از آن به عنوان یک علم تمدنساز یاد میگردد، گونهای از علوم نرم است که مغز این خانواده از علوم و فناوریها را شکل میدهد]۱.[ در حقیقت یکی از چندین کارکرد ارزشمند آیندهپژوهی، مدیریت حوزههای علم به خصوص علوم نرم و جهتدهی هوشمندانه به مطالعات و پژوهشهای سایر حوزههای علمی میباشد. در این میان آینده-

پژوهی که حوزههای مختلفی را مورد بحث قرار میدهد در تعامل با کارآفرینی میتواند دستاوردهای بسیار به همراه داشته باشد. اگر کارکرد مطلوب آیندهپژوهی در حوزه کارآفرینی دنبال گردد، قطعا منجر به تعالی فرآیند کارآفرینی در تمامی جنبه-

های آن خواهد شد. در پژوهش حاضر، به منظور شناخت نقش، جایگاه و کاربرد فنون آیندهپژوهی در شناسایی فرصتهای کارآفرینانه، به بررسی دقیق تعامل این دو حوزه مهم از علوم پرداخته شده است.

مهم ترین اثر و کارکرد آیندهپژوهی درخصوص مطالعات، سیاستگذاری و برنامهریزی کلان در حوزه کارآفرینی اسـت. اگـر این کارکرد را تنها اثر آیندهپژوهی در حوزه کارآفرینی بدانیم با توجه به اهمیت وافری که دارد به تنهایی کافی است، تا نقطـه درخشانی باشد جهت پرداختن به آیندهپژوهی در حوزه کارآفرینی. به طور نمونه اگر مقوله آیندهنگاری در کارآفرینیهای حوزه فناوری اطلاعات در ایران را در بازه زمانی بیست سال آینده دنبال کنیم، میتوان به سیاستگذاری و برنامهریزی کلان و جامع و در عین حال دقیق و اثربخش دست پیدا کنیم. هرچند که آیندهپژوهی چندین اثرچشمگیر و کارکرد برجسته دیگر نیز بر روی کارآفرینی دارد. که در ادامه کاربرد فنون آیندهپژوهی در شناسایی فرصتهای کارآفرینانه به عنـوان یکـی از بهتـرین مصـادیق نقشآفرینی آیندهپژوهی در حوزه کارآفرینی، مورد بررسی قرار میگیرد. برای پرداختن به این مقوله، ابتدا مدل مفهومی پایهای برگرفته از تئوری مادر کارآفرینی شین١ که برای تشریح مفهوم، چیستی و چگونگی کارآفرینی، ابعاد گوناگون و بیان مؤلفههای کلیدی آن به کار میرود را معرفی و سپس با مقایسه و تحلیل ابعاد و وجوه اثرگذار به تبیین ارتباط آیندهپژوهـی و کـارآفرینی پرداخته خواهد شد.

در ادامه به جهت شناخت بهتر و آشنایی بیشتر با علم آیندهپژوهی، به بررسی اصول و مبانی آن در قالب مرور ادبیات اقدام شده است. همچنین رویکردها و تکنیکهای رایج آیندهپژوهی به شکل مختصری مورد اشاره قرار گرفته است. پس از آن با نگاهی به ادبیات کارآفرینی و تعاریف مختلف مفهوم کارآفرینی پرداخته شده و سپس ادبیات مربوط به مفهوم فرصت اجمالاﹰ بیان و تعریف مد نظر در این پژوهش مورد تاکید قرار گرفته است. در نهایت با پرداختن به مفهوم فرصت کارآفرینانه و تعامل این مفهوم با ادبیات آیندهپژوهی، مدل مفهومی برای این تعامل ارائه گردیده است.


۲- آیندهپژوهی

در یک تعریف ساده و در عین حال بسیار ﮊرف، آیندهپژوهی "علم و هنر کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا" عنوان شده است. ]۲[ در این تعریف رسا، سه مؤلفه کلیدی وجود دارد. اول آنکه آیندهپژوهی تنها یک علم صرف نیست، بلکه تلفیقی از علم و هنر است. مؤلفه مهم دیگر اشاره به "کشف آینده" است، در واقع در اینجا تأکید بر شناسایی و کشف آینده بر مبنای روابط علﹼی و معلولی معینی میباشد. اینجا سخن از حدس و گمان بر مبنای جهل و ناآگاهی نیست، بلکه شناخت بر اساس روند دادههای گذشته، شناسایی سیگنالهایی تغییر کنونی و وضعیتهای محتمل و قابل رخ دادن در


آینده است. ]۲[ مؤلفه سوم و بسیار حائز اهمیت در این تعریف "شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا" است. این مؤلفه کلیدی نشانگر آن است که آیندهپژوهی در صدد است تا پا را فراتر از پیشبینی و کشف آینده گذارده و بر شکلدادن به آینده تأکید نماید؛ آیندهای که مدنظر و مطلوب برنامهریزان آن باشد، به دیگر سخن، ساختن آینده به گونهای که مطلوب و دلخواه است.

همانگونه که عنوان شد، آیندهپژوهی گونهای از علوم نرم است. این حوزه از دانش، به موضوع فناوری١ نیز ورود پیدا کرده است و دارای محصولات خاص با طراحی پیچیده و کارآمدی بالا است. امروزه از آینده پژوهی انتظار میرود پا را از کشف آینده فراتر گذارد و به "مهندسی هوشمند آینده٢" بپردازد. مطمئناﹰ ملتی که به مرزهای جهانی این دانش برسـد، مـیتوانـد امیـدوار و بلکه مطمئن به توسعه سایر فناوریها نیز باشد.

دو رویکرد اساسی در علم آیندهپژوهی وجود دارد. رویکرد اول را اصطلاحا "پیشبینی٣" مینامند. [1] این رویکرد به دنبال شناسایی آینده و نه صرفا پیشگویی٤ آن است. در این خصوص عنوان میشود که ارزش پیشبینی در سودمندی آن است، نه در تحقق آن. همچنین در جهت پیشبرد اهداف این رویکرد -که همزمان با شکلگیری علم آیندهپژوهی، ظهور یافت- بیش از یکصد تکنیک توسعه یافته است. رویکرد دوم که در چند دهه اخیر به آن توجه ویژهای شده است و در جایگاه بسیار مهمی قرار دارد "آیندهنگاری٥" است.[2] در این رویکرد، پارادایم اصلی، شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا است. لذا آنچه در قبال آینده مهم است، تعالی آن است و نه پیشبینی آن. ]۶[

۳- فنون و روشهای آیندهپژوهی

در این بخش نگاهی گذرا به برخی از فنون و روشهای رایج آیندهپژوهی صورت گرفته است. در پژوهش حاضر، این فنون و روشها به عنوان ابزارهای علمی برای شناسایی فرصتهای کارآفرینانه مورد بحث قرار گرفته اسـت. لازم بـه ذکـر اسـت کـه تمرکز اصلی بحث بر روی بهرهگیری از این ابزارها در کمک به تسهیل و تسریع فرآیند شناسایی فرصتهـای کارآفرینانـه مـی-

باشد و تنها در این بخش مروری بر فنون رایج آیندهپژوهی صورت گرفته است.

از رایجترین و در عینحال کاراترین روشهای آیندهپژوهی "دیده بانی٦" است. دیدهبانی یکـی از سـاده تـرین و مـوثرترین روشهای آیندهپژوهی است که به پایش مستمر تغییرات جهانی میپردازد. هدف این روش، بررسی نظاممند و کشف "سیگنال-

های تغییر“ است. تاکید بر پایش ”روندها“ و ”تغییرات مستمر در طول زمان“ به جای پایش رویدادها، منطـق اصـلی حـاکم بـر دیدهبانی است.
"تحلیل روند٧" یکی دیگر از موثرترین روشهای آیندهپژوهی است که به مطالعـه یـک رونـد مشـخص بـه منظـور کشـف ماهیت، علتهای بروز، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوه میپردازد.

"نظرخواهی و مشاوره٨" که مبتنی بر تفکر جمعی (خرد سازمانیافته) است و با بهرهگیری از روش دلفی شکل کـاملی بـه خود میگیرد، از دیگر روشهای رایج است. از سایر روشها می توان به "مدلسازی٩" که به بازآفرینی رخدادها و تحلیل وسیعتـر

 

آن میپردازد، اشاره کرد. "پایش روند١"، "برون یابی روند٢"، " توسعه و تحلیل سناریو٣" ازسایر روشهایی است که میتوان به آن آن اشاره داشت ]۲[ و ]۷.[

۴- کارآفرینی

با توجه به سیر تحقیق لازم است که مروری بر ادبیات و تعاریف کارآفرینی صورت پذیرد. کارآفرینی فرایندی است که در آن بتوان با بهرهگیری از خلاقیت، پدیده نویی را توام با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل به وجود آورد]۳.[ همچنین »آرتورکول« کارآفرینی را اینگون تعریف میکند که کارآفرینی فعالیتی هدفمند است که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. ریچارد کانتلیون

(۰۳۷۱) میگوید: »کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت محصولاتی قابل عرضه، به بازار معرفی میکند. کارآفرین در زمان خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاعی ندارد.« شومپیتر (۲۸۹۱) از دیگر اقتصاددانانی است که نوآوری را به طور بسیار برجسته در اقتصاد وارد کرده و معتقد است کارآفرینی نیروی محرک اصلی در توسعه اقتصادی و موتور توسعه است. وی مشخصه کارآفرینی را نوآوری میداند و فرایند کارآفرینی را تخریب خلاق می نامد، یعنی ویژگی تعیینکننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید با ابداع روشهای نوین در انجام کارهای جاری است. وی در کتاب »نظریه اقتصاد پویا« اشاره میکند که تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصه یک اقتصاد سالم هستند. در واقع هنوز هم تعریف جامع و کاملی و مورد وفاق صاحبنظران حول این مطلب ارائه نگردیده است ]۳.[

تعریف دیگری از اصطلاح کارآفرینی که تقریباﹰ شامل همه تعریفهای ارائه شده از آن میباشد به این صورت ارائه شده است که کارآفرینی فرآیندی است پویا که فرد کارآفرین در آن با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیج منابع، به ایجاد کسبوکار و شرکتی نو، راهاندازی سازمانی جدید با ویژگی نوآور و رشدیابنده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک باشد و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه شود، مبادرت کند .[3] در میان تعاریف مختلف ارائه شده برای مفهوم کارآفرینی، شین(۳۰۰۲) »فرآیند شناسایی، ارزیابی و نهایتاﹰ بهرهبرداری از فرصتها« را کارآفرینی میداند.[4]

این تعریف مبنای نظری نگارندگان در تدوین مقاله حاضر میباشد.


فرصت ۵- در ادبیات کارآفرینی

اخیرا »فرصت« به عنوان موضوع کارآفرینی مورد اجماع نسبی محققین کارآفرینی قرار گرفته است. بدین ترتیب رشته کارآفرینی عبارت است از: مطالعه محققانه »چگونه و با چه الگوهایی، فرصتها جهت خلق کالاها و خدمات معطوف به آینده توسط کارآفرینان (افراد یا سازمانها)، کشف، ارزیابی و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند و خلق ارزش در پرتو ارزشهای جامعه را به ارمغان میآورند.« بنابر این تعریف، ابعاد کارآفرینی شامل الف) سرچشمه فرصتها، ب) تشخیص فرصتها، ج) ارزیابی فرصتها، د) بهرهبرداری از فرصتها، ه) خلق ارزش برای جامعه، و) کارآفرینان و ز) محیط کارآفرینی میشود.]٤[

از طرفی شین و ونکاتارامن (٢٠٠٠)، فرصت را اساسا یک موقعیت در نظر می گیرند. به نظر ایشان، فرصت های کارآفرینانه موقعیتهایی هستند که طی آنها کالاها و خدمات، منابع خام و روشهای سازماندهی جدیدبه را میتوان


قیمتی فراتر از قیمت تولید به فروش رساند. در واقع شین و ونکاتارامن نگاهی فرآیندی به فرصت دارند و با استفاده از این دیدگاه، رشته کارآفرینی را بدین شکل تعریف میکنند: مطالعه اینکه چگونه و با چه الگوهایی، فرصتها جهت خلق کالاها و خدمات معطوف به آینده توسط کارآفرینان در محیطهای نسبتا مساعد، کشف، ارزیابی و بهرهبرداری میشوند و خلق ارزش به دنبال می آورند. [5]

از نظر فیلیپ کاتلر (۱۰۰۲) هرکجا نیازی در میان باشد فرصتی نیز وجود دارد فرصت در مقابل تهدید معنی پیدا می کند .فرصت به موقعیتهائی اطلاق می گردد که اولاﹰ قابل کنترل توسط فرد باشند و ثانیاﹰ این موقعیت ها پی آمدهای مثبتی برای فرد به همراه داشته باشند. [6]

٥-١- فرصت کارآفرینانه

ونکاتارامن از اولین کسانی است که به طور جدی به مفهوم فرصت و جایگاه آن در کارآفرینی توجه کرده است

»فرصت کارآفرینانه را شامل مجموعهای از ایدهها، اعتقادات و اعمال تعریف میکند که توانایی خلق کالاها و خدمات آینده را در غیاب بازارهای فعلی برای آنها فراهم میکند.«

تیمونز (۷۹۹۱) برای درک بهتری از مفهوم فرصت از تشبیه جالب توجه استفاده کرده است. وی شکل گیری فرصت کارآفرینانه را، برخورد ایده ها و خلاقیت کارآفرینانه با دنیای واقعی می پندارد و در این باره مینویسد: ...» در حقیقت فرایند شکلگیری فرصت مثل شبیه برخورد ذرات در یک واکنش هستهای یا شبیه تولید مثل ماهیان بعد از

. طوفان در اقیانوس است ایدهها و خلاقیت کارآفرینانه با شرایط دنیای واقعی در یک نقطه در زمان برخورد میکنند و حاصل این برخورد یک فرصت است[7] .«

از نظر سنج (۱۰۰۲) »فرصت کارآفرینانه ریسکی امکان پذیر و بالقوه منفعت زاست که محصول یا خدمتی جدید به بازار عرضه میکند، محصول یا خدمت موجودی را بهبود میدهد و یا میتواند از کالا یا خدمتی موجود به صورتی تقلید و تولید کند که از قیمت اشباع کمتر باشد[8 ] .«

در عین حال در مدل مفهومی شین که فرصت به عنوان عنصر کلیدی آن مطرح است، نگاه فرآیندی به کارآفرینی وجـود دارد و سه مفهوم "زمینه١"، "عامل٢" و "فرصت٣" بستر اولیه این تئوری را شکل میدهند. نگاه شین به فرصت بر مبنای وجود، وجود، کشف و در نهایت بهرهبرداری از فرصت است که حاصل آن کسب سود خواهد بود. از سوی دیگر جایگاه "نـوآوری٤" در مدل تئوری مادر کارآفرینی که شین آن را از شومپیتر به عاریت گرفته است از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. در تکمیـل این مدل، بایستی خلق فرصت را به مقوله کشف فرصت اضافه نمود و همچنین در نگاه به کسب سود صرفا سـود مـالی مـدنظر نباشد، بلکه این پارادایم به خلق ارزش تعالی یابد. در این مدل، فرآیندی شکل میگیرد کـه حاصـل آن "کـنش کـارآفرینی"

خواهد بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید